جویندگان رازهای پنهان تهران
گردهمایی بیش از 100 تهرانپژوه در موسسه همشهری به مناسبت هفته تهران
شهره کیانوشراد- الناز عباسیان-روزنامهنگار
دورهمی بزرگ تهرانپژوهان همزمان با هفته تهران به همت مرکز تهرانپژوهی همشهری در این مؤسسه برگزار و با حضور اندیشمندان این حوزه به تاریخچه پایتخت و اهمیت شناخت فرهنگ و آداب و رسوم و پیشینه این شهر پرداخته شد. در این مراسم به دعوت همشهری محله، تهرانپژوهان و چهرههای علاقهمند به تاریخ تهران همچون احمد مسجد جامعی، رئیس پیشین شورای اسلامی شهر تهران، محمدرضا سحاب، مدیرعامل مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب، کامران صفاییمنش، محقق، نویسنده و تهرانپژوه، جواد انصافی، بازیگر و نویسنده و جمعی از تهرانپژوهان سرشناس و علاقهمندان به تاریخ تهران حضور داشتند.
۱۴ مهر، روز مهم تاریخ تهران
ابتدای این مراسم بعد از تلاوت قرآن کریم، عبدالله درویش از پژوهشگران محله کن اشعاری را با لهجه کنی که ریشه در زبان تاتی دارد میخواند و فضای مراسم را آماده گفتن و شنیدن از طهران می کند. پخش ویدئویی کوتاه از گزارشهای اخیر همشهری محله، شروعی نیکو برای سخنرانی مهرشاد کاظمی، نویسنده و پژوهشگر است. او درباره علت نامگذاری ۱۴ مهر به نام روز تهران می گوید: «این نامگذاری، اقدام شایستهای بود که توسط شورای اسلامی چهارم شهر تهران در سال۱۳۹۵ صورت گرفت. مقدمات این کار، یک سال قبل از تصویب شروع شده بود و در آن زمان که بنده در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر تهران حضور داشتم، تهرانپژوهان و مورخان روزهای مختلفی را به شورا پیشنهاد دادند و پس از برگزاری جلسات متعدد به این جمعبندی رسیدیم که ۱۴ مهر را انتخاب کنیم.» کاظمی درباره ارتباط این تاریخ و حوادث امضای فرمان مشروطه می گوید: «مرداد سال ۱۲۸۵ فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه امضا و همان سال نخستین جلسه مجلس شورای ملی در ۱۴ مهر در محل تالار برلیان کاخ گلستان برگزار شد. چندماه بعد در ۱۸دی قانون اساسی ایران توسط مجلس اول تنظیم شد و به امضای مظفرالدین شاه رسید و پس از ۱۰ روز شاه درگذشت. جانشین او محمدعلیشاه میانه خیلی خوبی با مجلس نداشت و اختلافاتی هم میان مشروطهخواهان بهوجود آمد تا جایی که شیخ فضلالله نوری در اعتراض به این قانون و مشروطهطلبان در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) بست نشست. سرانجام اعتراضها به نتیجه رسید و متممی به قانون اساسی اضافه شد. در بند چهارم این متمم که در ۱۴ مهر ۱۲۸۶ شمسی به تصویب رسید تهران پایتخت ایران معرفی شد. همین بهانهای شد تا روز ۱۴ مهرماه توسط شورای چهارم شهر تهران بهعنوان روز تهران نامگذاری شود و امید است این روز در شورای فرهنگ عمومی کشور نیز به تصویب برسد.»
ما به تهران بدهکاریم
نصرالله حدادی، تهرانپژوه ضمن تشکر و قدردانی از 2 دهه تلاش مجموعه همشهریمحله برای معرفی هویت تهران می گوید: «همه ما در یک درد مشترکیم. بیش از ۲۰۰ سال از پایتختشدن تهران میگذرد و حالا دچار چه مسائل و مشکلاتی شده است. ما به تهران بدهکاریم. تهرانپژوهان نقش مؤثر و بزرگی در روایت تاریخ تهران داشتهاند. جای استاد انوار عزیز و خیلی از تهرانپژوهان بهویژه جعفر شهری در این نشست خالی است و ما با یاد آنها تلاش این عزیزان برای معرفی تاریخ تهران را قدردان هستیم. امیدوارم روزی برسد که ما بتوانیم در تهرانی که حق به گردن همه ما دارد در هوایی پاک و به دور از آلودگی زندگی کنیم.»
