آهنگ کار
کارآواها نواهای محلی هستند که به زبان مشترک در زمان کار سخت تبدیل شده اند
زهرا حمیدی-بیرجند، خبرنگار همشهری
آواز کار، کارآوا یا کار نوا که برخی آن را موسیقی کار نامیدهاند، آواها یا واژگان آهنگینی هستند که انسانها در زندگی روزمره و هنگام کار کردن یا فعالیت هنری، زمزمه میکنند. در خراسان جنوبی نیز مانند دیگر مناطق ایران کارهایی مانند قالیبافی، بام اندود کردن و کار در زمین کشاورزی و... هر یک کارآوای ویژه خود را دارند و اقتضائات هر فعالیت بر موسیقی کارآوای آن نیز اثرگذار است.
این کارآواها که همگی شکرگزاری و مدد خواستن از معبود و اهلبیت(ع) را در خود پنهان دارند، درواقع انرژی لازم را برای کارهای سخت زمان قدیم که اغلب جسمی و نیازمند قوای زیادی بودند، فراهم میآوردند؛ آواهایی که به یک زبان مشترک در یک کار بخصوص تبدیل شده بودند و حال میراثی ارزشمند از گذشتگانی هستند که کار حلال همراه با سختی را بهراحتی ترجیح میدادند.
نقشهخوانی؛ کارآوای ثبت شده
هنر فرشبافی در خراسان جنوبی قدمتی 700ساله دارد؛ هنری که در کنار خود کارآوایی به نام نقشهخوانی را هم خلق کرده است. جالب اینکه کارآوای قالیباقی این منطقه که با گویش و زبان ویژهای به نسلهای مختلف منتقل شده است، با عنوان «دانش و فن بومی و سنتی نقشهخوانی قالی» در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده است.
ماجرا هم از این قرار بوده که از یک سو نوجوانان و کودکان منطقه که در کار بافت مشارکت داشتند بهدلیل نداشتن سواد نقشهخوانی نیاز به ابداع روشی برای آموزش نقشه داشتند و از سوی دیگر خوشآهنگ شدن و موزون بودن کلمات و اصوات میتوانست در سرعتبخشی به یادگیری کودکان و حفظ سریع کلیدهای نقشهخوانی کمک کند. کارشناس میراث فرهنگی و فرهنگ عامه خراسان جنوبی با بیان اینکه کارآواهای مرسوم در همه حوزهها ضمن ایجاد یک فضای فرحبخش و رفع خستگی بر کیفیت و سرعت کار هم اثر میگذاشتند، به همشهری میگوید: موسیقی کار حین قالیبافی یکی از کارآواهای مهم خراسان جنوبی است. در یک کارگاه قالیبافی، استاد نقشه را میخواند و رنگها را نام میبرد. بقیه شاگردان این نقشه را میبافتند و ذکر این رنگهای قالی بهصورت آهنگین بهخصوص در روستاهای بیرجند جریان داشت.
حسن رمضانی میافزاید: در گذشته قالیبافی همچنان جزو مشاغل خراسان جنوبی بود و رونق بیشتری نسبت به امروز داشت. در آن دوران در کوچهها صدای غالب، صدای استادکار قالیبافی بود که نقش را آهنگین و موزون میخواند و شاگردانی که بهدنبال او تکرار میکردند. این تکرار آوا باعث میشد تا استادکار متوجه شود شاگردانش نقش را بهدرستی درک کردهاند.
