رسانه و نظامهای آموزشی
فرامرز قرهباغی | نویسنده و روزنامهنگار
برخی دوستان که قدرت و تأثیر رسانهها را در جهان امروز میبینند، در مواجهه با کاستیهایی که ما در این زمینه داریم، میپرسند نمیشود در مدارس پایههای آموزش و شناخت رسانه را بنا گذاشت تا دانشآموزان مستعد پس از اتمام تحصیل خبرنگار و اهل رسانه شوند؟!
در پاسخ باید گفت، لحاظکردن آموزشهای شغلی در نظامهای آموزشی و تربیتی کاملا غلط و مربوط به نظامهای قدیمی یا عقبافتاده است. اینکه در مهدهای کودک بچهها دکتر و مهندس آینده تلقی میشوند و در دبستان، دانشآموزانی که مشقهایشان را پاکیزه و بهموقع مینویسند، پدر و مادر و آموزگار را به آرزوهایشان نزدیکتر میکنند! نتیجه چنین نگاهی است. علت اینکه در جامعه ما سندرم مدرکگرایی اپیدمی شده نیز همین است و البته دلیل اینکه کشورهای پرجمعیتتر از ما ازجمله هند و چین بهاندازه ما دانشگاه ندارند. وظیفه نظامهای آموزشی در روزگار ما بیش از آنکه آموزش اجباری باشد، تقویت پرسشگری، جستوجو و کاوش است.
نتیجه سرمایهگذاری در این عرصه هم روشن و مشخص است. در آمریکا نزدیک به 3درصد(2.92درصد) و در ژاپن 1.2درصد از درآمد ناخالص ملی صرف هزینههای آموزشی میشود. با این حساب، کوتاهماندن دست ژاپنیها از جوایز نوبل و دروکردن آنها توسط آمریکاییها را باید به حساب این اختلاف درصد و تفاوت درآمد ناخالص ملی گذاشت. نظامهای گسترده پژوهشپرور و مطالعهپرور، آموزش – بازی را جایگزین تکالیف سنگین و آزمون و تجربه را جایگزین نمرهمحوری کردهاند.
تجربه، ابزار بهتری برای انتقال مفاهیم است، از همینروست که دانشآموزان کشورهای پیشرفته همانطور در موزه و پارک و آزمایشگاه حضور مییابند که در کلاس درس. درست بهعکس ما که دانشجویانمان در برخی از واحدهای دانشگاهی شیمی را بدون حضور در آزمایشگاه میخوانند! با این تفاصیل اگرچه پرورش اهالی رسانه نمیتواند جزو وظایف نظام آموزشی باشد، اما مانند بسیاری از علوم و مهارتهای اجتماعی باید زمینه آشنایی با آن و کارکردهای آن در مدرسه و دانشگاه فراهم شود.