• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
سه شنبه 3 آبان 1401
کد مطلب : 175026
+
-

‌در میزگرد سردبیران روزنامه همشهری و هم‌میهن مطرح شد

رسانه‌هایی که در زمین دشمن بازی کردند

معمار: برخی رسانه‌ها بلندگوی بی‌بی‌سی در داخل هستند/روح: نقش 3،2 روزنامه خصوصی را در حد خدا بالا می‌برند

گفت‌وگو
رسانه‌هایی که در زمین دشمن بازی کردند

روز گذشته، میزگردی با حضور محمدجواد روح، سردبیر روزنامه هم‌میهن و دانیال معمار، سردبیر روزنامه همشهری در دفتر انصاف‌نیوز برگزار شد؛ میزگردی که بیشتر مناظره و عنوان آن پوشش رسانه‌ای در اعتراضات اخیر بود. ‌ گزارش همشهری آنلاین از این میزگرد را می‌خوانید.

انصاف‌نیوز: آقای معمار قضاوت شما در مورد پوشش رسانه‌ای خصوصاً رسانه‌های داخلی در اعتراضات اخیر چگونه است؟
   ‌ معمار: اجازه بدهید در مورد شرایط رسانه‌ای کشور به کمی عقب‌تر، قبل از شروع این اغتشاشات برگردیم. اساساً ما در فضای رسانه‌ای کشور دچار یک خطای تحلیلی هستیم و به‌تبع آن، خطای رفتاری. طرف دیگر، ایندیپندنت انگلیسی، اینترنشنال سعودی، بی‌بی‌سی انگلیسی، صدای آمریکا و همه این رسانه‌ها یک فشار رسانه‌ای، که بخشی از جنگ‌های ترکیبی است را از سال‌ها قبل شروع کرده‌اند. واقعیت این است که ما در داخل یا متوجه این جنگ رسانه‌ای نشده‌ایم یا منکر آن هستیم یا اگر هم متوجه شده‌ایم چندان اهمیتی به آن نداده‌ایم و رسانه‌های ما در این امر ورود نکرده‌اند. ریچارد نفیو که به‌عنوان معمار تحریم‌های ایران شناخته می‌شود در کتاب هنر تحریم‌هایش می‌گوید توقع ما این بود که بعد از تحریم‌ها با فشار رسانه‌ای بتوانیم مردم ایران را تسلیم کنیم. این سیاست به‌نظر من سیاست امروز نیست؛ همیشه این سیاست را دنبال کرده‌اند؛  اینکه طوری عمل کنند که با فشار رسانه‌ای بتوانند تحریم را بیشتر از چیزی که هست به مردم ایران نشان دهند.

برخی رسانه‌ها در زمین دشمن بازی کردند
   معمار: این جنگ رسانه‌ای در یک ماه اخیر واقعاً عیان شده است. رسانه‌های داخلی ‌ را در این شرایط می‌توان به 3دسته تقسیم کرد؛ گروه اول رسانه‌هایی که تحلیل درستی از شرایط داشتند و از جنگ رسانه‌ای طرف مقابل آگاه بودند، دسته دوم رسانه‌هایی که تعلل کردند، دیر فهمیدند و دیر عمل کردند. اینها وارد یک مارپیچ سکوت شدند؛ چون تصور می‌کردند تصویری که از آنها ساخته می‌شود، باعث ریزش مخاطب‌شان می‌شود. بسیاری از این رسانه‌ها بعد از حمله تروریستی زاهدان متوجه شدند که مسائلی مانند گروهک‌های تروریستی و تجزیه‌طلبی وجود دارد و وارد میدان عمل شدند. یک دسته از رسانه‌های داخلی هم درواقع بلندگوهای آن طرف هستند و در زمین دشمن بازی می‌کنند. البته ممکن است اهداف مختلفی داشته باشند؛ مثلاً اهداف سیاسی داشته باشند یا فقط بخواهند که بیشتر دیده شوند. ما از طرف دیگر می‌توانیم تحلیل دقیق داشته باشیم؛ تصویر اغتشاش را برای مردم بزرگ‌نمایی می‌کنند و دروغ می‌گویند. اما این‌طرف حتی گروه اولی که گفتیم و وارد میدان شدند، متهم به دوقطبی‌سازی شدند.

