
از تهدیدهای وقیحانه ترامپ تا نشستن آمریکا پای مذاکره غیرمستقیم
چرا آمریکا اصرار به مذاکره دارد؟
بررسی روند مذاکرات غیرمستقیم عمان با حضور احسان صالحی در تلویزیون همشهری

علیرضا احمدی، محمد علی حسن نیا-روزنامهنگار
روز شنبه دور سوم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در مسقط در حالی پشت سر گذاشته شد که روند حاکم براین گفتوگوها همچنان در کانون توجه رسانههای منطقهای و بینالمللی قرار دارد و شواهد موجود نشاندهنده ارزیابی مثبت، اما محتاطانه دوطرف از 3دور مذاکره است. در چنین شرایطی گمانهزنیها درباره زمان و محل ادامه مذاکرات غیرمستقیم در دور چهارم در شرایطی همچنان ادامه دارد که بهنظر میرسد دوطرف وارد بررسی جزئیات شدهاند؛ مرحلهای که سختترین بخش گفتوگوهاست و عبور از آن با دشواریهای مذاکراتی بسیاری مواجه خواهد بود. این درحالی است که در روزهای اخیر تناقضگوییهای طرف مقابل درباره محتوای مذاکرات ایران، توجه تحلیلگران بینالمللی را بهخود جلب کرده و ادامه چنین رویکردی چشمانداز مبهمی پیش روی گفتوگوها ترسیم میکند. تلویزیون همشهری در گفتوگو با احسان صالحی، کارشناس مسائل سیاسی و بیژن عبدالکریمی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، روند حاکم بر گفتوگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا را به بحث گذاشته است که در ادامه میخوانید.
با توجه به اینکه سومین دور از مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا نیز در عمان با محوریت «جزئیات» برگزار شد، روند گفتوگوها را چطور ارزیابی میکنید؟
صالحی: یک نکته مهم درباره مذاکرات، این است که اخباری که در رسانهها درباره جزئیات مذاکرات مطرح میشود، فعلا چندان دقیق نیست. نکته ديگر این است که تاکنون مذاکرات بر کلیات مورد بحث متمرکز بوده است و از زمانی که مذاکرات وارد جزئیات میشود، امید به دستیابی به چارچوب مورد توافق، آن هم براساس مطالبات و نیازهای دوطرف، بیشتر میشود. مهمتر از اینها، نگاهی به بستر شکلگیری مذاکرات است؛ چراکه این موضوع به ادامه بحثها جهت میدهد. از نیمه دوم سال 1403فضایی ایجاد شد مبنی بر اینکه ایران بازوهای منطقهای خود را از دست داده و به تبع آن، ضعیف شدهاست. در این مقطع کلیدواژه «ایران ضعیف» در ادبیات رسانهها و اندیشکدههای غربی اوج گرفت. القای ایران «ضعیف» و «خطرناک» و القای تضعیف بازدارندگی منطقهای ایران از رویکردهای مدنظر در این حوزه بود. درواقع تلاش بر این بود اینگونه القا کنند اکنون که ایران بازوهای بازدارندگی منطقهایاش را از دست داده، بهدنبال مسیر دیگر بازدارندگی، یعنی «سلاح هستهای» حرکت خواهد کرد. درواقع به نوعی پروژه امنیتیسازی ایران با کلیدواژههای «ایران ضعیف و خطرناک» شروع شد؛ رویکردی که بررسی ابعاد مختلف آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. مقایسه شرایط ماههای اخیر با دوره نخست ترامپ دربردارنده نکات مهمی است. در آن مقطع نیز تصویر «ایران تضعیف شده» شکل گرفت و این ایده مطرح شد که با خروج آمریکا از برجام، تحولاتی در داخل ایران شکل میگیرد که براساس آن، ایران «تسلیم» خواهد شد؛ رویکردی که اکنون هم شاهد هستیم. آنها بر این گمانند که چه از مسیر «مذاکره» و چه از مسیر «تهدید نظامی» میتوانند ایران را وادار به پذیرش خواستههایشان کنند. مرور تجربه سال 97در این زمینه مهم است.
