• سه شنبه 14 اسفند 1403
  • الثُّلاثَاء 4 رمضان 1446
  • 2025 Mar 04
یکشنبه 12 اسفند 1403
کد مطلب : 250333
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Z45vg
+
-

جین هکمن و وارن بیتی در «بانی و کلاید»۱۹۶۷ فیلم کلاسیک آرتور پن باعث به شهرت رسیدن هکمن شد

چهره انسانی مرد خشن

4 فیلم برتر جین هکمن

چهره انسانی مرد خشن

جین هکمن، بازیگر تازه درگذشته سینمای هالیوود نقش خوب و به‌یادماندنی در کارنامه‌اش زیاد داشت. الکساندر لارمن، نویسنده «تلگراف» 4نقش مهم او را مرور کرده است.

بانی و کلاید
جین هکمن کار سینمایی خود را با نقشی بدون عنوان در فیلم فراموش‌شده «سگ دیوانه کول» (۱۹۶۱) آغاز کرد، اما سال ۱۹۶۷ و در ‌ ۳۷سالگی، نخستین نقشی را به دست آورد که هویت او را به‌عنوان یک بازیگر تعریف کرد. فیلم کلاسیک گانگستری «بانی و کلاید» با بازی وارن بیتی و فی داناوی، هرچند بر ستاره‌های جذاب خود متمرکز بود، اما هکمن غیرجذاب و خشن در نقش «باک برو»، برادر بزرگ‌تر کلاید، هر بار که روی صفحه ظاهر می‌شد، صحنه‌ها را از آن خود می‌کرد.
او یک مونولوگ درخشان و نفسگیر درباره پسری در یک مزرعه لبنیات دارد که هکمن آن را با ترکیبی دقیق از تهدید و جذبه اجرا می‌کند و وقتی او روی پرده است، نمی‌توانید چشمانتان را از او بردارید. او به‌درستی نامزد دریافت اسکار شد و این نقش، او را به لیگ بازیگران بزرگ پرتاب کرد.‌

ارتباط فرانسوی
تصور نیویورکی خشن‌تر از آنچه در فیلم مهیج ویلیام فریدکین به تصویر کشیده شد، دشوار است. این خشونت در بازی بی‌نظیر هکمن در نقش کارآگاه «جیمی پاپای دویل» متجلی شد،یک پلیس نژادپرست و قانون‌شکن که تنها به‌خاطر نقض قانون در راه تحقق عدالت بزرگ‌تر، کمی همدردی برمی‌انگیزد. این فیلم نه‌تنها میزبان یکی از بهترین تعقیب و گریزهای خودرویی تاریخ سینماست که هکمن خود را در آن واقعا به خطر انداخت، بلکه اجرای اسکار برده او نیز مطالعه‌ای شگرف در عمق و ظرافت است. تماشاگر هرگز واقعا از پاپای خوشش نمی‌آید، اما نقش خشن و بی‌پروای هکمن، شما را از نخستین فریم تا آخرین صحنه میخکوب می‌کند. دنباله فیلم به‌ناگزیر به پای نسخه اول نمی‌رسد، اما هکمن، به‌ویژه در سکانسی طاقت‌فرسا که باید پس از معتاد شدن به هروئین توسط خلافکاران، ترک اعتیاد کند باز هم درخشان است.

مکالمه
اگر نقش پاپای در «ارتباط فرانسوی» نیازمند بازی پرجنب‌وجوش (اما کنترل‌شده) بود، شاهکار فرانسیس فورد کاپولا، «مکالمه»، دقیقا خلاف آن را می‌طلبید. در نقش هری کال، متخصص شکاکی که باور دارد به دلایل موجه که‌عده‌ای دنبالش هستند، هکمن یکی از آرام‌ترین و درونگراترین اجراهایش را ارائه می‌دهد. او در این نقش، همه‌چیز را از تنهایی و انزوا تا ترس موریزی، تنها با دیالوگ‌های کم‌حجم و حرکت‌های ریز و پرابهام چهره‌اش منتقل می‌کند. نتیجه، اثری است که از آغاز تا پایان برق‌آساست. جالب آنکه فیلم مهیج و درخشان تونی اسکات در سال ۱۹۹۸، «دشمن ملت» به‌نوعی دنباله‌ای نمادین بر این فیلم محسوب می‌شود؛ جایی که شخصیت کال این‌بار با نام بریل و با انفجارهایی بسیار بیشتر ظاهر می‌شود. هر دو فیلم به‌شدت تماشایی هستند.

نابخشوده
هکمن دومین اسکار خود را برای نقش مکملش بر اثر تاریک و تأمل‌برانگیز کلینت ایستوود، «نابخشوده» که به میراث خشونت می‌پردازد، دریافت کرد. او در این نقش توانست توجه‌ها را از مجموعه‌ای استثنایی از بازیگران شامل مورگان فریمن، ریچارد هریس و خود ایستوود برباید. در نقش کلانتر لیتل بیل، او شهر «بیگ ویسکی» را همچون قلمرو شخصی خود اداره می‌کند و هرکس را که سر راهش بایستد، کتک می‌زند یا می‌کشد تا اینکه با همتای خود، بیل مانی، ایستوود(تجسم انتقام‌جوی کم‌حرف) روبه‌رو می‌شود. مهارت هکمن، همچون همیشه، در یافتن انسانیت در شخصیتی است که یک بازیگر ضعیف‌تر ممکن بود صرفا به‌عنوان یک شرور معمولی تصویر کند. این موضوع به‌خوبی در جمله آخر خشمگینانه‌اش نمایان است: «من سزاوار مرگ اینچنینی نیستم... داشتم خانه‌ای می‌ساختم!»


 

این خبر را به اشتراک بگذارید