براندازی، روی دیگر سکه ناامیدی از صندوق رأی است
   روح: ما در جامعه‌مان با مسئله‌ای تحت عنوان ناکارکردسازی یا کج‌کارکردسازی نهادهای مدنی و ابزارهای میانجی بین جامعه و حکومت روبه‌رو هستیم که از دیرباز یکی از مهم‌ترین آنها، رسانه در شکل‌های مختلف بوده است. در شرایط ناکارکردسازی نهادهای مدنی، احزاب و حتی دانشگاه‌ها، بار اصلی ایفای نقش «نهاد میانجی» بر دوش رسانه قرار گرفته است؛ کمااینکه بسیاری از چهره‌های سیاسی ما در آغاز در مطبوعات کار کرده‌اند و وجهه رسانه‌ای داشته‌اند. اما بعد از این مقدمه، در مورد پوشش رسانه‌ای حوادث اخیر، به 2دسته می‌توان اشاره کرد؛ اول، گروهی که با یک سناریوی از پیش ‌تعیین‌شده وارد شدند که به تعبیر آقای معمار اینها تحلیل درستی داشتند، اما من این حرف را قبول ندارم، بلکه معتقدم رسانه مستقل باید بی‌طرفانه، منصفانه و تا حد امکان جامع، اتفاقی که در صحنه اجتماعی رخ داده را نشان بدهد و گزارش کند. ما هم در روزنامه «هم‌میهن» تلاش کردیم تا جایی که ممکن بود، این کار اطلاع‌رسانی را انجام دهیم. در مورد بخش تحلیلی هم خلاف نظر آقای معمار که می‌گویند این رسانه‌ها نفهمیدند چه شده، روزنامه هم‌میهن در چندین یادداشت و مقاله در این مورد که این اعتراضات مدنی منحرف شوند به سمت دیگری که من اسمش را بلندپروازی گذاشته‌ام، هشدار داد. آقای عبدی در یادداشتی نوشت که نمی‌توان روی نفرت سوار شد و حرکت سیاسی شکل داد.
خود من هم چند روز پیش یادداشتی نوشتم با عنوان «انقلاب یا انحراف؟» و هشدار دادم که کسانی که الآن دم از انقلاب می‌زنند جامعه را به انحراف می‌کشانند و حتی از سکوت اصلاح‌طلب‌ها هم دفاع کردم که وقتی نمی‌توانند به‌دلیل فشاری که از هر دوطرف وارد می‌شود نسخه بدیلی ارائه بدهند چه بهتر که نسخه‌ای ارائه ندهند و سکوت کنند! به قول آن ترانه «آخرین سنگر سکوته». شما بهتر است به‌عنوان یک جریان سیاسی در این شرایط سکوت کنید و البته فحش هم از هر دوطرف می‌خورید، اما بهتر از این است که آدرس غلط به جامعه بدهید! اما در حوزه گزارش و اطلاع‌رسانی، نمی‌شود به‌دلیل اینکه تحلیل خاصی داریم واقعیت را وارونه به مردم نشان دهیم؛ این کارکرد رسانه نیست؛ این ضدرسانه است؛ کاری که کیهان می‌کند. از آن طرف، ایران‌اینترنشنال هم همین کار را می‌کند.

