
اینجا هر رهگذر بخشی از آیین است
روایتی خیالانگیز از کوچه، نیانبان و موجهای خلیج فارس

سید محیالدین حسینیمقدم*
بیگمان بوشهر، سرزمین افسون و آواز، شهری است که هر کوچه و پسکوچهاش، قصهای دارد و هر پنجره، رویا و رازی. اگر گوشجان بسپاری و چشمدل بگشایی، در پس هر دیوار سپید و لابهلای قاب پنجرههای رنگارنگ، میتوانی صدای نیانبان را بشنوی؛ آن ساز جادویی که ریشه در خاک گرم جنوب دارد و با هر نغمهاش، موجی از خاطره را در خلیج همیشه فارس میپراکند. کوچه فستیوال بوشهر، آن باریکه خیالانگیز میان امروز و دیروز، بیوقفه از زیر نور مهتاب تا لبخند خورشید، نفس میکشد. اینجا صحنهای است برای تماشای زندگی، جایی که هر کوچه و دیوار به زبان موسیقی و رنگ، افسانهای نو میسراید و خیال را به مهمانی نور و نوا میبرد.
کوچه فستیوال بوشهر، معبری است که در آن، ترنم نیانبان با زمزمه موجها و همهمه ساحل آمیخته میشود. اینجا موسیقی نیانبان، همخوان و همراز مردمان دریادیده است؛ صدای همهمه و موسیقی نیانبان، گویی جاری است در رگهای شهر؛ از محله بهمنی تا سنگی و از محله دهدشتی تا کوچههای تنگ و پیچاپیچ که هر کدام، روایتی یگانه از هویت بوشهر دارند. گویی در پیچ و خم کوچههایش، عطر شور و شوق با دستان باد در هم میآمیزد و درختان نخل، سایههایی از گذشتههای دور را بر سنگفرشها میگسترانند. اینجا هر قدم، ضرباهنگی است از طبل و دهل و هر نگاه، پنجرهای است رو به دنیایی متفاوت؛ جایی که هنر، دیگر کالای ویترینی نیست؛ بلکه بخشی از زیستن است، همچون نمک در غذای جنوب. کوچه فستیوال، مجمعالجزایری از رنگها و صداهاست؛ ملغمهای از حلقههای دف و دمام تا دستافشانی کودکان و نغمههای پیران. اینجا مردمان بوشهر، با رقص پا و شور دست، خاک را به آسمان پیوند میزنند و هر رهگذر، خواه از اهالی باشد یا مهمان، به بخشی از این آیین بدل میشود؛ آیینی که هویت را نه در قاب موزه که در کوچههای زنده و جاری روایت میکند. ساحل بوشهر، با شنهای داغ و بوی شور دریا، خود کتاب شعری است گشوده بر پهنه زمین. موجها، شبانهروز
بر سینه ساحل عاشقانه میکوبند و هر بار، داستانی تازه بر گوش سنگفرشهای کوچهها میخوانند. در همین کوچههای بوشهر، پنجرههای چوبی با شیشههای رنگین، چشمهای خانهها هستند؛ رو به خلیج فارس، رو به نور، رو به زندگی.
این پنجرهها، حافظان نسیماند؛ نسیمی که از آب و آفتاب و عطر طارونه و صدای نیانبان سرشته شده است. در این جشنواره دائمی، هنر و زندگی درهم تنیدهاند: موجها، سازها، پنجرههای رو به دریا و مردمانی که همچنان با صفا و گشادهدستی، پذیرای هر مهمانیاند. فستیوال کوچه، صرفاً رویدادی هنری نیست؛ آیینی است از جنس زندگی جنوبی، ترکیبی از شور و سکوت، از فریاد و نجوا، از نور و سایه در کوچههای باریک و خانههای سپید. اینجا، هر پنجره قاب تصویری است از خلیج فارس؛ هر کوچه، رودی است که به دریا میریزد و هر موج، شعری است که بر ساحل نقش میبندد.
موسیقی نیانبان، این «روح آبی جنوب» (به تعبیر پژوهشگران موسیقی نواحی)، همچنان جانبخش لحظههاست و در فستیوال کوچه، خاطره قرنها دریانوردی و همنشینی با موجها را زنده میدارد. بوشهر، با کوچه فستیوالش، نهتنها شهر را، که ذهن و دل را به سفر در میآورد؛ سفری بینقشه و بیمرز، از حقیقت به خیال، از واقعیت به رؤیا و در پایان این مسیر، مخاطب، دیگر تنها تماشاگر نیست؛ او خود، بخشی از شعر بیپایان کوچه و فستیوال میشود.
* کارشناسارشد مطالعات فرهنگی و رسانه