• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
سه شنبه 11 دی 1397
کد مطلب : 43032
+
-

خانه‌های ویران، تن‌های بی‌جان

زلزله 7.3ریشتری رودبار، منجیل و طارم در نیمه‌شب 31خرداد 69 جان دست‌کم 40هزار نفر را گرفت

خانه‌های ویران، تن‌های بی‌جان

جواد عزیزی؛ دبیر گروه حوادث

یکی از شب‌های فوتبالی بود؛ شب بازی برزیل و اسکاتلند در جام‌جهانی 1990ایتالیا. بازی فوتبال خیلی‌ها را حتی در آن ساعت از نیمه‌شب، پای تلویزیون‌های سیاه و سفید و رنگی خانه‌ها نشانده بود و خنکای نسیمی که از دریاچه پشت سد منجیل شروع به وزیدن می‌کرد و با عبور از میان شاخ و برگ زیتون‌های همیشه سبز، مسیر پنجره‌های باز و نیمه‌باز را در پیش می‌گرفت، هرم گرما را شکسته بود. هیچ‌کس اما خبر نداشت که این، آرامش پیش از طوفان است و وقتی عقربه‌ها روی 31دقیقه بامداد 31خرداد 1369آرام گرفت، زمین به‌ خروش آمد. در چشم برهم زدنی خانه‌ها آوار شد، دیوارها فرو ریخت، باغ‌ها ویران شد و شهرهای رودبار، منجیل و طارم در غباری از گرد و خاک گم شد. آن‌شب 60ثانیه به اندازه 60سال گذشت. زمین می‌لرزید و انگار خیال ایستادن نداشت که 60ثانیه بعد وقتی زمین آرام گرفت، شهر به ناله درآمد. صدای گریه و شیون از هر گوشه و کناری به هوا بلند شد و این شروع مصیبتی بود که خیلی زود جای خود را در تاریخ باز کرد تا نام رودبار و منجیل را عجین کند با خاطرات تلخ و دردآور یکی از مرگبارترین زلزله‌های ایران. این گزارش روایت آن روزهای خبرنگاران از حادثه‌ای است که دل سنگ را هم به‌درد آورد.

زمین‌لرزه 7.3ریشتری بامداد رودبار، آ‌ن‌قدر وسعت داشت که حتی تهران، استان‌های شمالی، غربی و حتی مرکزی کشور را هم به‌لرزه درآورد و مردم زیادی را وحشت‌زده به خیابان‌ها کشاند. کانون زلزله اما نزدیکی شهرستان رودبار در استان گیلان و روستاهای اطراف آن و همچنین شهرستان طارم در استان زنجان بود. خرابی‌های زلزله آن‌قدر زیاد بود که در همان ساعات اولیه پس از زلزله معلوم بود که کشور با یک فاجعه ملی روبه‌روست.

روزنامه کیهان که عصر روز زلزله روی کیوسک‌های مطبوعاتی قرار گرفته بود درباره زلزله نوشته بود:«تا ساعت 10:30امروز (31خرداد 69) بیش از 10بار زلزله استان گیلان را لرزاند. در شهرهای رشت، رودبار، آستانه، لاهیجان، فومن و صومعه‌سرا آب و برق قطع شده و مردم با کمبود نان مواجه‌اند. زلزله‌ پل‌ها، راه‌ها، ساختمان‌ها و منازل مسکونی را ویران کرده است. منبع بزرگ آب رشت- انزلی در اثر زلزله سقوط و تعدادی خانه و آپارتمان مسکونی را با خاک یکسان کرد. ده‌ها خانه در آستانه اشرفیه در اثر زلزله در چندمتری عمق زمین فرورفتند. از ساعات اولیه امروز ارتش با به‌کارگیری کلیه امکانات خود به یاری زلزله‌زدگان شتافت. از سوی رهبر انقلاب فرمان عمومی برای تشکیل گروه‌های امداد به مدیریت ائمه جمعه در مناطق زلزله‌زده صادر شد. هیأتی از سوی رهبر انقلاب و رئیس‌جمهور و وزیر بهداشت عازم مناطق زلزله‌زده شدند. هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران برای برقراری امکان ارتباط سریع مردم گیلان با تهران پروازهای فوق‌العاده تعیین کرد و...»

