
خط تو و «نگار» من
امینی، مرکبساز: عشق داشتن تابلویی از یک استاد و نیز عشق به برادرم زمینهساز حضورم در خوشنویسی و سپس مرکبسازی شد

محمد توفیق مشیرپناهی| سنندج- خبرنگار:
سابقه مرکبسازی در استان کردستان، در روزگار گذشته به خانواده شهابی بازمیگردد و میدان آزمون و تولید این صنعتهنر طی سالها خلوت بوده است. در سال1382 و پس از آشنایی با خوشنویسی و لوازم آن، نشانههای ساختن مرکب خوب در گوشه اتاقی از منزل «جمال امینی» بروز پیدا میکند، بعد از یک دوره سخت چند ساله آزمایش و خطا، ساختن مرکب نتیجه میدهد و آنچه امروز به نام مرکب «نگار» مشاهده میشود، یکی از 3 مرکب خوب در کشور است که اساتید بزرگی چون امیرخانی، شیرازی و... بر آن مهر تایید گذاشته و با آن مینویسند. در ادامه گفتوگوی همشهری را با «جمال امینی» خوشنویسِ مرکبساز میخوانید.
مرکب را کجا میسازید؟
مرکب را در کارگاهی که در منزل دارم میسازم، اما چون در اوایل تصور نمیکردم، بدون اینکه استادی داشته باشم یا شاگردی کسی را کرده باشم، مرکبسازی شکل بگیرد و باور به انجام کار نداشتم، بنابراین گوشهای از اتاقم را گذاشته بودم برای ساختن مرکب که بتوانم هم تحقیق و هم کار کنم.
سال 1382 با راهنماییهای استاد سعید قادری که استاد خوشنویسیام نیز بود، اولین مرکبم را ساختم و وقتی به وی نشان دادم، او گفت: «باور ندارم، رفتی از مغازه خریدهای!» سپس استادان خوشنویس سنندج آقایان عزتپور، صابر، شیخاحمدی و سعید غفوری با شور و شعف از کارم استقبال کردند که در شهر سنندج هم امکان دوباره ساخته شدن مرکب وجود دارد.
مرکب را چگونه درست میکنید؟
شعری در کتب قدیمی میگوید: همسنگ دوده زاج است/ همسنگ هر دو مازو/ همسنگ هر سه صمغ است/ آنگاه زور بازو... ترکیبات اصلی مرکب شامل دوده، صمغ عربی، مازو و زاخ است. این 4 ماده پایه و متریال اصلی مرکب سنتی است. همچنین برای ساخت دوده مرکب باید روغن کتان را به حالت نفت، فتیله برایش گذاشت، سپس سفالی آبندیده روی فتیله قرار داد که دوده جذب سفال شود. گلولههای دوده اطراف سفال را میگیرد، سپس دوده را در پارچهای پیچیده در کوره میگذاریم تا چربی اصلیاش نیز بسوزد، بعد با بقیه مواد ترکیب میشود. من از ترکیب همین 4 ماده به اضافه گیاهانی مانند زعفران و پوست گردو با نسبت و تناسبهای دقیق، استفاده کردم تا به جایی رسیدم که امروز مرکبهای ساخته شده من را با نام و نشان و امضا و لیبل میبینید.
مرکب با جوهر چه فرقی دارد؟
جوهر را اگر روی کاغذ بریزی تا بافت کاغذ نفوذ میکند، ولی مرکب خوشنویسی برعکس مرزی درست میکند و از آن مرز بیشتر تا درون بافت کاغذ نفوذ نمیکند و باید ایستادگی داشته باشد. جوهر از نیش خودنویس ریخته میشود، اما مرکب از زبانه و پهنای قلم را مرکبی میکند.
مرکبسازی را کجا و چگونه یاد گرفتید؟
سال 1373 برادر کوچکترم را از دست دادم. او و 3 سال درس خوانده بود، اما وقتی به سربازی رفت با همت مثالزدنی، هم خوشنویسی را یاد گرفت و هم تحصیلاتش را ادامه داد. برادرم مشتاق بود که من نیز به فراگیری خوشنویسی بپردازم. بعدا در نبودنش، خلئی که به وجود آمد، من را به طرف وسایل خوشنویسیاش کشاند. در کنار وسایل خطاطیاش آرامش میگرفتم.