چرا رسانههای غربی همچنان در حال مانور دادن روی کلیدواژه «ایران ضعیف» هستند و چه هدفی را دنبال میکنند؟
عبدالکریمی: با توجه به اینکه دانشآموخته فلسفه هستم، میخواهم از همین منظر به تحولات این حوزه بپردازم. من بر این گمانم که ایده یک کشور مستقل که میتواند از خود دفاع کند، در جهان کنونی بسیار ساختارشکنانه است. درواقع برای کشورهایی که امنیت خود را به آمریکا یا ناتو سپرده بودند، ایده «کشور مستقل» بسیار خطرناک است و به هر طریقی، باید الگوی مقاومت در برابر باجخواهی غربی شکسته شود. ازسوی دیگر ایده ایران ضعیف ایده تن دادن به خواستههای نظم جهانی را دنبال میکند؛ نظمی که تنها حافظ منافع حدود 20کشور است؛ بنابراین یک امر استراتژیک وجود دارد مبنی بر اینکه تصویر «ایران قوی» باید مختل شود. ازسوی دیگر یک امر تاکتیکی هم وجود دارد؛ امری که براساس آن سیاست آمریکا بهطورکلی و ترامپ بهطورخاص مبتنی بر قدرتنمایی است تا طرف مقابل عقبنشینی کند و کنار بکشد تا بتوانند امتیازهای مدنظرشان را بگیرند.
برای ارتقای بازدارندگی ایران در برابر رویکردهای دشمن چه باید کرد؟
عبدالکریمی: از منظر کسی که به تقدیر این کشور عشق میورزد، بیشتر از «درون» نگرانم تا عوامل بیرونی. نکته مهم این است که به دلایل مختلف تاریخی، انسجام ملی ما تا حدودی ضربه خوردهاست. به هرحال از زمانی که با مدرنیته آشنا شدیم، جامعهای دوقطبی بودهایم و شکافی در بنیان تاریخی ما ایجاد شده است. درواقع مردم ما 2ملت بودند که در 2جهان متفاوت میزیستند؛ بخشی در عالم سنت و بخشی در عالم مدرن. این گسست که خود را در انقلاب مشروطه و دوران پهلوی، بهویژه در مقطع نهضت ملی شدن صنعت نفت، نیز نشان داد، پاشنه آشیل جامعه ماست و بر این گمانم که همه متفکران و نخبگان جامعه به هر طریقی باید بر این شکاف اجتماعی غلبه کنند. ازسوی دیگر متأسفانه بخشی از جامعه نیز بهدلیل غربزدگی میکوشد تحتتأثیر فرایندهای جهانی، تصویر خام «ایران ضعیف» را القا کند؛ تصویری که گمان میکند چنانچه در برابر غرب تسلیم شویم، سرنوشت کشور خوب میشود. این تصویر، غیرواقعبینانه است و با واقعیتهای جاری در جهان همخوانی ندارد.
موقعیت کنونی ایران جيست و در چه جایگاهی قرار دارد که هماکنون آمریکا پای میز مذاکره آمده است؟
صالحی: ما با یک واقعیت تجربه شده مواجهیم؛ در گذشته نیز یک دور چنین فرایندی را پشتسر گذاشتهایم که باید چراغ راه ما باشد. در دور نخست ریاستجمهوری ترامپ، آمریکاییها براین گمان بودند که با پیشبرد سیاست «فشارحداکثری»، ایران به خواستههای آنان تن خواهد داد که نتیجه آن تسلیم ایران است. در زمان خروج ترامپ از برجام سؤال بود که چرا او از مکانیسمهای داخل برجام برای خروج استفاده نکرد. یک پاسخ، نفرت از دولت قبل بود که البته خیلی دقیق نیست. نکته این است که برآورد آنها این بود که با فشار حداکثری خیلی زودتر میتوانند به اهدافشان برسند. در آن زمان ادبیات «فروپاشی ایران» در میان آمریکاییها خیلی پررنگ بود. در آن مقطع یک سلسله تحولات زمینهساز شکلگیری ادبیات «مقاومت حداکثری» شد.
این تحولات چه بود؟
صالحی: پس از خروج ترامپ از برجام و طرح شروط 12گانه پمپئو درباره ورود به مذاکره با ایران، در مقابل سیاست فشار حداکثری آمریکا، کمپین «مقاومت حداکثری» با هدایت رهبرمعظمانقلاب در ایران شکل گرفت که تشکیل شورایعالی هماهنگی اقتصادی سران قوا در اردیبهشتماه 1397یکی از اقدامها در این زمینه بود. این شورا بهمنظور کمک به دولت در مواجهه با تحریمها به راه افتاد. در ادامه رهبرمعظم انقلاب از دولت دوازدهم در برابر انتقادهای فزاینده جریانهای مخالف و حتی موافق حمایت و تأکید کردند که طرح ایده بیدولت کردن کشور بازی در پازل دشمن است و دولت باید محکم بهکار خود ادامه دهد. ابتکارات ایشان در مواجهه با عملیات روانی دشمن نیز قابل توجه بود. بیانیه گام دوم انقلاب و... افق دادن به کشور بود.
برآورد ترامپ در دور نخست ریاستجمهوریاش واقعا «فروپاشی» بود و دلیل اینکه چنین اتفاقی رخ نداد، چه بود؟
عبدالکریمی: فکر میکنم آنها کماکان راهبرد «فروپاشی» را دنبال میکنند، اما چند عامل مهم در این زمینه وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. یکی از مهمترین عوامل، عامل انسانی است؛ بچههای گفتمان انقلاب در این حوزه نقشی اساسی ایفا کردند و پیشرفتهای قابلتوجهی را برای کشور رقم زدند. ازسوی دیگر استراتژی شکلگیری ایده «جبهه مقاومت» نیز بسیار اثرگذار بود و غرب را متوجه کرد که با ایران هرکاری نمیتواند بکند. خرد ایرانی نیز در این عرصه بسیار مهم است. با وجود فشارهای بسیار در عرصههای مختلف، مردم ایران در بزنگاهها، انتخاب درستی داشتهاند که تشییع پیکر شهید سلیمانی با حضور طیفهای متنوع مردم، یکی از نمونههای آن است. بههرحال مجموعه این عوامل فرهنگی، اعتقادی و انسانی اجازه نداده جامعه ما دچار فروپاشی شود.
با روند کنونی مذاکرات، باید به چه موضوعهایی خوشبین بود و چه نکات بدبینانهای را مدنظر قرار داد؟
صالحی: ابتدا یک نکته کلی را باید مدنظر داشت؛ آنهم اینکه تلقی «ایران ضعیف» صحیح نیست و دلیل آن تجربه گذشته ما در مذاکرات است که فشارهای غربی بر ایران با انسجام ملی به نتیجه نرسید. طرف مقابل فهمیده است که با تحکم و فشار نمیتواند سیاستهای خود را پیش ببرد. مذاکرهکنندگان ما با دست پر در مذاکرات حضور دارند. اکنون طرف مقابل است که با صرفنظر از شروط گذشته خود، تقاضای مذاکره کرده است.
اینجا یک سؤال مهم بهوجود میآید؛ آنهم اینکه تناقضهای کنونی طرف مقابل چه دلیلی دارد؟
صالحی: نکته این است که بهنظر میرسد دولت ترامپ در مقایسه با دمکراتها، جمعبندی دقیقی درباره جزئیات مذاکره با ایران ندارد. منابع غربی هم اذعان میکنند که آمریکا نیازمند دستاوردسازی است. در مقابل نکته مهم این است که مذاکرهکنندگان ما باید بدانند در چه شرایطی وارد مذاکره شدهاند و از موضع قدرت حاضر شوند. تلقی «دفع جنگ» درست نیست؛ چراکه طرف مقابل تنها میکوشد سایهای از جنگ را بالای سر ایران نگه دارد و «جنگ» اکنون یک بلوف سیاسی است. مطالبه مردم در شرایط کنونی گشایش اقتصادی است.
در شرایط کنونی گزینه نظامی را منتفی میدانید؟
صالحی: با توجه به وضعیت سخت طرف مقابل در منطقه، اندیشیدن به جنگ با ایران گزینهای دور از دسترس برای آنان است. اندیشهورزان آنها نیز قائل به «تهدید نظامی» برای فشار به ایران هستند، نه «جنگ با ایران». صاحبنظران آمریکایی گزینه جنگ و براندازی را دور از دسترس میدانند و واقف هستند که نتیجه حمله به تاسیسات هستهای ایران، حرکت جمهوریاسلامی بهسوی سلاح هستهای خواهد بود. آنها بیش از هر چیز بهدنبال ایجاد تهدیدی برای ایران بهمنظور افزایش فشارها هستند و جنگ گزینه مطلوبی برای آنان نیست. ازسوی دیگر باید انتظارات داخلی را نیز تنظیم کرد. رهبرمعظم انقلاب در دیدار نوروزی با مسئولان نظام نکات کلیدیاي را در این زمینه تبیین کردند. نباید تجربههای تلخ گذشته تکرار شود و به موضوعهای داخلی پیوند بخورد. نباید این احساس برای مذاکرهکننده ایجاد شود که حتما باید با توافق به کشور بازگردد؛ آسیبی که در مقطع برجام شاهد آن بودیم. نباید این تصویر برای طرف مقابل بهوجودآید که مذاکرهکننده ایرانی برای توافق کردن تحت فشار است. مذاکرات باید با صبوری و هوشیاری پیش برود و نباید آسیبهای تجربه شده گذشته تکرار شود. ازسوی دیگر طرف مقابل نیز در حال پیادهسازی یکسری ترفندهای مذاکراتی برای چانهزنی است. نکته دیگر این است که دادهها و ستاندههای ما در هر توافقی باید شفاف و تفسیرناپذیر و همچنین با توجه به تجربههای گذشته باشد. روند راستیآزمایی نیز نکته مهم دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد.