کارآمدی در دفاع؛ نیازمند فصاحت و بلاغت
وکلا و همه کسانی که در حیطه فعالیتهای حقوقی مشغولند از دیرباز به عنوان کسانی که بیانی شیوا و بلیغ و قلمی رسا و فصیح دارند، شناخته میشوند.
تسلط بر دایره واژگانی وسیع، بهرهمندی از کلمات به بهترین شکل و شیوه و در مناسبترین جای خود و در کل آشنایی کامل یا دستکم ضمنی با علوم کلامی موجب شده است همکاران من به دارا بودن چنین خصوصیتی شناخته شوند. با این حال مدتی است با پا به عرصه گذاشتن وکلای جوان، چنین خصیصهای در بسیاری از آنها دیده نمیشود.
خطخوش و بیان رسا جای خود را به خطی نازیبا، نگارشی نادرست و جملاتی گاه مبهم و گاه دمدستی و حتی محاورهای داده است. اگر درصدد یافتن علت و سرچشمه این نقص برآییم، با کمال تاسف متوجه میشویم که تنها فضای وکالت از این عارضه رنج نمیبرد. در سایر رشتهها و حرفهها نیز تسلط و مهارت جای خود را به سستی و کاستی داده است. بخشی از مشکل به نظام آموزشی و تدوین برنامههای غیردقیق یا نادرست در این زمینه برمیگردد. پایین بودن سطح آموزشها در دبیرستان و دانشگاه، پس از فارغالتحصیل شدن افراد، خود را به این شکل نشان میدهد. عامل دیگر، ضعف مطالعه در افراد جامعه و به تبع آن فارغالتحصیلان رشته حقوق است. به نظرم هر وکیلی دستکم در روز به 3ساعت مطالعه نیاز دارد؛ مطالعه کتابهای تخصصی و متون ادبی، فلسفی و جامعهشناسی. شخص حقوقدان اگر در این زمینهها اشراف کامل نداشته باشد دستکم باید آشنایی تحصیلی داشته باشد. ناآشنایی بعضی از وکلا با این علوم و متون زمانی کانون وکلا را برآن داشت تا رنج آموزشی را که باید در دوره متوسطه و دانشگاه به وکلا ارائه میشد بر خود هموار و دورههای آموزشی برگزار کند که به دلایلی چنین نشد. به هر روی، ضعف دانستههای ادبی و حقوقی برازنده کسانی نیست که ردای وکالت بر دوش دارند. همچنین برای دفاع تمامقد از حقوق موکلین، داشتن چنین مهارتهایی ضروری است.