تهران خانه امید ماست
محمود منیعی، تهرانپژوه، سخنران بعدی مراسم است که در سخنانی درباره اهمیت برنامههای تهرانپژوهی مؤسسه همشهری میگوید: «در یک سال گذشته بیش از ۹۰ نشست تهرانپژوهی و تور تهرانگردی در مرکز تهرانپژوهی مؤسسه همشهری برگزار شده است و میزبان بسیاری از استادان و کارشناسان تاریخ و هویت تهران و نویسندگان و معتمدان محلی، چهرههای فرهنگی و فعالان اجتماعی بودهایم. هدف از برگزاری این نشستها به میزبانی همشهری محله، جستوجوی قصهها، رازها و شنیدن روایتهای تاریخی درباره آداب و رسوم، فرهنگ و تاریخ تهران از گذشته تا به امروز است. تهران ناگفتههای بسیاری دارد که امیدواریم در ادامه این راه بتوانیم به هویت تاریخی همه محلههای تهران بپردازیم و میزبان اهالی خوب و معتمدان و استادان بزرگوار باشیم.» منیعی درباره سیاستها و تدابیر جدید مؤسسه همشهری در زمینه تهرانپژوهی می گوید: «نکته مهمی که در سیاستهای مدیرعامل مؤسسه همشهری در روزنامه هست ، توجه به قصهها و داستانهاست؛ روایتهایی که در تهران اتفاق افتاده و کمتر نمونه مکتوب آنها موجود است. . این نکته میتواند در افزایش تعلقخاطر و توجه بیشتر شهروندان به تهران مؤثر باشد. بسیاری از شهروندانی که در تهران هستند تهران را نمیشناسند. گفتن این روایتها و قصهها موجب میشود تا بیشتر به تهران توجه کنند و دوستش داشته باشند. تهران خانه امید ماست. اقدام ارزشمند دیگری که مؤسسه همشهری انجام داده این بوده که افراد را خارج از تفکرات سیاسی با دیدگاههای مطالعاتی و پیوست اجتماعی خوب دعوت کرده و این اتفاق خوب و میمون افتادهاست. من کمال قدردانی را از همکاران همشهری محله که فارغ از مسئولیتهای اداری با عشق و علاقه بهدنبال ارتقای تهران هستند دارم.»
2 مهمان ویژه
از مهمانهای ویژه این دورهمی استاد کامران صفامنش از تهرانپژوهان بنام کشور است که کمتر در محافل و نشستها حضور پیدا میکند. با این حال او به دعوت همشهری به این نشست آمده و از علاقهاش به تهرانپژوهی و راهاندازی مؤسسه تهرانشناسی می گوید: «حدود ۱۲ هزار فیش از ساختمانهای ارزشمند تهران نوشتم و تعداد بسیاری از خانههای تهران را جانمایی کردم که از ۶۰۰ مورد آن توسط دانشجوها عکاسی شد. مکان و نقش خانههای قدیمی را که اکنون از بین رفته و دیگر وجود ندارد، به خوبی در خاطر دارم. به پشتوانه این اطلاعات و اصالت، کتابی 6جلدی با موضوع تهران تالیف و منتشر کردهام. همچنین 4جلد کتاب ۵۰۰ صفحهای درباره هویت تهران و یک مقاله ۳۰صفحهای درباره دایرهالمعارف تهران در کارنامه درخشان تهران شناسیام موجود است. در کنار این فعالیتها ۳۳۰۰ نقشه تهران را خریدم و موزه نقشه تهران را برپا کردم.» در بخش دیگری از این مراسم محمدرضا سحاب، مدیرعامل مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب از تاریخچه نقشهکشی تهران و نقش پدر و پدربزرگ خود در ترسیم نخستین نقشههای تهران و اماکن گردشگری این شهر سخن گفت.
با گویاسازی شهر، به تهران معنا ببخشیم
در ادامه این نشست محسن مهدیان، مدیرعامل مؤسسه همشهری ضمن ابزار مباهات از حضور در جمع استادان تهرانپژوه ،درباره اجرای طرح گویاسازی شهر تهران توسط این مؤسسه میگوید: «گویاسازی شهر تهران یکی از دغدغههایم است و مجموعه همشهری تلاش دارد بخشهای مختلف شهر تهران را گویاسازی کند. در قدم اول، تصمیم داریم با همکاری سازمان بهشت زهرا(س) گلزار شهدای این مرکز را گویاسازی کنیم. معتقدیم قدمبهقدم و نقطه به نقطه تهران روایتی دارد و ما باید به آن معنا ببخشیم. برای مثال برای نقاطی که شهدای هستهای ما ترور شدند میتوان گویاسازی کرد. خاطرم هست در یک تور تهرانگردی در خیابان شهرستانی، اهالی، عکس شهید فتحی را -که شهید امربهمعروف و نهی از منکر این محله بود- در آن نقطه قاب کرده بودند و میگفتند پدرش پای دار از قاتلش گذشت. واقعا تهران چنین ویژگیای دارد که با مردم حرف میزند و به آن محله معنا میبخشد.»
