پایان سفید برای مخمل آبی
دیوید لینچ در ۷۸سالگی درگذشت
سعید مروتی
هنرمندی چندوجهی(و احتمالا خلاقترین کارگردان سینما در دهه90 میلادی) که بیهیچ قاعده و ترتیبی، با اتکا به ذهن خلاقش نوشت، کارگردانی کرد، جلوی دوربین رفت، نقاشی کشید و خلاصه در هر حوزهای از هنر سرک کشید و زوایایی از روح ناآرامش را به قضاوت عمومی گذاشت، در ۷۸ سالگی از دنیا رفت. ظاهرا علت مرگ نسبت مستقیم با عادت آغشته به لذت کشیدن سیگار داشت؛ دیوید لینچ اینگونه خرقه تهی کرد.
مبهوت کردن هواداران فرمهای روایی سنتی
15 خرداد ۱۳۶۳ فیلم «مرد فیلنما»(۱۹۸۰) در سینما بلوار به نمایش درآمد. این نخستین مواجهه ایرانیها با دیوید لینچ بود که دومین ساختهاش در ایران دوبله و اکران شده بود. تیر۱۳۶۴ در شماره۱۴ ماهنامه فیلم، نقدی به قلم احمد امینی درباره «مرد فیلنما» منتشر شد که احتمالا نخستین مطلبی است که توسط منتقدان ایرانی بر فیلمی از لینچ نوشته شده است. غرابت بهعنوان یکی از مولفههای سینمای لینچ در «مرد فیلنما» که پس از فیلم عجیب و غریب «کلهپاکنها»(۱۹۷۷)، رویکردی به نسبت کلاسیک داشت، در نوشته امینی مورد اشاره قرار گرفته بود. در نیمه دوم دهه60 وقتی «مخمل آبی» از راه رسید، منتقدان ،لینچ را بهعنوان کارگردانی صاحب سبک به رسمیت شناختند. فیلم پیچیده معمایی که در قالب سینمای نوآر خودش را محدود نمیکند ، ابایی از ترکیب ژانرهای مختلف با یکدیگر و استقبال از ایهام در روایت و شخصیتپردازی ندارد، بیش از هر فیلم دیگری در دهه80، منادی جهانی تازه شد و مقدمهای بر فیلمهای بعدی سازندهاش در دهه90 شد. توصیفی را که در دهه90 منتقد فیلم کوارتلی درباره فیلم «بزرگراه گمشده»(۱۹۹۷) به کار برد میشود به بیشتر آثار لینچ تعمیم داد: « ممکن است قصد فیلمساز مبهوت کردن هواداران فرمهای روایی سنتی باشد.» مجموعهای تصاویر کابوسوار، به همزدن عادتهای تماشاگر و بیاعتنایی به روایت کلاسیک و بازیگوشی در استفاده از قواعد ژانری بهگونهای که لینچ گویی در هر فیلمی فصل تازهای در سینما میگشود. جادوگر سینما در دهه90 که هر فیلمش هزارتویی بود برای کشف ، شهود و معنا و همین باعث محبوبیتش میان منتقدان شده بود. در هزاره سوم لینچ کمتر فیلم ساخت و فیلمهایش دیگر نتوانستند موفقیتهای گذشته را برایش تکرار کنند. اهدای اسکار افتخاری به او در ۲۰۱۹ حکم تقدیر آکادمی از کارگردانی را داشت که بهنظر میرسید به پایان خط رسیده است.
دوران اوج
دیوید لینچ از ۱۹۸۶ که با «مخمل آبی» چشمها را خیره کرد تا سال۲۰۰۱ که با «جادهمالهالند»ش دوستدارانش را هیجانزده کرد، در اوج به سر میبرد.
در میانه این فیلمها، «از ته دل وحشی»(۱۹۹۰) «توئین پیکس: با من به آتش برو»(۱۹۹۲)، «بزرگراه گمشده»(۱۹۹۷) و «داستان استریت»(۱۹۹۹) را ساخته بود. میان اینها، «داستان استریت» به واسطه نمایش در جشنواره فیلم فجر و بعد اکران عمومی و پخش از تلویزیون، شناختهشدهترین فیلم لینچ برای ایرانیان است؛ فیلمی که البته معرف خیلی مناسبی برای سازندهاش نیست و غیرلینچیترین فیلم کارنامه لینچ است.
قاب دلپذیر
دیوید لینچ در قامت جان فورد
آخرین قابی که از دیوید لینچ بهخاطر سپردیم، حضورش در تکسکانسی از فیلم
«خانواده فیبلمن»(استیون اسپیلبرگ، ۲۰۲۲)
بود؛ جایی که نوجوان علاقهمند به فیلمسازی به محضر جان فورد پذیرفته میشود و دیوید لینچ تصویری دلپذیر و متقاعدکننده از کارگردان «جویندگان» میسازد.