‌ نتوانستیم تصویر واقعی به مردم نشان دهیم
   معمار: اتفاقاً من فکر می‌کنم این اقلیت معاند ایران صدای خوبی در ایران دارند. برخی رسانه‌های داخل ما دقیقاً صدای آنها را منعکس می‌کنند؛ مثلاً من انتظار نداشتم هم‌میهن صدای بی‌بی‌سی باشد، ولی در حوادث اخیر همینطور بود. مثال‌ها و موارد عینی هم در این مورد دارم که خواهم گفت.
در مقابل اکثریت مردم کشور، اگر قبول داشته باشید اکثریت هستند، اتفاقاً رسانه داخلی جمهوری اسلامی نتوانست صدای آن باشد. در همین یک ماه گذشته رسانه داخلی ما نتوانست تصویر واقعی از ماجرا ارائه دهند؛ به همان دلایلی که ابتدای بحث مطرح کردم. در مقابل این رسانه‌های خارجی بودند که کاملاً منسجم برای ارائه یک تصویر دروغین از کف خیابان آماده بودند؛ تصویری که می‌گفت این نفرت و اغتشاش همه‌گیر است. این تصویر اینقدر تکرار شد که همه حتی رسانه‌های داخلی ما هم فریب این تصویر را خوردند. اتفاقی که به‌دنبال این شرایط می‌افتد این است که مخاطب را دچار خطای تشخیص و برآورد می‌کند. این خطا تبدیل به باور و رفتار طرف مقابل می‌شود. در رسانه‌های داخلی ما، برخلاف خارجی اجماعی وجود ندارد و یکی، دو رسانه هم زورشان نمی‌رسد؛ مثلاً برای سلبریتی‌های ما خطای تشخیص به‌وجود می‌آید. من معتقدم بیشتر از آن سلبریتی‌ها رسانه‌های داخلی ما مقصرند. تصویری خلاف واقع ایجاد شد که می‌گفت کار جمهوری اسلامی تمام است. رسانه داخلی در این شرایط چه کرد؟ روزنامه‌هایی مثل هم‌میهن یا حتی رسانه‌هایی که به رسانه‌های انقلابی معروف شده‌اند، نتوانستند تصویر واقعی ارائه کنند. مهران مدیری مثالی برای این توضیحات است که خود او هم توضیح داد که فضای مجازی تصویر غلطی برای او ساخته است. رهبری این شرایط هم به‌دست رسانه‌های خارجی افتاد؛ چون در داخل با وجود تلاش معدود رسانه‌هایی که تحلیل درستی داشتند، همکاری‌ای وجود نداشت و بخشی از فضای مجازی خیلی جدی وارد کار شده بود؛ نتیجه این شد که نتوانست تصویر درستی ارائه دهد. به مرور شرایط رو به بهبود است و گرد اغتشاش از این تصویر در حال برچیده شدن است.
راجع به مصداق‌ها در مورد اینکه چطور در لایه‌های پنهان رسانه‌های داخلی به مخاطب تصویر نادرستی ارائه دادند، یک مورد را به‌عنوان مثال عرض می‌کنم. همین چند روز اخیر خبری منتشر شد مبنی بر اینکه تیم ملی فوتبال ایران از جام جهانی حذف خواهد شد.
 رسانه‌های داخلی باید خلاف واقع بودن این شرایط و محال بودن این احتمال را نشان می‌دادند و فضا را آرام می‌کردند، اما به جای این کار روزنامه هم‌میهن تیتر زده بود: «درخواست حذف ایران به فیفا رسید!» اتفاقاً متن این گزارش را خواندم، در پایان گفته بود که امکان چنین اتفاقی وجود ندارد، اما تیتر، کار خود را کرده و به مخاطب خود القا می‌کند که واقعاً چنین اتفاقی در جریان است. این یک نمونه از همراهی رسانه‌های داخلی ما با خارج از کشور است. این اشتباه البته ممکن است به چند دلیل باشد؛ مثلاً اینکه مطلبی بیشتر دیده شود و درواقع حالت خوش‌بینانه‌اش این است.

