• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
شنبه 23 دی 1396
کد مطلب : 3950
+
-

دیرمانی

یادداشت
دیرمانی

 محمد زینالی‌اُناری| پژوهشگر فرهنگ عامه:

زنده‌بودن یعنی زمان. حداقل امروزه زندگی بدون زمان، دیگر تپش و سرزندگی لازم را ندارد بلکه به جای بودن، می‌توان از ماندن سخن گفت. ما انسان‌ها، در استمرار زمان است که می‌توانیم وجود داشته باشیم و زندگی کنیم؛ در غیر این صورت ـ به قول گفتنی ـ از مرحله، پرت و «دیر»زمان هستیم یا از زمانه جا مانده‌ایم.

انسان با ساختن ساعت و افزودن به سرعت خودش، فرمول انسانیت خود را از زندگی در رکود تکرار سنوات قبل، تغییر داده و به آدمی سیال در زمان تبدیل شده است اما چه‌بسا اغلب ما با سرعت حضور در زندگی، مشکل اساسی داشته باشیم.

زندگی بسیاری از مردم هنوز با ساعت و جریان سریع زندگی اُخت نیست. در زمانه‌ای که ساعت‌های بزرگ و پاندولی میدان‌های شهر مدام زمان را گوشزد می‌کنند، بسیاری از مردم با وقت صبح و وقت عصر زندگی کرده، تابع نظم زمانی نشده‌اند. آنها روز را به 2بخش محصور تقسیم می‌کنند؛ میان صبح و ظهر و ظهر و عصر! باقی را هم شب محسوب می‌کنند؛ علاقه‌ای هم به اینکه شب را نیز به زمان اصلی زندگی تعبیر کنند، ندارند. بسیاری از مردم، سرعت ثانیه‌ها را در زندگی خود فعال نکرده‌اند و با بازه‌های زمانی روزانه زندگی می‌کنند؛ چراکه زندگی، کار و درآمد آنها تابعی از درغلتیدن در زمانی‌است که طبیعت بر آنها حاکم کرده است.

انسان‌ها در مسیر حرکت پرالتهاب زمان زندگی می‌کنند و به جای عواطف بی‌پایان در مناسک و سنت‌های تاریخی، با پدیده‌های جدیدی که آنها را ذیل خاطره، نوستالژی و اشیای تاریخی رده‌بندی کرده‌اند، سپری می‌کنند؛ به همین علت، موزه‌ها، عکس‌ها و کتاب‌های تاریخی برایشان ارزشمند است. در این میان بسیاری از ما حسرت گذشته را می‌خوریم و این کمی نامناسب می‌نماید؛ چراکه «حسرت» آرزویی دست‌نیافتنی و خواست پدیده‌ای‌ ناممکن است. آنها که صرفاً حسرت گذشته را می‌خورند، روحیه‌شان هنوز کوک سنت‌های ادواری و سال‌های تکراری‌است و از زمانمندی و ساعت‌واره‌شدن جهان در رنج‌اند.

گذر از وضعیت دوری به وضعیت مطنطن ثانیه‌ها باعث می‌شود که بخشی از مردم، آسیب ببینند و نتوانند با زمان رسمی جامعه هماهنگ شوند. آنها قدرت سوارکردن برنامه‌های زندگی را بر ریزریز مدرّج و امروزی زمان ندارند. زمان دوری و فاقد درجه‌ مطلوب ایشان هم در متن زندگی رودرروی زمان مدرّج می‌ایستد. آنها هنوز هم رسم‌ها و سلوک‌های دوران صبحی و عصری را بازیابی می‌کنند. «دیرمانی» حسی‌است که این افراد دارند. آنها با زمان پرشتاب انس برقرار نمی‌کنند و درحالی‌که بسیاری از مردم با شتاب به پیش رفته‌اند، تنها به بازگشت‌های سالانه‌ اجراهای مناسک و رسم‌های گروهی زمان امید بسته‌اند. آنها باز هم با گاه‌شمار خرمن و شمردن جوجه‌های آخر پاییز، متمرکز می‌شوند و دوباره برای بازگشت به روزهای خوش به انتظار سال دیگر می‌نشینند.

به همین دلیل است که گروهی از ما گاهی برای استراحت از نظم مدرّج، به کوه و دل طبیعت می‌رویم تا لحظاتی از شتاب بیاساییم. اما اگر ایستادگی زمان دوری در شهر صورت بگیرد، هر آن ممکن است «دیرمانی» انسان‌هایی را که دلبسته‌ زندگی لَخت و فاقد شتاب هستند، از حرکت با دیگران باز بدارد و در امور زندگی دچار وقفه و آسیب کند.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :