
چه میزان از جنگلهای کشور در خطر هستند؟
درختانی که ایستاده میمیرند

مریم سمائی
بخش مهمی ازجنگلهای منحصر به فرد و ارزشمند ایران رو به نابودی است. این را نه فقط کارشناسان و متخصصان داخلی بلکه آمارهای جهانی هم تأیید میکند. سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) ایران را در میان 6کشور مخرب جنگلهای جهان قرار داده و خواستار تداوم تلاش جدی دولت ایران برای نجات جنگلهای خود ازجمله نجات درختان بلوط زاگرس و شمشاد خزری شده است. روند نابودی جنگلهای ایران بهقدری شتابان است که براساس برخی پیشبینیها با این روند، کشور در کمتر از یک سده از پوشش جنگلی تهی خواهد شد. این موضوعی است که کارشناسان از سالها قبل بهخصوص اوایل دهه 80نسبت به آن هشدار دادند و نیروی انسانی را مهمترین عامل در تخریب جنگلها عنوان کردند اما خلأ قانونی و ضعف مدیریتی در حفاظت از جنگلها همچنان از درختان سبز قربانی میگیرد. هادی کیادلیری، رئیس انجمن علمی جنگلبانی ایران در اینباره به درنگ میگوید:« متأسفانه هماکنون وضعیت جنگلهای کشور از مرز بحران گذشته و حتی دیگر فرصت حفاظت از آنها را هم نداریم. در جنگلهای شمال هر روز شاهد مرگ دستهجمعی گونههای گیاهی هستیم. در جنگلهای زاگرس هم آلودگی و بیماری در درختان بالاست و اکوسیستم قدرت ترمیم خود را ندارد. با این شرایط روزبهروز از مساحت جنگلهای کشور کاسته شده و گونههای کمیاب درختان به نابودی کشیده میشوند».
نابودی کامل جنگلهای شمال تا 3 دهه آینده
جنگلهای شمال کشور بهشدت در معرض نابودی قرار گرفتهاند و پیشبینی میشود که اگر با همین روند پیش برود تا 30سال آینده نشانهای از جنگلها در این خطه از کشور باقی نماند. کیادلیری معتقد است که هماکنون شاهد یک فروپاشی جنگلی در شمال کشور هستیم. او میگوید: «30درصد جنگلهای شمال را درختان بلوط و شمشاد تشکیل میدهد. هماکنون حدود 40میلیون اصله درخت شمشاد در شمال کشور خشک شده و بلوطهای مازندران هم بیمار شدهاند و در حال خشکشدن هستند. عمده جنگلهای ما در شمال کشور درختان راش هستند که آنها هم دچار بیماری و مرگ دسته جمعی شدهاند؛ در واقع ما هر روز با مرگ درختان مواجهیم که این امر شرایط را حادتر میکند. در جنگلهای شمال از سال 75 حدود 300هزار هکتار طغیان آفت بیماری داشتیم که به نابودی درختان شمشاد ختم شد. شمشاد درختی است که فقط در ایران وجود دارد و جزو گونههای نادر و ذخیرهگاهی ما محسوب میشود». او به ضعف سیستم حمایتی و مدیریت اشاره میکند و میگوید:« آفات زمانی حمله میکنند که اکوسیستم بسیار ضعیف شده باشد و نتواند خودش را ترمیم کند. در سالهای اخیر شرایط را به قدری پیچیده و حاد کردهایم که حتی خود اکوسیستم هم قادر به ترمیم خود نیست. مجموعهای از عوامل انسانی، بهرهبرداریهای بیش از حد یا به نوعی بهرهکشی از منابع طبیعی، بهرهبرداریهای تجاری، معیشتی و ویلاسازیها، تجاوزها و کارهای عمرانی بیقاعده، مافیای چوب و تغییر کاربریها همه و همه دست بهدست هم دادند تا اکوسیستم را دچار یک چالش جدی کنند بهطوری که هماکنون برگشت به شرایط قبل به هیچ عنوان امکانپذیر نیست».
تمام جنگلها بیمارند
کیادلیری با تأکید بر اینکه تمامی جنگلهای ما بیمار هستند میگوید:« وضعیت جنگلهای حرا و جنگلهای زاگرس هم خوب نیست. در آن نقاط هم درختان بهدلیل طغیان آفات بهطور دستهجمعی میمیرند. در 20سال اخیر یک میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس نابود شدند و مابقی هم بیمارند و در حال مرگ هستند و این روند در چند سال آینده سرعت بیشتری خواهد گرفت. هماکنون نشانههایی که 20سال پیش در زاگرس مشاهده و منجر به نابودی جنگلها در این منطقه شد را در جنگلهای شمال کشور میبینیم. با این حساب طی برآوردها تا 30سال آینده جنگلهای شمال هم به سرنوشت جنگلها زاگرس دچار میشوند. برخی از گونههای طبیعی در شمال کشور نادر هستند و سطح پراکندگی آنها کم است. این گونهها بهعنوان ذخیرههای کشور درنظر گرفته میشوند و باید برنامه مشخصی برای حفظ آنها تدوین و اجرا شود».
کیادلیری در اینباره میگوید:« متأسفانه بهدلیل تجارینبودن برخی گونههای نادر برنامه مشخصی برای حفاظت از آنها نداریم و این گونهها به حال خود رها شدهاند درحالیکه جزو ذخایر محیطزیستی ما هستند و باید حتما ذخایر بذر و ژنتیک آنها را تعیین و حفظ میکردیم ولی این کار انجام نشده است. رئیس انجمن جنگلبانی ایران اضافه میکند:« بخشی از جنگلهای ایران جنگلهای باستانی با قدمتی حدود چند میلیون سال هستند که اگر قرار بود قدرش را بدانیم حتما دورتا دور آن را میبستیم و از آن حفاظت میکردیم تا حتی شاخهای از درخت آسیب نبیند اما الان با بیتوجهی و عدماجرای طرحهای مناسب برای احیا و حفاظت و حتی گردشگری بیضابطه جنگلها را به مرز نابودی کشاندهایم».
بیشترین قاچاق چوب در 2استان
بنابر اعلام سازمان جنگلها، سالانه 8.5درصد از پروندههای مورد بررسی در این سازمان مربوط به قاچاق چوب، زغال و محصولات فرعی است. میانگین سهساله تعداد پروندههای قاچاق در فاصله سالهای 95 تا 97 نشان میدهد که 45درصد پروندهها متعلق به جنگلهای شمال، 43درصد متعلق به جنگلهای زاگرسی و 12درصد نیز مربوط به سایر استانهای خارج از این محدوده بوده است.
در جنگلهای شمال بیشترین پرونده قاچاق مربوط به استان مازندران است. در جنگلهای زاگرسی هم بیشترین قاچاق در استان کهگیلویه و بویراحمد اتفاق میافتد.
کیادلیری درباره قاچاق چوب در ایران هم میگوید:« قاچاق موضوعی است که همیشه در کشور ما وجود داشته اما در سالهای اخیر با اقدامات انجام شده نسبت به عوامل دیگری که موجب تخریب جنگل میشود در ردههای پایینتری قرار میگیرد. هماکنون باید مشکل واردات چوب حل شود چرا که ما نمیتوانیم در کشور چوب مورد نیاز را تأمین کنیم. جنگلهای شمال یک درصد خاک کشور را در بر میگیرد بنابراین جوابگوی تولید چوب نیست. درختان زاگرس هم درختان تجاری محسوب نمیشوند و برای سوخت مورد استفاده قرار میگیرند بنابراین نیاز داریم که چوب را از کشورهایی مانند روسیه تأمین کنیم».