
عقبنشینیهای ترامپ
بررسی موضعگیریهای اخیر رئیسجمهور آمریکا درباره ایران در ميزگرد تلویزیون همشهری

علیرضا احمدی - محمدعلی حسننیا-روزنامهنگار
رئیسجمهور آمریکا در شرایطی در جریان سفر به عربستان لفاظیهای تازهای را علیه ایران مطرح کرده است که به اذعان کارشناسان، راهبرد جنگ روانی اتخاذشده از سوی او نهتنها زمینهساز عقب نشستن ایران از خطوط قرمزش نشده، بلکه واشنگتن مجبور به پذیرش گزارههای مذاکراتی تهران هم شده است.
طی حدود 4ماهی که از حضور دوباره ترامپ در اتاق بیضیشكل کاخسفید گذشته، ادعاهای طرحشده از سوی او مورد توجه ویژه محافل سیاسی- رسانهای جهان قرار گرفته و اکنون سیاههای از عقبنشینیها و شکستهایش به موضوعی داغ برای تحلیل کارشناسان تبدیل شده است. علاوهبر ناکامی ترامپ در پیشبرد سیاستهای مدنظرش در پروندههای غزه، جنگ اوکراین، موضوع یمن و...، نوع مواجهه واشنگتن با تهران، یکی از برجستهترین نمودهای عقبنشینی رئیسجمهور آمریکا از ادعاها و لفاظیهایش بهحساب میآید. درحالیکه از نخستین روزهای آغاز کار ترامپ در کاخسفید، «تهدید نظامی» یکی از اصلیترین ابزارهای فشار آمریکا علیه ایران بوده، اکنون اما ترامپ ترجیح میدهد بیش از «تهدید حمله نظامی» به سیاست شکستخورده دوره نخست ریاستجمهوریاش یعنی «فشار حداکثری» بازگردد.
بر این اساس هم بود که در جریان حضور در ریاض برخلاف گذشته، بدون تکرار ادعاهای نظامی، تهران را به ادامه «کارزار فشار حداکثری» تهدید کرد. این تغییر لحن آشکار در شرایطی است که طی ماههای اخیر تحلیلگران سیاسی- نظامی بارها بر بیفایدهبودن دستیازیدن آمریکا به گزاره «حمله به تاسیسات هستهای ایران» تأکید کردهاند؛ موضوعی که بهنظر میرسد در شکافهای ایجادشده میان واشنگتن و تلآویو درباره نوع مواجهه با ایران نیز تأثیر ویژهای داشته است. تلویزیون همشهری در گفتوگو با علی بیگدلی، کارشناس مسائل بینالملل و عضو هیأتعلمی دانشگاه شهیدبهشتی، رضا میرابیان، کارشناسارشد مسائل بینالملل و سفیر سابق ایران در کویت و احمد بخشایشاردستانی، عضو کمیسیون امنیتملی و سیاست خارجی مجلس به واکاوی این موضوع پرداخته است که در ادامه میخوانید:
چرا آمریکا پس از ورود ترامپ به کاخسفید، به مذاكره با ایران تن داد؟
میرابیان: اين مسئله نه عقبنشینی است و نه پیشروی است؛ بلکه ابزاری برای چانهزنی است و میکوشد شمشیر را بالای سر ایران نگه دارد. یک نکته این است که تهدید، ابزار مذاکره است. از سوی دیگر آمريكا میخواهد به همپیمانان خود بگوید که از موضع بالا در حال مذاکره است. همچنین باید توجه داشت که رویکردهای او متفاوت از دوره گذشته است. در این میان شاهد تغییر لحن آمريكا هم هستیم؛ ازجمله درباره غزه و مذاکره با ایران. ترامپ از طریق بغداد نامه تهدیدآمیزی برای تهران فرستاد که از سوی ایران رد شد و تهدید او تأثیری نداشت. پس از آن از طریق امارات تغییر لحن داد و خواستار مذاکره شد که از سوی ایران بهصورت مشروط پذیرفته شد. مشروط به این شد که مذاکرات از طریق عمان انجام شود؛ چراکه ایران با این کشور راحتتر است. درباره یمن نیز شاهد چنین رویکردی بودیم؛ با وجود این همه هزینه، در نهایت مجبور به آتشبس شد. گزارشهای جدیاي وجود دارد که انصارالله تهدید کرده بود با چنین وضعیتی نمیتوان امنیت سفر ترامپ به منطقه را تامین کرد. آمریکاییها اما از عمانیها خواستار مذاکره با یمنیها شدند.