یک درخواست از فعال حوزه بانوان
زری میوهچی، فعال حوزه بانوان در تهران نیز در بخشی از این مراسم پیشنهاد نامگذاری خیابانی به نام استاد محمدعلی بهمنی و ساخت سردیسی از او را در شهر تهران می دهد. در پایان این مراسم ۳۰ نفر از تهرانپژوهانی که در یک سال گذشته در نشستهای تهرانپژوهی مرکز تهرانپژوهی همشهری حضور داشته یا در معرفی هویت تهران با همشهری محله همکاری داشتهاند تجلیل شدند.
خاطرات تکرارناپذیر شهر
احمد مسجد جامعی، عضو سابق شورای شهر تهران از مهمانهای این نشست است که از خاطرات تکرارناپذیر تهران میگوید: «هر نقطه از شهر تهران خاطرات تکرارناپذیری دارد؛ خاطراتی که خاص هر محل و کوچه و خیابان است. خاطراتی که نسل به نسل با ویژگیهای منحصر به فرد منتقل شده است. خاطرات این شهر در پس اسامی محلههای تهران، درختها، قهوهخانهها و زورخانهها نهفته است و زنان و مردان بسیاری در حفظ هویت این شهر نقش داشتهاند.»
گفتوگو با زوج هنرمند و پژوهشگر تاریخ شفاهی و نمایشهای آیینی
جغرافیای تاریخی و فرهنگی تهران حفظ شود
جواد انصافی و فروغ یزدان زوج هنرمند و پژوهشگر در حوزه آئینها و تاریخ شفاهی هنر نمایش از مهمانان ویژه نشست تهرانپژوهی بودند. در حاشیه نشست تهرانپژوهان با این زوج هنرمند درباره پیشینه محلههای زندگیشان گفتوگو کردیم.
اختیاریه و سفر به شهر با ماشینهای آقارئوف
جواد انصافی که متولد محله سلطنتآباد سابق یا همان پاسداران امروزی است، تعریف میکند: «خاطرم هست آن زمان برای آمدن به شهر از دهات رستمآباد، چیذر و... راهی اختیاریه میشدیم تا بهاصطلاح به مخبرالدوله یا همان شهر برویم. اختیاریه ایستگاه اتوبوس شرکت واحد نداشت؛ از آنجا با ماشینهای آقارئوف که جمز و شورولت بود راهی تهران میشدیم. برای سوارشدن به این ماشینها بلیتهای برنجی داشتیم که به راننده تحویل میدادیم.»
جای خالی سالن نمایشهای آیینی
جواد انصافی معتقد است سالهای زیادی است که جای خالی سالنی ویژه برای اجرای نمایشهای آیینی با هدف معرفی فرهنگ، هویت و تاریخ شفاهی پایتخت در تهران احساس میشود؛ «تهران بهعنوان پایتخت میتواند خاستگاه اجرای نمایشهای آیینی باشد. با توجه به اینکه بخش بزرگی از فرهنگ و هویت شهر تهران برگرفته از همین آیین هاست، خوب است یکی از سالنهای خالی شهر به اجرای نمایشهای آیینی اختصاص داده شود تا جایی برای ارائه و حفظ این هنر هویتی در پایتخت داشته باشیم.»
سلسبیل و خانه نقلی و حوضهای آبی
«همیشه سلسبیل برایم یادآور روزها و خاطرات شیرین کودکیام بود؛ روزهایی که درکوچههای باصفای آن زندگی میکردیم. هر وقت فرصت کنم حتماً سری به سلسبیل میزنم.»؛ فروغ یزدان با این جملهها از سلسبیل دهه 40 میگوید؛ «سلسبیل خانههای نقلی کوچکی با باغچههای رنگارنگ و حوضهای آبیرنگ داشت و همیشه همسایهها عصرهای گرم تابستان یا پاییز دور هم جمع میشدند و نان و پنیر و انگور میخوردند. جذابیت این محله اینجا بود که همهچیز دمدست بود؛ با مادرم بیرون میرفتیم و بهراحتی هر چیزی را که نیاز داشتیم تهیه میکردیم.»
معرفی جاذبههای گردشگری شهر تهران
تهران ازجمله شهرهایی است که جاذبههای گردشگری، تاریخی و طبیعی فراوانی دارد. فروغ یزدان در اینباره میگوید: «شهر تهران پر از جاذبههای گردشگری، ازجمله موزهها، بناهای تاریخی، بوستانها و... است. اما بسیاری از همین جاذبههای دیدنی حتی برای اهالی پایتختنشین ناآشنا و بیگانه است. یکی از فعالیتهای رسانهای که باید در حوزه تهران انجام شود معرفی همین بخشهای گردشگری در رسانههاست.»