‌در پی تک‌صدایی هستید
   محمدجواد روح در پاسخ به این اظهارات معمار گفت: من تشکر می‌کنم از آقای معمار که نقش 3،2 روزنامه یا رسانه خصوصی که روی هم شاید ۲۰ یا ۳۰ هزار تیراژ نداشته باشند را در حد خدا بالا بردند! این وسط صداوسیما با چندین کانال خارجی و داخلی و تلوبیون و... یا خبرگزاری فارس با لشکری از خبرنگار که از روستا تا تهران و خارج از کشور خبرنگار دارد، خبرگزاری مهر، ایسنا و... هیچ نقشی ندارند؛ آن وقت چند روزنامه کم‌تیراژ خصوصی مسئول این وضع معرفی می‌شوند!
اما نکته مهم‌تر در حرف‌های ایشان این بود که مدام از عبارت «اجماع رسانه‌ای در داخل» استفاده می‌کنند. این، دقیقاً تأیید حرف من است و نشان می‌دهد در باور آقایان، باید همه رسانه‌ها یک حرف را بزنند. ‌ این جریان به‌دنبال تک‌صدایی در جامعه ایران هستند؛ کمااینکه قبلاً هم مدیرمسئول همین روزنامه گفته بود پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی را طوری ببندید که با فیلترشکن هم باز نشوند! در این مناظره هم، آقای معمار به‌عنوان سردبیر همشهری دائم تأکید می‌کند بر اجماع در رسانه‌های داخل! آیا این، چیزی جز تک‌صدایی است؟ الآن حاکمیت را یکدست کردید؛ مجلس هم که به این شرایط گل و بلبل دچار است؛ این دولت محترم هم که شکل گرفته با کارنامه و سخنرانی‌های درخشان. این دستاوردهای تا به حال یکدستی و اجماع در ساختار حکومت بوده است. حالا رسیدید به جامعه مدنی؟!  با سیاستمدارها و کنشگرها هم که آن برخوردها را دارید؛ بازداشت می‌کنید و تحت فشار قرار می‌دهید و بعد در شرایط بحرانی از آنها می‌خواهید که «بیایید در لشکر ما». در همین انتخابات قبل، من از بسیاری از دوستانم فحش خوردم که چرا تا روز آخر ایستاده‌ای و از انتخابات دفاع می‌کنی؟! دفاع من به این دلیل بود که حتی همین آقای همتی از کل کاندیداهای شما حداقل منطق بیشتری دارد. عقل در چنین شرایطی اینطور حکم می‌کند که به چنین فردی رأی بدهم؛ حتی اگر از پشت صحنه‌ای که ساخته شده هم آگاه باشم. الان هم مشخص است که اینها می‌خواهند فضای رسانه‌ای کشور تک‌صدایی باشد. جرم ما هم همین است که اجازه نداده‌ایم فقط یک صدا از این جامعه منعکس شود.

