مائده امینی
آنها خیلی بیادعاتر از تصورات ما هستند. هر کدام در گوشهای از زادگاهشان، آستینها را بالا زده و برای خودشان و چند نفر دیگر شغل ایجاد کردهاند؛ روستاییهای تحصیل کردهای که به خوبی میدانند دیگر قرار نیست «آب» ناجی روستاها باشد و کشاورزی نمیتواند هنوز مانند سابق راه اصلی ارتزاق به شمار رود. آنها ظرفیتهای بومی روستای خود را شناختهاند و دل به خلاقیت و پشتکار خود دادهاند. نتیجه نرخ بیکاری بالا در روستاها و امکاناتی که تقریبا وجود ندارد، کاهش هر ساله جمعیت روستاها نسبت به سال قبل است و این در حالی است که هر روستایی دنیایی از جاذبههای تاریخی و ذاتی است؛ جاذبههایی که اگر به درستی شناخته و بهکار گرفته شوند میتوانند روند مهاجرت کنونی را معکوس کنند. علاءالدین ازوجی، مشاور وزیر کار، گفته است در سطح کشور، کمتر از 5درصد از روستاهای کشور توانستهاند اقتصاد پایه خود را شناسایی و عملیاتی کنند. بهنظر میرسد رنجبر صاحب استارتاپ زیتونت، حسینپور با ماهی سنتر و قائم پناهها با کشمون جزئی از این 5درصدند.رنجبر خانههای زیبای گیلانی و غذاهای متنوع گیلکی را دستمایه استارتاپ خود قرار داده، حسینپور با ماهیهای جنوب برای خودش و 15نفر دیگر شغل ایجاد کرده و برادران قائم پناه هم سراغ فروش زعفران خراسان رفتهاند و دغدغه اصلیشان «آب» است. اما حال و هوای این استارتاپهای روستایی از چه قرار است؟
خانههای گیلانی، غذاهای گیلکی،یک استارتاپ بومی
خانههای بومی وسوسهکننده در اسطلخ جان، حلیمه جان، کندلات... غذاهای گیلکی از هوش برنده، صبحانههای محلی و لذیذ؛ آدم فکرش را هم نمیکند که سایت زیتونت کار یک جوان 27ساله باشد. او کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی دارد و با افتخار از روستای پدریاش حرفمیزند؛«پدرم اهل رودبار است. ماجرای زیتونت از یک حال خوب شروع شد. من عاشق خانههای بومی گیلان بودم. اصلا دیدن این خانهها، حال من را خوب میکرد و میکند. با خود فکر کردم چرا این حال خوب را با همه شریک نشوم؟»
زیتونت از آن سایتهایی است که دلت میخواهد در آن چرخ بزنی. خانههایی که برای اجاره گذاشته شده یکطرف، مقالههای علمی و خواندنی در سمت دیگر؛ سمت راست سایت هم میتوانی برای چند شب اقامت خود در خانههای روستایی غذای گیلکی سفارش دهی. انگار تیم پشت این استارتاپ فکر همهچیز را کردهاند.
از رنجبر که درباره سرمایه اولیه کارش میپرسیم، میگوید:« سرمایه اولیه شروع کار زیتونت 14میلیون تومان بود که آن هم هزینه طراحی اپلیکیشن شده است. او شدیدا با وام گرفتن استارتاپها مخالف است و عقیده دارد هر استارتاپی که کارش را با وام شروع کند مرتکب بزرگترین اشتباه خود شده است».
در مدل استارتاپ زیتونت، برای روستاییهای روستاهای مختلف گیلان به شکل مستقیم و غیرمستقیم کارآفرینی شده. کسب و کار آنها بهواسطه مسافرانی که برای اقامت به کلبههایشان میآیند رونق گرفته. رنجبر میگوید:«زیتونت قرار است بهزودی محصولات کشاورزی درجه یک و صنایعدستی گیلان را هم به گردشگران معرفی کرده و امکان فروش آنها را فراهم کند».
حالا با وجود اینکه تنها یک سال و نیم از شروع این استارتاپ میگذرد، 200میلیون تومان خرید از زیتونت ثبت شده است؛ استارتاپی که به گفته رنجبر در شروع کار با سختیهای زیادی مواجه بود:« اساسا کار کردن در روستا، سختتر از کار کردن در شهر است. شما باید قلق مذاکره با روستاییها دستات آمده باشد. از طرفی همان روزهای ابتدایی کار، خیلی برای دریافت مجوز دوندگی کردیم اما مجوز را از ما دریغ کردند. گفتند به مدل کسب و کار شما مجوز تعلق نمیگیرد؛ چرا که فقط خانه روستایی کرایه نمیدهید و محصول کشاورزی و غذا هم میفروشید! »
او ادامه میدهد:« رمز موفقیت ما، همین سروکردن غذا برای گردشگران است. شما میدانید که رشت بهعنوان شهر خلاق غذا ثبت شده است. خانمهای گیلانی دستپختهای فوقالعادهای دارند. چرا از چنین ظرفیتی استفاده نکنیم؟ ما اصلا بهعنوان زیتونت در بخش غذا سوددهی نداریم و صرفا میخواهیم هم روستایی هم مسافری که به روستا آمده راضی باشد».