عبدالله درویش؛ مردی که دغدغه زبان مادریاش را دارد
زیر و زبرهای گویش کنی
در شمال شهر جاری است
زبان و لهجه منطقه قصران و پهنه شمال و غرب تهران بخشی از میراث ناملموسی است که در حافظه پیرمردها و پیرزنهای پابهسنگذاشته این شهر جامانده است؛ گویشی برگرفته از زبان قدیمی تاتی که تا سالهای زیادی زبان اصلی جمعیت فراوانی از مردمان این شهر بود. در این میان گویش و لهجه کنی که بخش عمدهای ازگویش اهالی روستاهای غرب تهران و حاشیه البرز را شامل میشد همچنان در این محله تاریخی جان دارد و به همت دوستداران فرهنگ و ادب نقل زبان اهالی است.
خسارات فراموشی یک گویش
عبدالله درویش، پیرمرد پابهسنگذاشتهای است که سالهاست به احیای زبان مادری و گویش کنی پرداخته و در این زمینه اشعاری سروده است؛ اشعاری که جز زبان اصیل کنی روایتگر سبک زندگی روزگاری است که بوی صمیمیت و سادگی میداد. درویش زبان مادری را در شکلگیری هویت و شخصیت افراد مؤثر میداند و میگوید: «زبان مادری بر تداوم و پیوند فرد با گذشته و ریشه او تأثیرگذار است. اگر بگویم که با فراموشی یک گویش یا زبان در اصل یک قوم همراه با پیشینه تاریخی، اجتماعی و فرهنگی از بین میرود بیراه نگفتهام.»
سرودن بیش از 700شعر با لهجه کنی
درویش سعی دارد در گویش روزمره خود از زبان کنی استفاده کند. بهگفته او چند سالی جوانترها هم به زبان آبا و اجدادی خود علاقهمند شدهاند و در محافل و دورهمیهای محلی سعی میکنند کنی صحبت کنند. درویش تا به امروز بیش از 700شعر با لهجه کنی سروده است. او میگوید: «زمانی که صحبتکردن را درک کردم اهالی محله کن به این گویش صحبت میکردند. پدرم، حاج حبیبالله درویش، تا سال ۱۳۷۰ که فوت کرد فقط کنی صحبت میکرد. تقریباً از اوایل دهه۴۰ کمکم لغات تهرانی وارد گویش مردم کن شد، همان زمان که ماشین به روستا آمد و مردهای ده کمکم کتوشلوار پوشیدند.»ریشه زبان کنی، تاتی است. درویش میگوید: «این زبان و گویش در روستاهای کن، سولقان، کشار، رندان، امامزاده داوود(ع) و کیگا تا شمیران و تجریش و تا لواسانات و اوشان و فشم هم لهجه اصلی مردم محسوب میشد. تفاوت این گویشها در زیروزبر بود اما ریشه یکسانی داشتند. تا به امروز بیش از 600کلمه جدید در لهجه کنی پیداکردهام که انشاءالله در قالب یک مجموعه کتاب چاپ خواهد شد.»
محمدرضا سحاب، نقشهنگار و پژوهشگر
حکایت نقشه 90ساله تهران
89سال از روزگاری که پدربزرگم، ابوالقاسم سحاب، با کمک فرزندش، عباس (پدرم) برای نخستینبار مؤسسه نقشهکشی ایران و تهران را در محله دولاب راهاندازی کرد، میگذرد. این راهی شد تا پدرم، استاد عباس سحاب، با تهیه و ترسیم نخستین نقشه گردشگری (توریستی) شهر تهران به انگلیسی در سال 1315نخستین گام را در زمینه تاسیس مؤسسهای در بخش خصوصی برای ارائه اطلاعات جغرافیایی در ایران و خاورمیانه بردارد. او در دوره دبیرستان، در مدت 6ماه نخستین نقشه شهر را به زبان لاتین با یک شیشه مرکب چین، چند قلم هاشور و یکی-دو متر کاغذ کالک تهیه کرد. بعداز 4ماه همین نقشه را با اوزالید در هزار نسخه منتشر کردند و با فروش این نقشهها توانستند، نسخه فارسی نقشه را هم تهیه کنند.
انتشار 150نقشه از شهر
از آن زمان تاکنون این مؤسسه موفق به طرح و کارتوگرافی و چاپ و انتشار بیش از 150نقشه از شهر تهران و حومه آن به زبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی برای مصارف گردشگری، مطالعاتی، اداری و... شده است. علاوه بر آن، با تالیف و انتشار کتابهای راهنمای گردشگری و اطلسهای جغرافیایی از کلانشهر تهران اقدامات مؤثری در زمینه اطلاعرسانی و انفورماتیک به انجام رسانده است. برای انجام این رسالت بزرگ ابتدا تهیه نقشهای بهعنوان پایه و مبنا، سرلوحه برنامهریزی قرار گرفت تا بتوان آن را با مقیاسهای متناسب و اطلاعات متنوع در ردهبندیهای گوناگون چاپ و منتشر کرد. اجرای چنین پروژهای برای این مؤسسه امکانپذیر شد، زیرا در نتیجه چنین سابقه مطالعاتی و خدماتی در زمینه نقشهنگاری (کارتوگرافی) و جغرافیا و با برخورداری از آرشیو غنی مؤسسه و بهرهمندی از تصاویر ماهوارهای، منابع و مستندات و نرمافزارهای تازهتر این کار تحقق یافت.