 اسیر جوسازی حرف‌مفت‌زن‌ها نشوید
   معمار: تحلیل نادرست داشتن از قضایا که من بر آن تأکید کردم، همین است. ما بر سر چه مواردی باید اجماع داشته باشیم؟ من و آقای روح، هم‌میهن، همشهری، کیهان و انصاف‌نیوز حتماً بر سر حفظ تمامیت ارضی یا برخورد با تجزیه‌طلب‌ها، نقطه مشترک داریم و اگر نداریم، به‌نظرم رسانه جمهوری اسلامی نیستیم.
ما حتماً سر حفظ امنیت عمومی و توقف آشوب، نقطه اشتراک داریم. آقای روح این را قبول دارد و می‌گوید حتی حاضریم با تجزیه‌طلب‌ها برخورد کنیم. حرف من این است که وقتی این اشتراکات وجود دارد، باید حتماً اجماعی هم بر سر برخورد با این پدیده‌ها به‌وجود بیاید. این اجماع وجود ندارد.من همان اول بحث گفتم که رسانه‌های ما یا دچار مارپیچ سکوت شدند یا تحلیل غلط داشتند. این ماجرا خیلی روشن بود و جبهه حق و باطل از ابتدا مشخص بود. شما تجمع برلین را نگاه کنید. چقدر پرچم‌های تجزیه‌طلبی و پرچم‌های هم‌جنس‌گرایی بلند شده بود؟ صحنه بسیار واضح است. رسانه‌های ما کی واقعاً یک‌صدا بوده‌اند؟ شرق، هم‌میهن و اعتماد کی با همشهری این دوره و کیهان و فارس همصدا بوده و یک حرف را زده‌اند. این اصلاً نشانه وجود جامعه مدنی در ایران است. لازم هم نیست که یک حرف را بزنند، اما در یک نقاطی و در بزنگاه‌هایی، حتماً باید عملیات مشترک داشته باشیم. چگونه بر سر براندازی بی‌بی‌سی، اینترنشنال، تجزیه‌طلب و سلطنت‌طلب متحد می‌شوند و عملیات مشترک انجام می‌دهند، اما ما برای حفظ ایران و آن اشتراکاتی که گفتم، نمی‌توانیم کار مشترک انجام دهیم. البته به باور من، برخی از رسانه‌های داخلی ما، کاملاً در جهت مقاصد بیرونی عمل می‌کنند و هیچ نقطه مشترکی هم با ما و شما پیدا نمی‌کنند.
نکته دیگر این است که ما در کشور، تعدادی رسانه حرف مفت‌زن داریم. واقعاً منظورم هم‌میهن نیست و خوشبختانه شما در این دسته نیستید، اما این پدیده در کشور وجود دارد. این رسانه‌ها، تمام تلاش‌شان دیده‌شدن است. دنبال روشن‌شدن حقیقت نیستند، بلکه دنبال دیده‌شدن هستند. من بیش از یک‌سال است که این جریان را دنبال می‌کنم. همین مثالی که آقای روح زدند درباره مدیرعامل مؤسسه همشهری، محصول کار این دست رسانه‌هاست. آقای مهدیان در یک یادداشت مفصل، به فراگیری اینستاگرام اشاره کرده و گفته بود این پلتفرم فیلتر شده و کلی از مردم و کسب‌وکارها معطل مانده‌اند. مطالبه ایشان در روزنامه این بود که اگر می‌خواهید اینستاگرام را فیلتر نگه دارید یا پلتفرم مشابه داخلی یا پلتفرم خارجی را جایگزین کنید. مطالبه دومش هم این بود که وقتی پلتفرم جایگزین را آوردید، طوری عمل کنید که همه از آن استفاده کنند. اشاره به تجربه تلگرام بود، اما رسانه‌هایی که گفتم، یک تک‌جمله را از وسط یک یادداشت جدا و تیتر کردند که مدیرعامل همشهری گفته اینترنت را از بیخ ببندید. من از آقای روح انتظار ندارم اسیر جوسازی رسانه‌های حرف‌مفت‌زن شود. شما حداقل باید این یادداشت را کامل می‌خواندید.
در رسانه‌های ما اصراری به بیان حقیقت وجود ندارد؛ هر چند روشن باشد. همچنین تلاشی هم برای کشف حقیقت نمی‌شود؛ هر چند ساده باشد.

انصاف‌نیوز: این ماجرا خیلی مهم است. چرا باید با خبرنگاری که آشکارا کار رسانه‌ای کرده، برخورد شود؟

