• جمعه 7 دی 1403
  • الْجُمْعَة 25 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 27
سه شنبه 9 مرداد 1403
کد مطلب : 231267
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/MjG2Q
+
-

قنات‌هایی‌که‌یوسف‌آباد را زنده کردند

قنات‌هایی‌که‌یوسف‌آباد را زنده کردند

  موضوع: قنات، آب‌انبار و آب‌شاهی
  ویژگی: تامین آب مصرفی ساکنان به طرق مختلف
***

محله یوسف‌آباد ۴ قنات به نام‌های بزرگ، تنگی، قلمان و مستوفی‌الممالک داشت که با استفاده از این قنات‌ها، باغ‌ها و اراضی زراعی آبیاری می‌شد. چون آب لوله‌کشی در محله یوسف‌آباد وجود نداشت اهالی این محله با خریدن آب شاهی، انداختن آب قنات در آب انبار و... آب مصرفی خود را تامین می‌کردند.
جمشید رحمانی‌پناه، از ساکنان قدیمی محل درباره آب مصرفی اهالی قدیم یوسف‌آباد می‌گوید: «حدود سال‌های1335 تا 1341شمسی این محله آب شاهی داشت که صبح به صبح با گاری‌ها و سطل‌های گالوانیزه می‌آمدند و اهالی هر سطل آب شرب را به یک قران می‌خریدند. میان عباس‌آباد و تخت طاووس یک پارکینگ بود، گاری‌های آب شاهی آنجا پارک می‌کردند. همچنین بخش دیگر آب شرب هم از درکه می‌آمد و نوبتی بود. آنهایی که توان مالی بهتری داشتند و می‌خواستند آب سالم مصرف کنند، مستقیم از قنات آب می‌آوردند. آنها در خانه‌هایشان آب‌انبار داشتند و میراب شب‌به‌شب آب می‌آورد و هر آب‌انباری را که خالی بود پرمی‌کرد. اهل خانه هم بعد از ته‌نشین‌شدن خاک داخل آن، از این آب برای شرب و شست‌وشو استفاده می‌کردند.» عباس عباسی، ساکن قدیمی محل در ادامه می‌گوید: «به خاطر دارم که پدرم برای تصفیه آبی که وارد آب‌انبار می‌شد، سنگ‌نمک‌های بسیار بزرگی را داخل آب‌انبار انداخته بود تا آلودگی آب را بگیرد. در آن دوران خانه‌ها حوض داشت و با تلمبه این آب را به حوض هدایت و از طریق حوض برای مصرف روزانه و شست‌و‌شوی ظرف و لباس استفاده می‌کردیم.» عباسی درباره آبخوری‌های فشاری محله می‌گوید: «حدود سال 55-54 در غرب خیابان جهان‌آرا 2 آبخوری فشاری وجود داشت و خانم‌های محل آنجا جمع شده و لباس و ظروف‌های اهل خانه را می‌شستند. من به همراه آقایان کرمانشاهی، ذوالقدر و دکتر مجتهدی اعضای انجمن محل بودیم. در آن ایام یک لوله‌ از این طرف قنات به سر تپه کشیدیم. در سرتپه فردی به نام «اکبری» بود که آنجا آغل گوسفند داشت. از طریق این لوله، آب را به ساکنان آن طرف رساندیم. این محدوده مانند یک دهات یا شهر کوچکی بود که همه همدیگر را می‌شناختند. همچنین برای بیمارستان مسلولین، شیر آبی از خود درکه کشیده بودند و یک شیر هم برای ساکنان داخل قلعه گذاشتند و مردم برای آب آشامیدنی از آن شیرآب استفاده می‌کردند و افراد متفرقه‌ای هم که می‌آمدند و به هر نحوی می‌خواستند وارد قلعه شوند اجازه ورود به آنها نمی‌دادند.»

این خبر را به اشتراک بگذارید