الگویی برای تهیه اطلسها
در ادامه کار، در دهههای 60و 70خورشیدی، با گسترش شهر و تغییر اسامی و مقایسه نامهای قدیم و جدید و روزآمد (Up-to-date)کردن نقشهها، گروههایی تشکیل شدند و زیرنظر مسئولان فنی مؤسسه به فعالیت پرداختند. همینطور، در دسترسنبودن برخی اطلاعات و منابع لازم در سازمانها و ادارات بخش خصوصی و مؤسسات دولتی، باعث شد تا با اعزام گروههای کارشناسی در گستره تهران بزرگ یا در واقع بازدید وجب به وجب شهر و انجام کار میدانی (Field work)، اطلاعات مورد نیاز بهدست آید.
نخستین حاصل این تلاش اطلس فشرده (Concise Atlas) تهران بود که در 48صفحه رحلی با روشی نو و بیسابقه با بهرهگیری از حداکثر فضای صفحات، بهعنوان ضمیمه کتاب اول سال 1375چاپ و منتشر شد که با استقبال همگانی مواجه و خود الگویی شد برای تهیه کتابها، اطلسها و نقشههای مشابه. معتقدم با توسعه تهران، «تهرانشناسی» بهعنوان یک موضوع قابل توجه در جهت شناخت هویت پیشین و تاریخی این شهر اهمیت بسیاری دارد و گروه تهرانپژوهی همشهری در این راه قدم گذاشته است. بیتردید رسیدن به کمال مطلوب و نتیجه دلخواه در این برنامه، بدون کمک و همکاری ویژه کارشناسان تهرانپژوه، صاحبنظران و علاقهمندان عملی نخواهد شد.
کامران صفامنش، محقق و تهرانپژوه
تهران را ساکنان و مکانهای قدیمی میسازند
اولین تهرانگردی من به سال ۱۳۲۵ برمیگردد؛ درست زمانی که ۴۰ روزه بودم و من را از دروازه شمیران با کالسکه به خیابان هدایت آوردند. در سالهای بعد باید همان مسیر را طی میکردم و به مدرسه میرفتم. تهران آن دوران جای امنی بود که من بچه ۶ساله میتوانستم تنها به مدرسه بروم و فقط بار اول پدر و مادرم همراهم بودند. از خیابان هدایت تا دروازه شمیران را پیاده میرفتم.
نعمت اجارهنشینی
اما گرایش به تاریخشناسی من مربوط به دورانی است که پدر و مادرم من را به تهرانگردی بردند. هنوز بعد از گذشت این مدت تصویر میدان مخبرالدوله و چهارراه لالهزار را به خوبی بهخاطر دارم. در تقاطع لالهزار - استانبول زیر چادرهای رنگی میایستادیم. جلوی سینما متروپل که هوای خنک سینما را بیرون میداد جایگاه من بود. پدرم میرفت سراغ شیرینیفروشی که در زیرزمین آبنبات درست میکرد و من آنجا میایستادم تا از هوای خنک و بوی عطری که در کولر بود استفاده کنم.ما مستأجر بودیم و به همینخاطر در اغلب محلههای تهران اجارهنشینی کردیم. همین موضوع برای من نعمتی بود تا در تمام محلههای تهران ساکن باشم و در اینباره شناخت پیدا کنم؛ از خیابان ژاله، امیریه تا سیدخندان و....برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم. در حوزه شهرشناسی، تاریخ شهر و طراحی شهر کار کردم و یک سالونیم قبل از حمله صدام به تهران رسیدم. آن زمان دانشجو بودم و برای دیدن پدر و مادرم به تهران آمدم. میخواستم 4هفته بمانم، اما 40سال است که ماندگار شدهام. در طول سالهای رفته درباره تهران و هویت و معماری آن بهصورت حرفهای کار کردهام.