چه‌کسی گفته خبرنگاری جرم است
‌حق خبرنگار برای کار رسانه‌ای که مسلم و مشخص است، اما دوستان آمدند و یک جمله‌ای را هشتگ کردند با این عنوان که خبرنگاری جرم نیست. این گزاره یعنی نظام معتقد است خبرنگاری جرم است و ما داریم می‌گوییم جرم نیست. این حرف که از اساس غلط است. چه‌کسی گفته خبرنگاری جرم است که حالا شما مخالفش را می‌گویید. من این ماجرا را دنبال و پرس‌وجو کردم. مطالبه امروز رسانه ما باید این باشد که جرم این خبرنگاران بازداشت‌شده چه بوده است؟ جرم که مشخص شد، می‌توان قضاوت کرد. اگر خبرنگاری بود، من هم می‌آیم کنار شما می‌ایستم و آزادی او را مطالبه می‌کنم. اما معمولاً جرم بیان نمی‌شود و اتفاقاً خود دوستان هم تمایل ندارند جرم‌شان در سطح جامعه مطرح شود؛ چون می‌خواهند در همین جامعه زندگی کنند. اینکه جو ساخته شود که خبرنگاری را در جمهوری اسلامی جرم تلقی کرده‌اند، درست نیست.
سال ۸۸ هم این اتفاق افتاد و بعد مشخص شد اصل ماجرا چیست. برخی از جرائم بازداشت‌شدگان، ارتباطات و کارهایشان فاش شد که ربطی هم به خبرنگاری و تهیه گزارش نداشت.

اینترنشنال توانسته چون ما محروم شده‌ایم
   روح: من می‌خواهم نکته مهم‌تری را مطرح کنم. به‌عنوان سردبیر روزنامه هم‌میهن، این نقد را قبول دارم که ما در پوشش اتفاقات کف خیابان ضعیف عمل کرده‌ایم، اما چرا ضعیف عمل کردیم؟ چون حتی در تهیه گزارش از بیمارستان [محل بستری خانم امینی] هم با مشکل مواجه شدیم؛ چه برسد به حضور در خیابان و تهیه گزارش از آن. نتیجه حذف روزنامه‌نگاران حرفه‌ای و رسانه‌های معتبر داخلی از جریان اطلاع‌رسانی، افزایش پدیده‌های من‌درآوردی در فضای رسانه‌ای بوده است؛ یعنی ما خبرنگار حرفه‌ای به‌معنای کسی که زندگی‌اش از راه روزنامه‌نگاری می‌گذرد را به دلایل گوناگون و ازجمله همان کج‌کارکردسازی نهادهای مدنی، خانه‌نشین کرده‌ایم یا به حاشیه رانده‌ایم و به‌جای آن به پدیده من‌درآوردی «شهروند-خبرنگار» میدان داده‌ایم.

 اقلیت‌گرایی حکومتی
‌بحث اصلی این است که ما الان با یک تجزیه‌طلبی از سوی جریانی قدرتمند درون سیستم مواجهیم که از همه تجزیه‌طلبی‌های دیگر خطرناک‌تر است؛ آن هم این است که یک اقلیتی را ملت تلقی می‌کنند و صاحب حقوق و صاحب رانت و صاحب رسانه می‌دانند. فقط این اقلیت حق انتخاب‌شدن دارند و حتی حق انتخاب کردن هم متعلق به آنهاست. با این روند، بخش عمده‌ای از مردم حق انتخاب هم ندارند. این تبعیض سیستماتیکی که شکل گرفته، عملاً به‌معنای تجزیه کردن ایران است؛ یعنی، شما تنها ۵ یا ۱۰درصد جمعیت را ایرانی می‌دانید و بقیه را هیچ. 90،80درصد بقیه را ایرانی نمی‌دانید. ۵۰درصد در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت نکردند. شما ۵۰ درصد مردم را ایرانی نمی‌دانید؛ یعنی حقوقشان را تأمین نمی‌کنید. ایرانی یعنی شهروند صاحب حقوق؛ هر چه از مرکز دور می‌شویم، حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم کمتر به رسمیت شناخته می‌شود.

