چیزهایی که باید قبل از رفتن به مشاوره بدانیم
روحمان را اسکن کنیم
لیلا باقری
پیش روانشناس رفتن کار آسانی نیست. نه دستگاه ذهنوگرافی دارد، نه اسکن روح و... با اینحال باید رفت. خیلی وقتها باید کسی باشد که بدون قضاوت ما را بشنود و کمک کند، بهویژه وقتی در بحرانهایی هستیم که زندگی ما را تحتتأثیر قرار داده است. اما برای بهتر پیش رفتن جلسات مشاوره باید از قبل آمادگی لازم را کسب کنیم؛ آمادگیهایی که کمک خوبی میشود برای کمترشدن جلسات مشاوره. این کاهش جلسات از دو جنبه مهم است؛ اول سرعت در حل مشکل و دوم هم اینکه هرچه تعداد جلسات کمتر باشد، هزینه کمتری پرداخت میکنیم.
کسب آمادگی برای مراجعه به روانشناس هم یعنی رسیدن به یک شناخت نسبی از خودمان و مشکلمان. این شناخت به ما کمک میکند تا ساده و روشن مشکل را برای مشاور شرح دهیم.
آدرس غلط به او ندهیم و از پراکندهگویی دوری کنیم تا هم ما و روانشناس تمرکز بیشتری روی موضوع داشته باشیم. بهعنوان مثال اگر برای مشکلی مانند اضطراب مراجعه میکنیم، بهتر است از قبل به این تحلیل و نتیجه برسیم که چه مواقعی، در چه مکانهایی و به چه دلایل احتمالی دچار این حالت ناخوشایند میشویم. آیا بهطور کلی مضطربیم یا نه، در موقعیتهای مشخصی این حس به ما دست میدهد. وقتی این موارد را روشن توضیح دهیم، میتوانیم زودتر به این بپردازیم که ریشه این اضطراب چیست و چطور میتوان آن را رفع کرد. در غیراین صورت ممکن است چند جلسه به این بگذرد که ما به سؤالات متعدد مشاور جواب بدهیم یا پراکندهگویی کنیم و... تا بالاخره او از لابهلای صحبتهای ما حدسهایی درباره مشکل بزند و سؤالات جهتدار برای تکمیل فرضیه خود بپرسد تا بالاخره کشف کند ناراحتی و مشکل اصلی ما چیست. البته در برخی موارد بحرانی و ریشهای که مشکل ریشه در ناخودآگاه دارد و مواردی که در لایههای زیرین روان ما جا خوش کرده، این کشف لاجرم گام به گام همراه با روانکاور شکل میگیرد. اما برای مسائلی که در این سطح نیستند آگاهیهای ما نسبت بهخودمان و رفتارمان تأثیر زیادی در سرعت و نتیجه خوب جلسات درمان دارد.
برای این شناخت نسبی و آگاهی باید مطالعه داشته باشیم. در بازار کتاب، عنوانهای متعددی از کتابهای روانشناسی را خواهیم یافت که به مشکل ما میپردازد؛ کتابهایی البته علمی و نه زرد که به زبان ساده برای مخاطبهای عام نوشته شدهاند. با مطالعه آنها میتوانیم به نتایج خوبی برسیم. داشتن اطلاعات عمومی در این زمینه هم که در نگاه اول ربط مستقیمی به مشکل ما ندارد، کمک شایانی میکند. مثلا خواندن کتابهایی که درباره طرحوارههای ذهنی یا همان تلههای زندگی نوشته شدهاند و به ما از الگوهای رفتاری میگویند که در کودکی در ذهن شکل میگیرند؛ الگوهایی که گرچه مخرب هستند اما اگر در ذهن شکل گرفته باشند، هر بار بهدلیل آشنا بودن تکرارشان میکنیم و در دام تکرار رفتارهای نادرست میافتیم. دانستن این تلهها، گام مهمی است برای پاسخ به برخی چراهای ناتمام؛ چرا مرتب یک مدل اشتباه میکنم؟ چرا مرتب در یک مدل موقعیت خاص گیر میافتم؟ چرا مرتب با یک مدل آدم آشنا میشوم؟ چرا همیشه آدمها در نهایت یک نوع رفتار آزاردهنده را با من دارند؟ و خیلی چراهای ناتمام و آزاردهنده دیگر. در همین راستا تستهای مختلفی هم وجود دارد که ما را به سمت شناخت درست از خودمان هدایت میکند. برخی مراکز درمانی این تستها را بهصورت اصولی از ما میگیرند و البته برخیهایشان هم بهصورت رایگان در فضای مجازی وجود دارد.
گسترش فضای مجازی هم این امکان را فراهم کرده است که در فضاهایی مانند اینستاگرام با صفحات مفیدی آشنا شویم که گردانندگان آنها روانشناسها هستند و سرنخهای خوبی به مخاطبان خود میدهند برای آشنایی نسبی با مباحث روانشناسی.
نتیجه همه اینها میشود رسیدن به کلیدواژههای درستی برای حل مشکلات و بهبود جلسات مشاوره و البته حل مشکل. البته میتوانیم همان جلسات اول از روانشناس خود بخواهیم کتابهای مرتبط با مشکلمان را معرفی کند تا قبل از شروع جلسه بعدی آنها را مطالعه کنیم و با ذهنی آماده و تحلیلهای درستتری جلسه بعدی را آغاز کنیم.