دوبیتیخوانی و برداشت زعفران
یکی دیگر از کارآواهای خاص خراسان جنوبی که در برداشت محصول استفاده میشد، کارآوای مربوط به کشاورزی است. جلیلالله فاروقی هندوالان و سیده ناهید حسینی در مقالهای با عنوان «تحلیل محتوای پارهای از کارآواهای خراسان جنوبی در حوزه کشاورزی» آورده بودند که در کارآواهای خراسان جنوبی، نمود ابزارهای کشاورزی سنتی مشهود است؛ «منگال» (داس) مهمترین ابزار کار کشاورز با «معشوق» همذاتپنداری شده است که زندگی بدون آن ممکن نیست. درخت «زرشک» در کارآواها همچون زنی تصویرسازی شده است که انتظار باروری و تولیدمثل از او میرود؛ ضمن اینکه مراحل مختلف کاشت، داشت و بهخصوص برداشت زرشک ازجمله نحوه چیدن، خشک کردن، حمل و بازاریابی آن نیز ذکر میشود. گل زعفران به عروسی زیبا تشبیه میشود که کشاورز دست او را میگیرد و از زمین بلند میکند. کارشناس میراث فرهنگی و فرهنگ عامه خراسان جنوبی هم در توضیح کارآواهای مربوط به کشاورزی در این استان به ذکر نمونهای درباره برداشت، گندم میپردازد و میگوید: در زمانهای گذشته وقتی که در یک مزرعه گندم در قسمتی ساقههای گندم به یکدیگر پیچیده شده بود بهاصطلاح میگفتند زمین کاکل بسته است؛ یعنی محصول و بازدهی گندم آن زمین بسیار عالی خواهد بود؛ به همین دلیل در اینگونه زمینها جشن، رقص و پایکوبی هنگام برداشت محصول وجود داشت و خوانش دوبیتیهای عامیانه محلی، رقص و پایکوبی در اینگونه زمینها دیده میشد. حسن رمضانی میافزاید: این کار باعث میشد خستگی افراد کاهش یابد، بهویژه اینکه برداشت زعفران در صبحهای زود و عمدتا در فصل سرد سال انجام میشد، این آواخوانیها به افراد روحیه و انرژی برای تابآوری بیشتر و برداشت محصول بیشتر میداد.
بام اندود؛ آوای همکاری دستهجمعی
بام اندود یکی دیگر از رسوم قدیمی مردم خراسان جنوبی است؛ گل کردن پشتبام برای جلوگیری از نفوذ آب باران به ساختمان را در گویش محلی «بام اندود» مینامند و برای اجرای آن از مصالحی همچون خاک رس، کاه، گل و در بعضی نقاط از خاکستر استفاده میکنند، اما مصالح اصلی آن آب، کاه و خاک است؛ هرچند این کار در مناطق کویری زیاد انجام میشود، اما خواندن موسیقی و شعرهای خاص و هماهنگی در کارها آیین باماندود خراسان جنوبی را متمایز کرده است.
کارشناس میراث فرهنگی و فرهنگ عامه خراسان جنوبی هم در اینباره میگوید: در گذشته وسایل بالابر و جرثقیل وجود نداشت، گروهی که باماندود میکردند، با قراردادن چوبها بهصورت داربست در 3مرحله گل را به پشتبام (عمدتا گنبدی) میرساندند. مرحله اول روی زمین بود که گلها را روی داربست میریختند و مرحله بعد انتقال آن از روی داربست به پشتبام بود و مرحله بعدی کارکردن گلها روی پشتبام بود که در تمام این مراحل آواهایی وجود داشت که کارگران و افراد صاحبخانه زمزمه میکردند.
حسن رمضانی میافزاید: این آهنگ و آوای کار بهاصطلاح سرودی بود که بهگونهای ریتم آن بین کارگران تقسیمبندیشده بود که باتوجه به محدودیتی که روی داربست برای انتقال گل وجود داشت، سریعترین ریتم را کارگری میخواند که روی داربست قرار بود گل را از داربست به پشتبام منتقل کند.
او ادامه میدهد: افرادی که روی زمین بودند با نوای «هان علی» کار میکردند و بهاینترتیب از امامعلی(ع) کمک و مدد میخواستند و فردی که روی داربست کار میکرد، ریتم تند آوا را میخواند. این آوا از نوع آواهای کاری است که بر ریتم و زمان اجرای کار تأثیر داشت.