پس از زلزله هر چند از همان ابتدا ابعاد هولناک زمین‌لرزه مشخص بود اما هر چه می‌گذشت فاجعه بیشتر خودنمایی می‌کرد. خبرنگاران کیهان در روزهای پس از زلزله گزارش کردند: «تاکنون شهرهای رودبار، منجیل و لوشان از استان گیلان و بیش از 135روستای تابعه بخش‌های مختلف قزوین و زنجان 100درصد تخریب شده‌اند. شمار کشته‌شدگان و مجروحان زلزله از مرز 40هزار نفر گذشت و پتو، حبوبات، کنسرو، لباس، چای، قندوشکر و مواد بهداشتی، مورد نیاز مناطق زلزله‌زده است. آیات عظام اراکی و گلپایگانی صرف ثلث سهم مبارک امام را برای زلزله‌زدگان مجاز دانستند و تخلیه سریع مجروحان با بهره‌گیری از امکانات هوایی، نیروهای متخصص و 6ترمینال فرودگاهی سازمان هواپیمایی کشوری انجام می‌گیرد».

بازدید رئیس‌جمهور  یک روز پس از زلزله بود که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت کشور برای بازدید راهی مناطق زلزله‌زده شد. روزنامه کیهان نوشت: «رئیس‌جمهوری در پی بازدید از مناطق زلزله‌زده شمال کشور در یک گفت‌وگوی تلویزیونی مشکلات ناشی از بروز حادثه دلخراش زمین‌لرزه در استان‌های گیلان و زنجان را تشریح کرد. وی گفت: با توجه به ریزش کوه‌ها و مسدود شدن راه‌ها در ابتدای بروز حادثه، ارتباط در سطح مطلوبی نبوده است اما هلی‌کوپترها و وسایط نقلیه‌ای که می‌توانستند از راه‌های فرعی خود را به مناطق آسیب‌دیده برسانند بلافاصله وارد عمل شدند. رئیس‌جمهوری به انهدام تقریبی 3شهر منجیل، رودبار و لوشان اشاره کرد و افزود: در این مناطق وسایل مورد نیاز زندگی مردم موجود نیست. مسئولان شهرها نیز ازدست رفته‌اند و مسئولان فعلی از استان‌های دیگر عازم شده‌اند و مردم نیز یا مجروح هستند یا خانواده خود را از دست داده‌اند و عزادارند. 

خانواده‌های داغدار  در مناطق زلزله‌زده تقریبا هیچ خانواده‌ای از هجوم آوار در امان نمانده بود. آنهایی که مانده بودند هم در غم ازدست‌دادن رفتگان عزادار و نگران آینده بودند.

علی کلهر، کارگر کارخانه لوله‌های سیمان و ایرانیت به خبرنگار کیهان می‌گوید:« 4پسر و یک دخترم ازبین رفتند. همسرم زمانی که فرزندانم کودکی بیش نبودند مرده است و من این بچه‌ها را با خون‌دل بزرگ کردم. حالا یکدفعه همه مرده‌اند. خدایا چه کنم».

کلثوم عباسی، 50ساله که مشغول درآوردن وسایل خود از زیر آوار است، می‌گوید: «من کشاورز هستم. شب حادثه خواب بودم. ناگهان زمین تکان شدید خورد. شوهرم از بین رفت و پسرم زخمی شد و الان در یکی از بیمارستان‌های قزوین بستری است. 5نفر از ما مرده‌‌اند.» وی در مورد وضع کمک‌رسانی می‌گوید: «هرکس که مرد دارد می‌رود جنس می‌گیرد، غذا و نان می‌گیرد ولی من، زن تنها در این شلوغی کاری از دستم برنمی‌آید. خوب است ترتیبی بدهند که کمک‌ها به‌طور یکسان به همه برسد».