بعدها به عشق برادر، برای آموختن خوشنویسی شاگرد آقای کورش جاوید شدم. در همان اوایل کار میشنیدم که مرکب خوب گیر نمیآید و برایم پرسش و معما شد که مرکب چیست که خوب و بد دارد. پس از گذراندن مرحله خوش، برای ادامه خوشنویسی خدمت آقای قادری رفتم. از ایشان پرسشم را در مورد مرکب خوب و بد تکرار کردم. وی گفت: «درسته مرکب خوب نداریم.» گفتم: «مگر مرکب چی هست که خوبش وجود نداره؟»، گفتند: «مرکب ترکیبی از این مواد است، اما کسی را میخواهد که با دل و درون و عشق، پای ساختنش وقت بگذارد.»گفتم: «من ساختن مرکب را شروع میکنم.» آقای قادری گفتند «اگر مرکب خوب بسازید، یک تابلو خوب برایتان مینویسم.» به عشق داشتن تابلویی از استادم، شروع به کار کردم و عشق به برادرم زمینه آمدنم به خوشنویسی و سپس مرکبسازی شد.
سابقه مرکبسازی در کردستان به چه زمانی بازمیگردد؟
خیلی پیشتر از من، ملا احمد شهابی و پدر بزرگوارشان شیخ سعدالدین شهابی مرکبساز بودند. در خانواده آنها مرکب سنه ساخته میشد. در ادامه تحقیق کاریام، با هنرمند هادی ضیاالدینی برخوردم که وی اظهار کرد پدر مرحومشان، نانهای سنگک سوخته شده را به مرکب تبدیل میکرد. سر همین موضوع پی بردم که میتوان نشاسته را سوزاند و از آن دوده و مرکب ساخت.
چه هنرمندان خوشنویسی از مرکبهای ساخت شما استفاده میکنند؟
تا سال 1387 بیشتر اساتید محلی استان و از کرمانشاه هم استاد زمضیاء و جواری ارتباطی و نه در قبال وجهی، از مرکبهای ساخت من استفاده و آن را برای خوب و بد بودنش آزمایش میکردند. از سال 87 بهواسطه دوستانم آرش یعقوبی و وریا هاشمی با استاد امیرخانی آشنا شدم و خدمت استاد مرکب دادم. وی گفت: «یک ماه دیگر بهتان جواب میدهم.» بعد از یک ماه با وی تماس گرفتم، استاد گفت آدرس میدهم از این مرکبت برایم بفرست. من نیز به واسطه چنین فرصتی اجازه خواستم حضوری خدمتشان بروم. مرکب را به منزلشان بردم و منتظر ماندم که درباره عیب و حسن، کم و کسری و تفاوت مرکبم با سایر مرکبها برایم صحبت کند.
استاد ضمن برشمردن حسن و عیب و... بارها در مجالس با معرفی من اظهار میکردند، مرکبی در کردستان ساخته میشود که در دوران قاجار هم مانندش نبوده است.
همچنین خدمت استاد فلسفی و شیرازی نیز رسیدم و این اساتید تا الان هم از مرکب ساخته من استفاده میکنند.
صادرات مرکب هم دارید؟
صادرات نه، اما به واسطه دوستی و مراودات و بدون دریافت وجه، هنرمندان خوشنویس عراقی آن را بهعنوان سوغات با خود بردهاند و هنوز به آن شرایطی که بتوانم تولید انبوه داشته باشم، دست پیدا نکردهام. بهتازگی مرکب را به ثبت رساندهام و اگر مکانی در اختیار داشته باشم، میتوانم به تولید انبوه و طبیعتا صادرات برسانم. لازم است یک نکته را اشاره کنم که این مرکب هنوز جای کار دارد، زیرا مرکب حال حاضر را هنرمندان خوشنویس برای خط نستعلیق و شکستهنستعلیق استفاده میکنند، اما ثلثنویسان به اقتضای اینکه کشیدههای بلندتری در خطشان وجود دارد، مرکب خاص خود را لازم دارند. باید روی مرکب بیشتر کار کنم که جوابگوی رنگ و کشش برای ثلثنویسان نیز باشد.
مرکبسازی در ردیف چه مشاغل یا صنایعدستی است؟
یقینا مشاغلی که از قدیم به زمان ما رسیدهاند یا در مسیر مشاغل فرهنگی، هنری، ورزشی و علمی قرار گرفتهاند و با آن امرار معاش شده است. همین خوشنویسی زمانی برای برخی افراد وسیله امرار معاش بوده و هنوز هم به عنوان یک شغل است. مرکبسازی هم میتواند شغلی باشد و در ردیف صنعت و صنفی قرار گیرد و میتوان چون در حوزه هنر مصرف دارد، شامل صنایعدستی باشد.