رفتار ترامپ را در مواجهه با ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
بیگدلی: نکته اینجاست که کابینه ترامپ از افراد متعارضی تشکیل شده که برکناری والتز نمونهای از این ماجراست. شخصیت چندگانه ترامپ از یکسو و حضور چهرههاي متناقض در کابینه او از سوي ديگر، زمینهساز شکلگیری وضعیت کنونی در مواضع او شده که در موضوع تعرفهها نیز قابل مشاهده است. من معتقدم چنین مواضعی اهمیت چندانی ندارد. پراکندهگوییها تأثیری در روند مذاکرات نخواهد داشت و از جنبههای مختلف اين موضوع قابل بررسی است، اما لطمهای به روند مذاکرات نخواهد زد. ترامپ قبلا از حمله نظامی سخن میگفت ولي امروز بحث فشار حداکثری را پیش کشیده است. معتقدم آمریکاییها قصد ورود به جنگ جدیدی را ندارند و رویکردهای اقتصادی ترامپ در منطقه باید مورد توجه قرار گیرد. یک سنت آمریکایی وجود دارد مبنی بر اینکه رئیسجمهوری که وارد کاخسفید میشود باید کاری کند که بعد از او، همحزبیاش رئیسجمهور شود.
تفاوت لحن اخیر ترامپ در قبال ایران چگونه تحلیل میشود؟
میرابیان: در آمریکا همواره مراکز فکر تعیینکننده سیاستها بودهاند و دولت اجراکننده. در دولت ترامپ این رویه برعکس شده است و اکنون شاهدیم سخنان او به دستورالعمل تبدیل میشود. شیوه ترامپ این است که سعی میکند دست بالا را بگیرد تا دستاوردی داشته باشد. باید توجه داشت که خود آمریکاییها در مقابل تهدید نظامی ایران ایستادهاند؛ چراکه به هزینههای حمله به ایران واقف هستند. از سوی دیگر اگر احتمال پیروزی میدادند در حمله، تردید نمیکردند. در موضوع برجام، بخشی از مشکل مربوط به دولتهای منطقه ازجمله سعودیها بود، اما در مذاکرات اخير رویکرد جدیدی اتخاذ شد و دولتهای منطقه در جریان گفتوگوها قرار گرفتند. موضوع کنسرسیوم منطقهای نیز در این چارچوب قابل بررسی است؛ ایران حاضر است تجربیات خود را با هدف اطمینانبخشی به دولتهای منطقه در اختیار آنها قرار دهد. این توافق میتواند در چارچوب یک توافق سهجانبه اجرایی شود. تهران میخواهد حسننیت خود را به همه نشان دهد؛ اینکه بهدنبال ساخت بمب اتمی نیست.
بهنظر شما تغییر لحن ترامپ عقبنشینی محسوب ميشود و یا صرفا يك تغییر لحن است؟
بخشایشاردستانی: نکته اینجاست که ترامپ نماد آمریکاست و بحثهایی را مطرح میکند که نشان دهد بلامنازع است؛ او تاجر و خودشیفته است و دوست دارد کارهای بزرگ انجام دهد. از وقتی رئیسجمهور شد، کوشید تئوری «مرد دیوانه» را اثبات کند. در این میان از وقتی هم به سمت خاورمیانه آمده، رویکردهای اقتصادی را بیشتر مورد توجه قرار داده است. او با پول کار میکند و بر مباحث اقتصادی متمرکز است. طرح موضوعهای اینچنینی از سوی او نشاندهنده علاقهاش بهخودنمایی است و تا حدی هم توانسته در این مسیر پیش برود. در موضوع غزه نیز شاهد عدم موفقیت او بودهایم؛ چراکه بهدنبال طرحهای ناشدنی بوده است. در موضوع یمن نیز شاهد قدرتنمایی انصارالله بودهایم. آمریکا وارد جنگ با یمن شد و حدود یکماهی جنگید، اما در نهایت وارد نبرد فرسایشی نشد و به سرعت خود را از جنگ با یمن کنار کشید. ترامپ هزینههای خود را از منبع سعودیها تامین میکند و بهنوعي هزینههای خود را جبران کرد. درباره ایران نیز مشخص است که از جمهوریاسلامی ناراحت است و تهران را عامل شکست خود میداند.
