ویمبلدون؟ نه، همین خانلق خودمان
یک باشگاه تنیس، روستای متروکه را احیا کرد
رابعه تیموری- روزنامه نگار
ساختمان زیبا و پرزرق و برق باشگاه روبهروی قلعه مخروبه خانلق قدعلم کرده است. روبهروی طاقهای گلی شکسته، مطبخها و آغلهای خانههای قدیمی قلعه که تنها نشان به جا مانده از گذشتههای دور خانلق هستند، گذشتهای درخشان به چشم میخورد که با دچار شدن روستا به درد بیآبی میرفت که برای همیشه به خاطرهای دور و پرحسرت تبدیل شود، اما تدبیر ریشسپیدان روستا برای بازگرداندن رونق و حیات به خانلق کارساز بوده و با سبز شدن مراکز اشتغالزایی فرامنطقهای در دامن خانلق، بسیاری از اهالی پس از سالها دوری به روستای آبا و اجدادی خود بازگشتند تا روزگار خوش گذشته را با رنگ و بویی نو از سر بگیرند. ساخت باشگاه تنیس پردبدبه و کبکبه روستا نقطه شروع این آبادانی بوده است.
یادگار گذشته
هواپیماهایی که از فرودگاه امام خمینی اوج گرفتهاند، با سرعت از آسمان صاف و آبی جاده حسنآباد- چرمشهر میگذرند و خطوط محو شیریرنگی از خود به جا میگذارند. تصاویر دلگیر زمینهای رهاشده و پر از خار و گون روستاهای متروکه و خالی از سکنه محمدآباد، خمارآباد، زلفآباد و... که در حریم جاده ردیف شدهاند از شیشههای خودروهای فراوان و شتابان جاده پیداست. وقتی تابلوی آبیرنگ و نونوار روستای خانلق رخ نشان میدهد، این تصاویر پرغصه جای خود را به قد و بالای رشید باشگاهی میدهند که چند متری بعد از تابلوی روستا خودنمایی میکند. در پناه درختان تازهرس و جوانی که تا سرک کشیدن به هره دیوارههای آجری باشگاه راه درازی دارند، بقایای بهجا مانده از قلعه تاریخی خانلق قرار گرفته است؛ قلعهای ویرانه که از سقفهای گنبدی خانههای فروریخته آن فقط چند قوس باریک به جا مانده و چیدن منظم خشتهای خام دیوارها که از زیرلایه کاهگلیشان بیرون زدهاند، مهارت استاد بنا را نشان میدهد. خانههای نوساز اطراف قلعه فراوانند و با دست به هم دادن مصالحی که با معماری امروزی روی هم سوار شدهاند، قلعه مخروبه را از همسایگی باشگاه خوب عقب نشاندهاند. در داخل ساختمان مجلل باشگاه همهچیز برای آسوده ورزش کردن تنیسورهای گردشگر فراهم شده است.
بازی بزرگان
شادابی گل و سبزه باشگاه هنر دست آقا محمود است، او وپسر آقا رضا معتمدی و بسیاری از جوانان روستا در آنجا مشغولند. خانلق زادگاه آقا رضاست و در این روستا قد کشیده، ولی در دهه 60که بیآبی کمر کشاورزان خانلق را شکست، زار و زندگیاش را جمع کرد و راهی شهر حسنآباد شد تا در آنجا بهدنبال لقمهای نان حلال بگردد. وقتی خانلق به برکت سبز شدن باشگاه در دامن روستا سینه از خاک واکند و نشانههای حیات در آن جوانه زد، آقا رضا هم بار و بندیلش را بست و بعد از سالها دوری از دیار آبا و اجدادیاش به خانلق برگشت و حالا جزو نگهبانان باشگاه است. وسع اهالی خانلق نمیرسد که در این باشگاه تنیس بازی کنند و چشم به راهند قطعه زمینی که در سال 1386و به دستور دولت وقت برای ساخت ورزشگاه در اختیار سازمان تربیت بدنی قرار گرفته، بالاخره به محلی برای تمرین آنها تبدیل شود تا شاید بتوانند در مسابقات تنیس باشگاه و در رقابت با تنیسورهای حرفهای بخت و اقبال خود را بیازمایند.
سرمایهگذاران یکییکی آمدند
تدبیر ریشسپیدان روستا برای باز کردن پای مهمانان بالانشین ایرانی و غیرایرانی به خانلق روی حساب و کتاب بوده و رفتوآمد گردشگران و تنیسورهای غیربومی در روستا زمینه را برای راهاندازی سایر مراکز و مشاغل هم فراهم کرده است. هتل مجهزی که در همسایگی باشگاه علم شده یکی از این مراکز است که وجود آن مسافران را خاطرجمع میکند تا اگر شب را به بازی پرلذت تنیس گذراندند، دغدغه جا و مکان نداشته باشند. جوانان مهماننواز روستا هم با مشارکت در راست و ریس کردن امور هتل صاحب کسبوکاری شدهاند. بسیاری از اهالی در بازسازی خانههای مخروبه روستا سلیقه به خرج دادهاند و در خانههای تازهساز خانلق هم حوض و هشتیهای قدیمی آراستهشده با کاشیهای فیروزهای چشمنوازی میکنند. یکی از این خانههای قدیمی از دیگر خانههای خانلق خوشاقبالتر بوده و قرار است به مرکز بومگردی بدل شود تا حال و هوای خوش گذشتههای روستا را به مسافران و مهمانان روستا منتقل کند.
دیگران کاشتند و ما خوردیم
اهالی خانلق شاهدند که پاشنههای حاج محمود معصومعلی و حسن اسدی برای رسیدگی به روستا همیشه ورکشیده است و از تلاش آنها برای آباد کردن خانلق باخبرند، اما حاج محمود که عضو شورا و اسدی که دهیار جوان و دلسوز روستاست، مجید علییاری، دهیار پیشین روستا را بانی اتفاقات خوب خانلق میدانند. معصومعلی میگوید: «علییاری جوانی تحصیلکرده و دلسوز است که وقتی روستا تا متروکه و دچار شدن به سرنوشت روستاهای خالی از سکنه همسایه فاصله چندانی نداشت، با همفکری و کمک ریشسپیدان و اعضای شورا تصمیم گرفت با جذب سرمایهگذار خارجی حیات از دست رفته روستا را برگرداند. کمترین سود این بروبیا و رفتوآمد سرمایهگذاران غیربومی برای اهالی خانلق ارزشافزوده املاکشان است که آنها را قانع کرده با وجود کمآبی روستا و کمرونق بودن کشت و کار به روستای آبا و اجدادی خود برگردند. پس از ساخت باشگاه تنیس بسیاری از جوانان اینجا صاحب شغل شدند و برای ماندن در خانلق انگیزه پیدا کردند.»