گنجینهای ارزشمند از شهر
بهترین فکر این است که چگونه باید داستان تهران را روایت کنیم. آقای عبدالله انوار درباره جاهای مختلف تهران صحبت میکرد و من سخنانش را ضبط میکردم. نزدیک به ۲۰ پروژه در تهران انجام دادهام. همچنین عکسهای اصیل تهران تاریخی را گردآوری کرده و با نقشه تهران تاریخی «عبدالغفار» که از پدربزرگم به ارث برده بودم، توانستم گنجینه ارزشمندی از تهران پدید آورم.قدیمیترین عنصر شهر تهران کف بازار تهران است؛ جایی که جسد زن ۷۰۰۰ ساله پیدا شد. من در حوزه بدنه اصلی تهران جاده ابریشم کار کردهام و همینطور میدان کاخفروشان، مالفروشان، نخستین کاروانسراهای ایران و آثار و اجساد زیر آنها که قدیمیترین عنصر فیزیکی تهران است. برای تهرانشناسی باید روی مکانها و سابقه افراد باسابقه تهران کار شد .از اینکه در مؤسسه همشهری و دورهمی تهرانپژوهان حضور پیدا کردم، مفتخرم. تشکیل و فعالیت گروه تهرانپژوهی اقدامی ارزشمند است. با باور و علاقه به همین تهرانپژوهی بود که من هم مؤسسه تهرانشناسی را راهاندازی کردم و در آن به پژوهش و تحقیق درباره تهران پرداختم و کتابها و مقالههایم ماحصل آن است.
البرز؛ پسزمینه همیشگی تصاویر پایتخت
اسکندر مختاریطالقانی، پژوهشگر و مرمتگر بناهای تاریخی: قصه روز تهران، توجه دادن اهالی شهر به یک ارزش است که معمولا ما از آن غفلت کردهایم. ما در این شهر به دنیا آمدیم، مدرسه رفتیم و علم آموختیم، کار کردیم و فرزندانمان در همین شهر متولد شدند. شهر تهران برای ما بستر رشد و پرورش است و هدف این اشاره، شناسایی و حفظ ارزشهای شهر ماست.تهران قدیم، علاوه بر ارزشهای طبیعیاش، مانند کوه البرز در پسزمینه شهر، با وجود قناتها و نهرها و باغها، از بالغ بر 200پارچه آبادی تشکیل شده بود که هرکدام از این روستاها برای خود ساکنانی داشتند و از یک معماری خاص پیروی میکردند. تکتک دانههای تشکیلدهنده تهران اما در کنار هم هویتی ممتاز برای این شهر پدید آوردند.
شاید هیچ پدیدهای مانند معماری نتواند تجلیگر هویت مردم و رجال و صاحبمنصبان شهر و روح پایتخت باشد.
به هر تقدیر، روز تهران را باید پاس داشت؛ چون ما در همین بستر زیست میکنیم. اگر مدیران شهری از حاصل پژوهش اندیشهگران استفاده کنند، شاهد محیطزیست کارآمدتری خواهیم بود. امیدوارم مرکز تهرانپژوهی همشهری در کنار اندیشهورزان و پژوهشگران شهری به منزله دغدغهمندان تهران بتواند هویت، تاریخ و فرهنگ این کهنه پایتخت را به مردم نشان دهد.
فلسفه در تهران جامعیت دارد
منوچهر صدوقیسها، نویسنده و عرفانپژوه : یکی از مصایب عمده دوران مدرن ازخودبیگانگی و از تبعات آن، فراموش شدن هویت است. درواقع، امروزه ما در دیگران زندگی میکنیم؛ برای مثال، نسل امروز از ابرقهرمانان بیگانه بهمراتب شناخت بیشتری دارد تا از هویت پایتخت خود؛ بنابراین، این خود ما هستیم که هویتمان را بهدست فراموشی میسپاریم. باید به یاد داشته باشیم که نمیشود همیشه در دیگران زندگی کرد. به دانشجویان فلسفه توصیه میکنم که گاهی به هویت خود بازگردند؛ چراکه رازهای سربهمهر زیادی در هویت ما نهفته است.گاهی دیده میشود که از هویت فلسفی تهران بهعنوان مکتب تهران یاد میشود. این عنوان بر مبنای فلسفه اشتباه است؛ چراکه هویت تهران حاصل اجماع چندین مکتب فلسفی است و نه فقط یک مکتب و باید از آن بهعنوان حوزه فلسفی تهران یاد شود.فلسفه در تهران جامعیت دارد. درواقع، هر مکتب فلسفی در تهران برای خود نماینده دارد؛ برای مثال اگر «حکیم میرزای جلوه» در تهران نماینده فلسفه مشا بوده، همتراز با او میرزا هاشم اشکوری هم هست که نماینده شاخهای از عرفان اسلامی بوده است؛ یعنی هیچ مکتب و مشرب اسلامی و فلسفی نیست که در تهران برای دفاع از خود نماینده تراز و پویا نداشته باشد.
این امر باعث افتخار است که مرکز تهرانپژوهی همشهری تلاش میکند از هویت فلسفی- عرفانی حوزه تهران غافل نشود.
