داستان زندگی جوانمردان
پوریای ولی اسطوره جوانمردان روزگار
افرادی که در دورههای مختلف تاریخی با اعمال و کردار نیک و انسانی خود به جوانمردی شهرت یافتهاند، هر کدام سرگذشت و داستانی دارند که یکی از این افراد، محمد خوارزمی ملقب به«پوریای ولی» است. نزدیکترین تذکرهنویس به زمان این ورزشکار نامدار ایرانی، کمالالدین حسین گازرگاهی، مؤلف مجالس العشاق است که لقب او را «پریار» یاد کرده است که پوریا ترکیبی از ۲ کلمه پری و یار است و بر افرادی اطلاق میشود که در انجام کارهای شگفتانگیز ممتاز بودهاند، درخصوص زادگاه این پهلوان نویسندگان اختلافنظر داشتهاند. برخی ایشان را از مردم اورگنج یکی از شهرهای خوارزم میدانند. سیدمحمود دامادی گردآورنده کتاب الأدب المروه معتقد است: پهلوان محمود خوارزمی در ۶۵۳ قمری در شهر اورگنج دیده به جهان گشود و آموزش عرفانی و ورزش در زورخانه را در منطقه خوارزم آغاز کرد و به درستی یادآور شده است: زمان تولد پوریای ولی این پهلوان و شاعر نامآور ایرانی مصادف با دوره اول حکومت هلاکوخان، آشفتگی کشور ایران و ناراحتیهای ناشی از عواقب حمله مغولان به سرزمین ایران بوده است. همین وضع اجتماعی مملکت بود که در نفس روح، دل و جان او تأثیر گذاشت و سبب تجلی تلاطمهای روحی او در اشعار و آثارش شد. وی مینویسد: تمام تواریخ و تذکره نویسانی که بهنحوی شرح حال این پهلوان جوانمرد و معرفت پیشه و عارف نیکاندیش را نوشتهاند، صرفنظر از اینکه مقام پهلوانیرا ستودهاند، همه با هم به صفای روح و طبع والای پوریای ولی اعتراف کردهاند و حتی درباره او داستانها نوشتهاند که این داستانها بیشتر به افسانهها شباهت دارد اما خود نشانه روح جوانمردی و صفای باطن این پهلوان قرون و اعصار ایران است. پوریای ولی از همان زمان جوانی کشتی میگرفت و همچنین پیشینه پوستین دوزی و کلاهدوزی داشت و در همان دوران جوانی به شهرهای گوناگون ایران و هندوستان سفر میکرد و در همه جا کشتی میگرفت تا اینکه به پهلوانی مشهور شد. این پهلوان در میان ورزشکاران ایران نمونهای از پایمردی، جوانمردی و اخلاق است و در مقام یک قدیس هم در میان مردم جایگاه والایی دارد. همچنین از نظر اخلاق میان عامه مردم بهویژه ورزشکاران جایگاه والایی دارد. در واقع پوریای ولی در میان ورزشکاران ایران اسوه جوانمردی و از خودگذشتگی است و در زورخانهها هنگام انجام دادن کارهای دشوار، مانند سنگ گرفتن، نام او را بر زبان میآورند. در ابتدای هر کشتی هم اشعاری خوانده میشود که منسوب به اوست. همچنین بوسیدن خاک گود کشتی اشارهای به قدم بوسی پوریای ولی است. در یک طومار قدیمی دوازده اصل، بهعنوان اصلهای اساسی پهلوانی و جوانمردی آمده که از آنها بهعنوان اصول پوریای ولی یادشده است. ازجمله این اصول احترام به پیشکسوت (کهنه سوار)، دروغ نگفتن، دشنام ندادن، ترک نماز نکردن و محبت به مردم است.
در زمینه فنون کشتی هم ۳۶۰ فن را به او نسبت دادهاند. در کتاب جستوجو در تصوف دکتر زرین در اینباره چنین آمده است: به موجب روایات در ایام جوانی قدرت جسمانی وی سبب شد که بر تمام زورآوران ایران و توران غلبه جوید و در روزگار پیری قدرت روحانی که در وی بود موجب گشت که بر تمام اولیاء و زهاد عصر برتری یابد.
همانطور که سال دقیق تولد این پهلوان نامدار دقیق مشخص نیست، تاریخ درگذشت وی هم چندان معلوم نیست. در بسیاری از منابع اعداد ضدونقیضی ذکر شده است. آرامگاه وی در خیوه ازبکستان قرار دارد. شهر خیوه، ۲۵کیلومتری جنوب شهر اورگنج مرکز استان خوارزم ازبکستان است، این مقبره بهمنظور بزرگداشت نام این پهلوان در فاصله سدههای هشتم تا چهاردهم قمری (۱۴ تا ۲۰ میلادی) بهصورت یک مجموعه فرهنگی و تاریخی ساخته شده است. همچنین به روایتی مقبره او در خوی، استان آذربایجان غربی واقع است.
منبع: کتاب«جستوجو در تصوف ایران» عبدالحسین زرین کوب