
پهلوانان نمیمیرند
آشنایی با چند زورخانه قدیمی و معروف تهران

فاطمه عباسی
تا پیش از آنکه باشگاههای ورزشی کوچک و بزرگ مثل قارچ سر از هر کوچه و خیابان تهران دربیاورند، زورخانهها پاتوق جوانان محل بودند؛ زورخانههایی با دری کوتاه، کنار سقاخانه و آبانبار، پشت دیوارهای خشت و گل که مردها با سبیلهای پرتاب و روغنزده، پنجههایی ورزیده و خوشقامت «یاعلی» میگفتند، سر خم میکردند و از این در میگذشتند. از پشت این در تنها صدای ضرب و زور میآمد و صدای یا علی از لب جوانمردانی که دل در گرو آیین سمک عیار و پوریای ولی داشتند. درهای کوتاهقامت اهل زور تهران روزی به روی پیر و جوان باز بودند. گلباران میشدند و در ماه رمضان چراغ گلریزان در این زورخانهها برپا میشد. یک محله بود و یک زورخانه؛ پهلوان که از بر کوچه رد میشد، پیرها به احترامش قامت راست میکردند و لبهای زنان پشت سرش به صلوات تکان میخورد. عیاران، شاطران، لوطیها، قلندران، سنگگیران و تمام آنهایی که دیگر نشانی از قدمهایشان در عودلاجان و چال میدان و چهارصددستگاه و خیابانهای زمخت و عصاقورتداده جنوب تهران دیده نمیشود، روزگاری نهچندان دور چراغ این پهلوانخانههای تهران را روشن میکردند.
اگرچه این روزها با تغییر سبک زندگی، زورخانهها کارکرد سابق را از دست دادهاند، اما هنوز هم زورخانههای سرپای شهر، محلی برای ورزش و شنیدن مناجاتهایی با صدای خوشآهنگ مرشد زورخانه و دورهمی مردان و انجام بعضی مراسم اجتماعیاند. هنوز هم پشت درهای کوتاه زورخانههای تهران چند نفسی از آیین گذشته به جا مانده است، هنوز نفس میکشد و هنوز زنگ سردمشان به صدا درمیآید.
مکث
زورخانه نیرو شادی
زورخانه نیرو شادی نزدیک به 100سال قدمت دارد. در یکی از کوچههای باریک خیابان مولوی است و بهرغم کماقبالی بعضی از جوانان به ورزش باستانی هنوز هم مراجعهکنندگان خودش را دارد. این زورخانه خیلی بزرگ نیست اما محل پرورش پهلوانهای نامی بوده است. داستان ساخت این زورخانه جالب است و به سالهای 1302و 1303 برمیگردد. ماجرا از آنجا شروع میشود که رضا کاشفی برجسته، معروف به رضا یوسفخان به کرمانشاه سفر میکند. او که جوان تنومند و ورزشکاری بوده به یکی از زورخانههای کرمانشاه میرود تا کمی سرحال شود اما صاحب زورخانه استقبال نمیکند و به نوعی او را از خود میراند. یوسفخان وقتی به تهران بازمیگردد، زورخانهای در قناتآباد میسازد و بعد از چند سال هم زورخانه نیروشادی را بنا میکند با این هدف که کسانی که ورزش میکنند سرشار از نیرو و انرژی شوند. بعد از فوت رضا کاشفی برجسته در سال 1349، اداره زورخانه به اکبر پسرش رسید. او هم مدتی زورخانه را اداره کرد و هماکنون این مسئولیت برعهده وحیدرضا، نوه برجسته محول شده است.
زورخانه پهلوانپور
اینترنت میگوید قدیمیترین زورخانه ایران، زورخانه «پهلوانپور» در محله «حسنآباد» تهران است که سال۱۳۰۴ افتتاح شده است. مالکیت این زورخانه پس از مرشد حسین سیاه واگذار میشود به اصغر بازارچه که یکی از پهلوانهای خوشنام تهران قدیم بود. در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی، پهلوان حمزهعلی پهلوانپور معروف به پهلوان شاطرحمزه، پهلوان اول تهران این زورخانه را از اصغر بازارچه که به واسطه مشکلات مالی مجبور به جابهجایی زورخانه خود به محل فعلی شده بود خریداریمیکند و نام خود یعنی پهلوانپور را بر سردر آن قرار میدهد و به این شکل زورخانه پهلوانپور متولد میشود. زورخانه پهلوانپور در عمر نزدیک به یک قرنش پهلوانان زیادی در گود خود دیده است. هنوز میتوان رد و نشان
«حاج مصطفی طوسی»، «کل اسمال»، «حاج علی تکتک» و «حاج باقر مهدیه» را بر در و دیوارش مشاهده کرد.
