
پرواز بلبل در تفرجگاه تهران

آزاده مهرآبک| خبرنگار:
«... یک شهر تهران بود و یک دارالشفاء... همه دار و ندار یک جمعیت 50، 60 هزار نفری پایتخت فتحعلی شاه برای مداوا یک حکیمباشی بود با چند اتاق و چند دستیار که جمع بودند در ساختمانی در جنوبشرقی ارگ سلطنتی که درالشفایش میخواندند...» این جملات را در کتاب «برگهایی از تاریخ تهران» اثر «داریوش شهبازی» میخوانیم. تصور اینکه روزگاری در تهران بیمارستانی وجود نداشته و مردم تهران برای مداوا فقط یک مرکز به نام دارالشفاء و یک حکیمباشی و چند دستیار داشتند. این روزها که تهران پر از بیمارستان و مرکز درمانی است تصور غریبی به نظر میرسد. داستان این تصور و اینکه چگونه نخستین بیمارستان رسمی در تهران شکل گرفت و نام آن چه بوده، حکایت شیرینی از تاریخچه علم پزشکی در تهران قدیم است.
میدان ارگ که امروزه به نام «15 خرداد» شناخته میشود نخستین میدان پایتخت است که روزگاری تفرجگاه تهرانیها به حساب میآمد. این میدان که در فواصل زمانی مختلف به نامهای میدان شاه و باغ گلشن نیز شناخته میشد حوض بزرگی دارد که بچهها و جوانها در فصل تابستان در آن آبتنی میکردند. بازاریها هم بعد از تعطیلی بازار به این میدان آمدند و به استراحت و تفریح میپرداختند. همچنین وجود درختان چنار، نارون و زبانگنجشک این میدان را به محلی برای مراجعه کبوتربازها تبدیل کرده بود و این افراد هر روز در این میدان بلبل، سهره و قناریهایشان را به پرواز درمیآوردند. اما برای اینکه به این میدان لقب تفرجگاه تهران داده شود تخمهفروشها، بستنیفروشها و دل و جگریها هم در این میدان بساط میکردند تا به اینترتیب همهچیز برای یک تفریح تمامعیار در قدیمیترین میدان پایتخت فراهم شود.
اما نکته جالب درباره این میدان اینکه میدان ارگ پیش از میدان امام خمینی(ره)، میدان توپخانه تهران بود. داستان از این قرار است که به دلیل وجود توپهای مختلف در میدان ارگ از جمله توپ مروارید به این میدان، توپخانه گفته میشد تا اینکه در دوره سلطنت ناصرالدین شاه توپهای این میدان، جمعآوری و به میدان توپخانه جدید (میدان امام خمینی(ره)) منتقل شد. اما همین توپ مروارید هم داستان جذابی دارد که تهرانیها را از سراسر پایتخت به این میدان قدیمی میکشاند. اینطور که در کتاب «طهران قدیم» نوشته «جعفر شهری» آمده است در اواخر دوره قاجار و در قسمت جنوب حوض میدان ارگ، توپی به نام توپ مروارید وجود داشت که متعلق به دوران فتحعلیشاه بود. البته مردم تصور جالب و خرافی هم داشتند مبنی بر اینکه این توپی بوده که نادرشاه با آن افاغنه را از ایران رانده و این توپ بدون کمک هیچ وسیلهای از شیراز تا اینجا آمده و در میدان ارگ رو به قبله متوقف شده است! به همین دلیل تهرانیها به این توپ نظرکرده نادرشاه دخیل میبستند تا کارهای پیچیدهشان آسان و از بختهای فروبستهشان گرهگشایی شود.