محلهها را به مردم بسپارید
داریوش شهبازی، تهرانپژوه: بررسی تاریخ تهران بهخصوص از زمانی که بهعنوان پایتخت شناخته شد، نشان میدهد که تهران، مدینه فاضله نبوده و مشکلات فراوانی داشته است. اما سؤال اینجاست که چگونه در زمانی که نه پلیس بوده و نه قاضی و نه مرجعی برای رسیدگی به اختلافات، مردم میتوانستهاند مشکلات محل زندگی خود را حل کنند؟ پاسخ این سؤال را باید در تاریخچه و هویت محلههای تهران پیدا کرد.
تهران در هر محله یک کدخدا داشت که مورد اعتماد و وثوق مردم بود و توسط خود مردم انتخاب میشد. اگر قنات محله، کمآب میشد، دست بهدست هم میدادند تا آن را لایروبی کنند. اگر اختلافی بین باغدار و کشاورز بهوجود میآمد، سراغ کدخدای محله میرفتند و با پادرمیانی کدخدا و ریشسفیدی اهالی محل خودشان مشکلات را حل میکردند. درواقع قوانین نانوشتهای بود که تهران را برای اهالی آن دوستداشتنی میکرد.
نشستهای تهرانپژوهی مؤسسه همشهری، بیتردید گامی در جهت معرفی هویت محلههاست. در این نشستها که محل گردهمایی اهالی یک محله است، به تاریخ محلهها پرداخته میشود، از آداب و رسوم فراموششده یک محله گفته میشود و از بزرگان و افراد سرشناسی یاد میشود که اقدامات نیکشان هنوز هم در محله وجود دارد. این اقدامات همچون آجرهای فرهنگی در کنار هم میتواند یک بنای مستحکم فرهنگی را بسازد. شهر تهران برای آبادانی نیاز به همت جمعی دارد و باید اداره محله ها را به مردم سپرد.
بزرگترین مدرسه شهروندسازی ایران
شادمهر راستین، فیلمنامهنویس: وقتی حرف از تهران به میان میآید باید درنظر داشته باشیم که از چه شهری صحبت میکنیم. تهران نهتنها پایتخت تهران، بلکه مهمترین شهر خاورمیانه است. تهران یک تجربه زیسته با فرهنگ مدرن شهری است که دیرتر از کشورهای توسعهیافته به مدرن شدن روی آورد، اما به خوبی با مدرنیته عجین شد.درواقع اگر یک جاده ابریشم در جهان امروز فرض کنیم و مبدأ آن را توکیو و شانگهای درنظر بگیریم، تهران شهری است که در انتهای این موازنه فرهنگی-تمدنی قرار میگیرد.
وقتی از تهران صحبت میکنیم به این فکر میکنیم که چگونه یک فرهنگ تمنیع شهرنشینی (فرهنگ بازدارنده شهرنشینی) توانست فرهنگ شهرنشینی را نه فقط با ساختوساز بلکه از طریق فرهنگی گسترش دهد.بنابراین وقتی از تهران صحبت میکنیم شهری پایدار برمبنای فرهنگ مدنظر ماست، فرهنگی که در ذات خود چگونه مدرن شدن و ظرفیت پذیرش بیش از 12میلیون جمعیت را دارد.در تهران قرار است همسایه باشیم. در این شهر فرهنگ همزیستی و همسایگی نهفته است. تمام کسانی که در تهران زندگی میکنند قدمت حضورشان در این شهر به200سال هم نمیرسد و به همین علت میتوان از تهران بهعنوان شهر تازهرسیدهها نام برد؛ شهری که به ساکنان خود میآموزد چگونه شهرنشین و شهروند باشند بنابراین میتوان تهران را بزرگترین مدرسه شهروندسازی در ایران دانست.
اهمیت تعلق خاطر در حیات تهران
سیداحمد محیط طباطبایی، مدیر شورای بینالمللی موزهها(ایکوم): انتخاب یک روز به نام یک شهر با درنظر گرفتن مسائل تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نشاندهنده تعلق خاطر ساکنان آن شهر است. دلیل این انتخاب میتواند مانند شهر اصفهان به پیدایش شهر برگردد یا مانند بوشهر به تأسیس یک مدرسه مربوط باشد. گاهی هم به تاریخ انتخاب شدن بهعنوان پایتخت مرتبط است، مانند روز تهران. تعلق خاطر یک شهر متعلق به همه مردمی است که در آن شهر زندگی میکنند یا به آن قدم میگذارند. ساکنان تهران از شهرها و قومیتهای مختلف تشکیل شدهاند که بهدلیل سالها سکونت در این شهر، امروزه «تهرانی» به شمار میآیند. بنابراین ما در تهران با موضوع ارزش ملی و هویت محلی روبهرو هستیم. هویت محلی متعلق به دوران قبل از پایتخت شدن تهران است و ارزش ملی مربوط به بعد از دوران پایتختی تهران. در هر دو صورت، شهر زمانی میتواند حال خوب و مساعدی پیدا کند که مردمش به آن تعلق خاطر داشته باشند و براساس آن تعلق خاطر برای شهرشان فعالیت و کار کنند و شهر را جزئی از زندگی و هویت خودشان بدانند. باید به تهران از نگاه ملی و محلی بنگریم و در قالب برنامههای مختلف به جستوجو در تاریخ شهر بپردازیم تا ساکنان یک شهر و بهویژه کودکان و نوجوانان، محل زندگی خود را بیشتر بشناسند و بدانند چرا این محله به این نام خوانده میشود، چه روزهایی بر آن رفته است و چه کسانی در این محله زندگی کردهاند.