گزارشهایی منتشر شد درباره اینکه بايد کنسرسیومی برای غنیسازی ایران تشکیل شود. تحلیل شما در این زمینه چیست؟
بخشایشاردستانی: در دور چهارم مباحث سختی در مذاکرات مطرح شد و روی صفرشدن غنیسازی مانور دادند. ما برای اینکه در رفع تحریمها تضمین بگیریم، به آنها پیشنهاد سرمایهگذاری در حوزههای مختلف ازجمله برق را دادیم. همچنین مشارکت در فرایند فعالیت صلحآمیز هستهای نیز جزوی از پیشنهادها بوده است. بحث کنسرسیوم نیز بیشتر رسانهای است و در مذاکرات مطرح نشده است. موضوع اصلی، توسعه همکاریهای منطقهای ایران است. باید درنظر داشت که بخشی از مذاکرات به دولتهای منطقه مرتبط است. سعودیها مایل به ادامه تنشها میان ایران و آمریکا نیستند. موضوع کنسرسیوم، بازی رسانهای است که رویکرد فشار به ایران را دنبال میکند. كشور تأکید دارد که غنیسازی در داخل کشور باید ادامه یابد. بنابراین طرف ایرانی در دریافت تضمینها متمرکز است.
چشمانداز مذاکرات را چگونه میتوان مورد ارزیابی قرار داد؟
بیگدلی: برای ایران و آمریکا راهی بهجز مذاکره وجود ندارد. تهدیدهای ترامپ براي تهران تاثيري ندارد و حمله به ایران برای آمریکا هزینهساز است و به این سمت حرکت نخواهد کرد و معتقدم جنگی اتفاق نخواهد افتاد. پیشبینی من این است که با وجود فراز و فرودهای موجود که در جریان مذاکرات شاهد آن هستیم، درنهایت باید به توافق برسیم.
آینده تحولات منطقه را چطور میبینید؟
میرابیان: آنچه مسلم است، نقش مؤثر سعودیها در ماجرای سوریه است. آنها تلاش ویژهای برای ملاقات جولانی و ترامپ داشتند؛ چراکه میخواهند جای رقبایی ازجمله ترکیه و رژیمصهیونیستی را خودشان پر کنند. آنها در تلاش برای بازتعریف سیاستهای منطقهای خود هستند و در حال رایزنی و هماهنگی با همپیمانان غربی خود ازجمله آمریکا.
در وضعیت کنونی منطقه، ایران باید چه رویکردی را در پیش بگیرد؟
بیگدلی: منطقه در حال تغییرات عمیق ژئوپلتیک است و ممکن است به زیان ایران تمام شود و باید جلوی چنین روندی را گرفت. باید نگاه سنتی خود را به منطقه تغییر دهیم و وارد گود شویم. باید اختلافهای خود را با دولتهای خاورمیانه رفع کنیم و به سمت تشکیل کنسرسیومی که مطرح شده است، برویم. باید نگاهمان را به دولتهای عربی تغییر دهیم و از خصومتها عبور کنیم. باید از تغییرات منطقه به نفع خود سود ببریم. هدف اصلی عربستان، کشاندن سوریه و لبنان به جهان عرب است؛ رویکردی که در دوره بشار اسد هم پیگیری شد، اما تحقق نیافت. از سوی دیگر مدل ترکیه بهدلیل رنگ و بوی اخوانالمسلمین داشتن آن، چندان مطلوب دولتهای عربی منطقه نیست. باید در نظر داشت که جولانی هم از رویکردهای گذشته خود فاصله گرفته است و عادیسازی روابط سوریه با تلآویو چندان دور از انتظار نیست.