زورخانه شیرافکن
زورخانه شیرافکن یکی از زورخانههای قدیمی شهر تهران است که سال1387 نوسازی شده است؛ زورخانهای که سال1313پهلوان مرحوم «خسرو معصومی» در آن را به روی یک محله باز کرد. پهلوان خسرو که آوازه کشتیهایش با پهلوان «مهدی» معروف به «مهدی قصاب» دهان بهدهان میچرخید، وقتی انگشتش زمان کشتی با مهدی قصاب قطع شد، مسئولان حکومت وقت را بر آن داشت که ورزشگاهی برای او بسازند. خسرو معصومی، یکی از پیشکسوتان و مربیان برجسته ورزشهای زورخانهای بود که هدفش ترویج فرهنگ پهلوانی و حفظ ورزشهای سنتی ایرانی بود و اکنون تنها پسرش پهلوان مجید از کهنکسوتان شهر، چراغدار زورخانه است.
زورخانه هژبر
حسین هژبر در اواخر دوران قاجار و در سال۱۳۱۰ زورخانه هژبر را در محله مولوی تهران بهمنظور حفظ و توسعه سنتهای ورزشهای پهلوانی و زورخانهای بنا کرد. این زورخانه بهعنوان یکی از قدیمیترین مراکز ورزشهای زورخانهای در تهران شناخته میشود و همچنان نقش مهمی در حفظ و ترویج سنت ورزشهای ایرانی دارد. او با هدف گسترش فرهنگ پهلوانی و آموزش ورزشهای سنتی ایرانی، این مکان را به محلی برای تربیت ورزشکاران و ترویج آداب و رسوم ایرانی تبدیل کرد. هژبر بهعنوان یک پیشکسوت در رشتههای کشتی و ورزشهای ایرانی شناخته میشد و بسیاری از جوانان علاقهمند به ورزشهای سنتی در این زورخانه تحت آموزش او قرار گرفتند. علاقه و تعهد حسین هژبر به حفظ این فرهنگ باعث شد که زورخانه او به یکی از معتبرترین و مهمترین مراکز ورزشهای زورخانهای تبدیل شود. تا به امروز این زورخانه همچنان بهعنوان یادگار فرهنگی و ورزشی در تهران باقی مانده است.
مکث
باشکوهترین زورخانه تهران
«زورخانه بانک ملی» روزگاری بزرگترین و پررونقترین زورخانه تهران بود و مقامات عالیرتبه سیاسی از هر گوشه دنیا که به تهران میآمدند، مهمان این زورخانه میشدند تا از نزدیک با آیینهای پهلوانی ایرانیها آشنا شوند. معماری زیبای این زورخانه بعد از گذشت ۷۷سال هنوز زیبا و منحصربهفرد است. این زورخانه در محوطه اداری بانک ملی در خیابان فردوسی قرار دارد و به همین دلیل به زورخانه بانک ملی معروف است. طراحی و ساخت ساختمان این زورخانه در سال۱۳۲۵به محسن فروغی پیشنهاد شد و یک سال بعد به بهرهبرداری رسید. آنطور که مسئولان این زورخانه تعریف میکنند در دورههای مختلف تاریخی، مقامات عالیرتبه سیاسی بسیاری از گوشهوکنار جهان مهمان این زورخانه میشدند و گواه این ادعا تصاویر رؤسای جمهور، سفرا و مشاهیر کشورهای مختلف است که در راهروی باریک زورخانه نصب شده است. برخی معتقدند هدف از ساخت این بنا در محوطه بانک ملی، پرورش روحیه جوانمردی و امانتداری کارمندان بانک بوده است. معماری این زورخانه ساده و سنتی با تکیه بر اصول معماری زورخانهای ایران و سقف آن گنبدیشکل است.