طهران خواب ندارد!
نصرالله حدادی، تهران پژوه: تهران در سال ۱۲۸۶و پس از تشکیل مجلس شورای ملی، در چهاردهمین روز مهرماه، به هنگام تدوین قانون اساسی کشور بهصورت رسمی بهعنوان پایتخت ایران، نامگذاری و برگزیده شد. از آن تاریخ تاکنون ۱۲۰ سال میگذرد و طهران هنوز تهران و در تمامی ساعات شبانهروز پویاست و بهعبارت بهتر، تهران خواب ندارد. «روز تهران»را به فال نیک میگیریم و ضمن ارج نهادن به زحمات تمامی مسئولانی که شبانهروز میکوشند تهران را شهری قابل زیست کنند و با اذعان به این مهم که تهراننشینان به این شهر بدهکار هستند، میتوان گفت ظرفیت تهران تکمیل است و باید به فکر آینده نه چندان دور این شهر زیبا و تاریخی بود.از همین رو، کمترین خروجی برگزاری نشست و راهاندازی گروه تهرانپژوهی مؤسسه همشهری رسیدن به وجه مشترکی برای اداره بهتر تهران است. به اعتقاد من باید به سمت و سوی پیشنهاد محسن مهدیان، مدیرعامل مؤسسه همشهری، برای مصور کردن هویت تهران رفت. اگر بتوانیم هویت و تاریخ تهران را مصور کنیم و در این راه از کسانی که روایتگر صادق تاریخ این شهر هستند، کمک بخواهیم گامی مؤثر برای علاقهمند کردن ساکنان پایتخت به شهرشان و افزایش عرق به محلهها میان ساکنان آنها برداشتهایم و به تهران امروز هویت بیشتری بخشیدهایم. از طریق این گروه میتوان زوایای تاریک و ناشناخته تهران را بازگو کرد یا اگر معرفی شده، از زاویه دیگری به آن پرداخت و آن را به ساکنان پایتخت شناساند.
اعتباری که همیشه میماند
جمشید کیانفر، تهرانپژوه: تهران شالوده فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران است. این شهر در مدت کوتاهی رشدی چند برابری داشته است و حتی اگر روزی پایتخت منتقل شود، شهر ما به زندگی خود ادامه میدهد مانند اصفهان، تبریز و دیگر شهرها که زمانی پایتخت ایران پهناور بودهاند ولی اعتبار خودشان را حفظ کردهاند.
لهجه تهرانی مغفول مانده است
بهزاد یعقوبی، تهرانپژوه: تهران تاریخ و فرهنگ بسیاری را در خود جای داده، اماهنوز نتوانسته هویت خود را بازیابی کند. برای مثال زمانیکه با لهجههای برخی از قومیتها شوخی میشود، عدهای از آن قوم از هویت خود دفاع میکنند اما زمانی که با لهجه تهرانی شوخی میشود کسی اعتراضی نمیکند چرا که کسی با لهجه تهرانی آشنا نیست.
این شهر اصالت دارد
عباس صالحی، تهرانپژوه: تهران تبدیل به مرکز ثقل قدرت ایران شدهاست. حتی در بسیاری از کشورها ایران را به تهران میشناسند. ولی باید تمرکززدایی شود و بعضی امور به دیگر شهرها محول شود. معتقدم اگر روزی تهران دیگر پایتخت هم نباشد، اصالت خودش را از دست نمیدهد و برای مردم ایران، عزیز باقی میماند.
اینجا شهر نا شناختههاست
عباس عربی، تهرانپژوه: تهران، این شهر پرآوازه نیاز به رسیدگی مبرم دارد. بیشتر مشکلات تهران از افزایش جمعیت بیرویه آن است. اما اگر روزی بخواهند پایتخت را جابه جا کنند، کالبد تاریخی آن تغییر نمیکند. این شهر در زمینه تاریخ به شهر ناشناختهها معروف است و تهرانپژوهان باید در این زمینه فعالیت خود را بیشتر کنند.