رنجبر که یک استارتاپ شکستخورده در تهران را هم در کارنامه خود دارد، دلیل استقبال از زیتونت را محتوای تولید شده متفاوت این مجموعه دانسته و بر این باور است که اگر فقط با خانهها و اجاره دادن آنها جلو میآمدیم، ممکن بود به رونق امروز نمیرسیدیم. ما علاوه بر همه اینها همواره سعی کردیم با صداقت خدمات خود را ارائه دهیم تا جایی که حتی به مسافرانی که شاید اطلاعات کافی ندارند، جاذبههای گردشگری اطراف را معرفی میکنیم.برای مثال سعی کردهایم جلوی افزایش قیمت در تعطیلات را بگیریم و این رسم غلط را ریشهکن کنیم که شلوغی و تعداد بالای تقاضا قیمتها را بالا نبرد.
ماهی تازه صید، پاک و بستهبندی میکنیم و میفرستیم
«در خانه ما به دریا باز میشود.ما بندر عباسی ها با ماهی و صید و لنج بزرگ شدهایم.»؛ اینها را بهنام حسینپور میگوید. او مدیر استارتاپ بومی ماهی سنتر است؛ استارتاپی که ایده اولیهاش را همسرش داده است؛«ما ماهی تازه صید میکردیم اما جز بندرعباس بازار دیگری نداشتیم. یکبار همسرم گفت چه میشد که ما این ماهیها را به همه ایران ارسال میکردیم؟ ایده ماهی سنتر از همینجا شکل گرفت.» حسینپور 36ساله است و صداقت را رمز موفقیت استارتاپی که راه انداخته، میداند. او در گفتوگو با همشهری توضیح میدهد: «3 سال پیش با دست خالی شروع کردیم. سرمایه اولیهمان صفر بود و فقط با اعتبار و آبروی خود جلو آمدیم. از ارسال بارهای 300هزار تومانی کارمان کلید خورد و امروز گاهی بارهای 5 میلیون تومانی هم میفرستیم».
این جوان خلاق ادامه میدهد:« اوایل فقط بندرعباسیها از ما ماهی میخریدند. حتی همانها هم به سختی به ما اعتماد میکردند. حالا همه ایران مشتری ماهی سنتر شدهاند. امروز حتی به شهرهایی که دسترسی به ماهی تازه ندارند ماهی تازه، پاک شده و بستهبندی شده میفرستیم و به این واسطه برای 15نفر شغل ایجاد کردهایم».
حسینپور درباره علت استقبال کلانشهرها از ماهیهایی که صید میکند، توضیح میدهد: «همه دغدغه ما رضایت مشتری است. خیلی وقتها شده هیچ سودی از فرستادن یکبار نبردهایم اما همواره سعی کردهایم خوب بستهبندی کنیم، ترشی اشانتیون برای مشتری کناربگذاریم و صید روز را به دست مشتری برسانیم».
زعفران را از کشاورزهایی بخرید که دغدغه کمآبی دارند
آنها کشاورززادهاند؛ محمد و حمزه قائمپناه نوه یک کشاورز و ابراهیم قائم پناه فرزند یک کشاورز در قاین ِخراسان جنوبی به همراه سیامک خرمی، «کشمون» را راهانداختهاند. آنها بیآبی را با پوست و گوشت و استخوان خود درک کردهاند. محمد و حمزه قائمپناه میگویند در شهرشان 12قنات بوده که آخرینشان در سال94 خشک شده است. قنات شاهیک که بیشتر از 500سال مردم برای خوردن و کشاورزی از آن آب برمیداشتند، امروز مسدود شده است. مزرعه پدربزرگ قائمپناهها 10سال پیش خشک میشود و این برای آنها تبدیل به نقطه شروع راهاندازی استارتاپ کشمون میشود. استارتاپ بومی کشمون واسطه فروش زعفران از کشاورز به مردم است. شعار کشمون
کسبوکارهای جدید در روستاها چه جایگاهی پیدا کرده اند؟
استارت از دل روستا
بررسی تجربه 3 استارتاپ موفق که در روستاها پاگرفتهاند
در همینه زمینه :