مستانه فرجیان که دایی، خاله، دخترخاله، زن‌دایی، پسرعمو و پسرخاله خود را از دست داده است در مورد توزیع مواد غذایی می‌گوید: «بهتر است نماینده‌ای در اینجا تعیین شود و کمک‌ها را هدایت کنند. »یکی دیگر از اهالی عنوان می‌کند:« منجیل مار زیاد دارد و اگر باد نباشد فعالیت آنها شروع می‌شود. باید مسئولان فکری به حال اهالی بکنند و به‌جای برپاکردن چادر، اهالی را در کانتینر مستقر کنند.»

محمدباقر بالاوزیر 63ساله که بناست می‌گوید:« همسر و 2دخترم مرده‌اند و من تک‌وتنها و غریب مانده‌ام. او در کنار خانه‌اش که جز تلی از خاک نیست ماتم گرفته. اهالی می‌گویند که از آن روز تا به‌حال هیچ‌چیز نمی‌خورد و مانند آدم‌های ماتم گرفته شده است».

 ایستاده در آوار    در روزهای پس از زلزله، گزارش‌های زیادی درباره روستاهایی که کاملا تخریب شده و امدادرسانان دیرتر به آنها رسیده بودند منتشر شد. خبرنگار کیهان گزارش می‌کند: «روستای کبته صددرصد تخریب شده و با وجود اینکه چند تن از روستاییان باقیمانده موفق شده‌اند بیش از 300تن از اجساد قربانیان را از زیر آوار بیرون بکشند ولی همچنان تعداد زیادی زیر آوار این حادثه دلخراش هستند. بوی تعفن شدید منطقه را فراگرفته و روستا کاملا خاموش و مرگ‌زده است. روستاییان بازمانده این حادثه تشنه، گرسنه و پژمرده و خسته از تلاش بی‌اثر خود برای خارج کردن اجساد از زیر خاک مایوسانه در گوشه‌ای بدون داشتن کوچک‌ترین سرپناهی دراز کشیده‌اند. تنها یک نفر از آنها با این جمله که ما نشسته‌ایم تا گرگ‌ها اجساد عزیزانمان را نخورند به همه سؤالات ما پاسخ می‌دهد.»

خبرنگار کیهان می‌نویسد: به گورستان منجیل که خانواده‌ها در هر گوشه‌ای سر قبر عزیزانشان نشسته‌اند می‌رویم. کشته‌ها را در گودال‌هایی که به‌وسیله کارگران شهرداری تهران حفر شده است یک به یک مانند گل‌های پرپر کنار هم قرار داده‌اند و با نوارهای سفیدی که روی سنگ‌ها گذاشته‌اند نام و نام فامیل آنها نوشته شده است. حدود 50‌‌متری قبرستان مقادیر زیادی از کمک‌های مردم مثل شلوار، کفش، بلوز، دامن، جوراب، و لباس مردانه، زنانه و بچه‌گانه روی زمین است. عده‌ای هم به‌دنبال مواد غذایی هستند. مرتضی نوروزحق مسئول تدارکات منطقه‌5شهرداری تهران که تدارکات زلزله‌زدگان منجیل را عهده‌دار است می‌گوید: « آسیب‌دیدگان ابتدا از ستاد تدارکات نامه می‌گیرند و ما اینجا اجناس را بین آنها تقسیم می‌کنیم. اجناس شامل پتو، چراغ، دارو، مواد غذایی و لباس است». رؤیا امینی که 2فرزند و شوهرش را از دست داده و خودش اجساد آنها را از زیر خاک بیرون کشیده و دفن کرده می‌گوید: «مشکل اصلی ما آب آشامیدنی سالم است. باید به بچه‌های این منطقه واکسن بزنند. زیرا به‌علت کمبود آب، همه از آب آلوده رودخانه استفاده می‌کنند و باید از این بچه‌ها نگهداری و مواظبت بشود تا خدای ناکرده بعد از این، بیماری‌های واگیر شیوع نیابد».

کودکان بی‌سرپرست  بیشتر بازمانده‌های زلزله، داغدار ازدست دادن یک یا چندنفر از عزیزانشان بودند. با این حال کودکانی هم بودند که در این حادثه والدین و تمامی بستگان خود را از دست داده و کسی را نداشتند. در این شرایط سازمان بهزیستی چند روز پس از زلزله از واگذاری سرپرستی کودکان بی‌سرپرست به خانواده‌های متقاضی خبر داد. روزنامه کیهان یک هفته پس از زلزله نوشت: «کودکان باقی‌مانده از زلزله مصیبت‌بار اخیر تحت حمایت سازمان بهزیستی واقع در گیلان و زنجان درآمدند. سازمان بهزیستی در این دو منطقه به بررسی وضع خانوادگی این کودکان می‌پردازد و درصورتی که کودکی از بستگان دور یا نزدیک خود مجروح شده باشد، طبق شرایط در اختیار داوطلبان سرپرستی اینگونه کودکان قرار خواهد گرفت. سازمان بهزیستی لیست و شرایط کسانی را که مایلند سرپرستی اینگونه کودکان را به‌عهده بگیرند تهیه کرده و درصورت لزوم به افراد واجد شرایط اعلام خواهد نمود تا برای گرفتن کودک مورد نظر خود به این سازمان مراجعه کنند. تا‌کنون 2500خانواده جهت نگهداری کودکان بی‌سرپرست ثبت‌نام نموده‌اند و حدود 100کودک بی‌سرپرست به مراکز بهزیستی گیلان و زنجان تحویل شده و سازمان بهزیستی به‌علت نامشخص‌بودن وضعیت والدین کودکان و همچنین درخواست بیش از حد مردم جهت نگهداری کودکان تا اطلاع ثانوی از قبول درخواست فرزندخواندگی معذور است».

معجزه   هر چند زلزله رودبار سراسر غم و اندوه بود اما در این میان نجات پسربچه‌ای 9ساله پس از 162ساعت از زیر آوار اشک شوق را بر گونه‌های امدادگران جاری کرد. روزنامه کیهان می‌نویسد: «162ساعت پس از زلزله، پسر 9‌ ساله‌ای موسوم به مرتضی امیرپور درحالی‌که یک هفته را زیر آوار کنار اجساد خانواده‌اش به‌سر برده بود از آوار نجات یافت. وی که شوکه شده بود به یکی از مراکز درمانی استان انتقال یافت. در روستای جمال‌آباد از توابع طارم‌علیا نیز 2پیرمرد پس از گذشت 40ساعت از وقوع زلزله زنده از زیر خاک بیرون کشیده شدند. یکی از آنها می‌گفت: «من تا لحظاتی قبل با عروسم که در کنارم زیر خاک بود صحبت می‌کردیم ولی سرانجام یک ساعت پیش به‌دلیل نرسیدن کمک او جان سپرد و اینها همگی به‌خوبی نشان می‌دهد که اگر نیروهای امدادی می‌توانستند زودتر جهت نجات قربانیان حادثه به محل برسند شاید سقف تلفات تا حدود زیادی کاهش می‌یافت».

آمار هولناک  40هزار کشته، 60هزار مجروح و 105هزار بی‌خانمان. این آخرین آماری بود که آن روزها رسانه‌ها از ویرانی‌های زلزله گزارش کردند؛ زلزله‌ای که خاطره تلخ آن هرگز از یاد مردم منطقه پاک نخواهد شد.

این خبر را به اشتراک بگذارید