‌ باور کرده‌اید مردم با نظام زاویه دارند
‌چند نکته در صحبت‌های آقای روح وجود داشت که من به آن اشاره می‌کنم؛ نکته اول که دیدم در صحبت‌های تلویزیونی آقای زیدآبادی هم وجود داشت و نشان می‌دهد به آن باور دارند، این است که دوستان درباره مردم طوری حرف می‌زنند که انگار 2نوع مردم داریم؛ مردم ما و مردم آنها. آقای زیدآبادی گفتند ۸۰ درصد مردم نظرشان فلان چیز است. این کدام مردم هستند. بالاخره یک‌بار باید تکلیف این موضوع روشن شود. من وقتی به مردم استناد می‌کنم منظور مردمی است که در نظرسنجی‌ها و افکارسنجی‌های معتبر از جناح‌های مختلف نظرشان را گفته‌اند و مردمی که در عکس‌ها حضور دارند. دوستان باور کرده‌اند که هر کس در انتخابات شرکت نکرده، الان با نظام زاویه دارد و مخالف است. من چنین تصوری ندارم. مشارکت در انتخابات تا حد زیادی مربوط به عملکرد دولت‌هاست؛ دولتی که ضعیف عمل کرده، مشارکت پایینی را رقم می‌زند و دولتی که قوی عمل کرده، حتماً مشارکت بالایی را هم رقم می‌زند؛ کمااینکه عملکرد دولت رئیسی را می‌توان در مشارکت انتخابات آینده مجلس رصد کرد.

‌ بزرگ‌نمایی اشتباهات داخلی
   معمار: نکته دیگر هم این است که ما کاری به خشونت پلیس فرانسه نداریم. بحث ما این نیست؛ ضمن اینکه بسیاری از تصاویری که شما از آن اعتراضات می‌بینید را هم پلیس فرانسه گرفته است. بحث این است که شما عکس را می‌گیرید، اما در انعکاسش ممکن است به مشکل بخورید؛ برعکس ایران. اینجا شما هر عکس و هر حرفی را می‌توانید بدون محدودیت منتشر کنید. طبق قانون فرانسه، اینستاگرام باید عکسی را که دولت آن کشور می‌گوید، حذف کند وگرنه فکر می‌کنم بیش از یک‌میلیون یورو جریمه می‌شود؛ کشورهای دیگر هم همینطور. در هیچ کشوری، پلتفرم‌ها نمی‌توانند برخلاف قوانین آن کشور عمل کنند، اما در ایران اینطور نیست؛ برای همین هم تصویرهای مغشوش از اغتشاشات ایران منعکس می‌شود. این نکته واضحی است که دوستان به آن توجه نمی‌کنند.
نکته بعدی هم این است که احساس می‌کنم یک خطای رسانه‌ای فاحش در اینجا رخ داده و آن هم این است که دوستان خطاهای داخلی را بزرگ‌نمایی و خطاهای کشورهای دیگر را کوچک‌نمایی می‌کنند. چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ اینکه روزنامه هم‌میهن و دیگر رسانه‌های داخلی، دائماً تصویر خطاهای جمهوری اسلامی را منعکس می‌کنند. من می‌گویم پلیس جمهوری اسلامی اگر خطایی کرد، حتماً باید منعکس شود و حتماً باید با آن هم برخورد صورت بگیرد، اما رسانه‌های داخلی دائماً تصویر مشکلات داخلی و خطا را مقابل مردم قرار می‌دهند بدون آنکه پیشنهاد یا مطالبه‌ای را مطرح کنند که مربوط به یک ماه اخیر هم نیست. بخشی از این اقدام، قطعاً ناشی از غرض‌ورزی سیاسی است. این رسانه‌ها می‌خواهند خطاها را برای مردم بزرگ کنند. وقتی ما می‌گوییم خشونت پلیس فرانسه را ببینید، می‌خواهیم نشان دهیم کشوری که نه رسانه معارض در خارج از مرزهایش دارد، نه با خطر تجزیه‌طلبی روبه‌روست، نه کسی قصد براندازی و تجزیه آن را دارد و نه شبکه‌های اجتماعی می‌توانند در آنجا فعالیت آزاد داشته باشند، با معترضانش چنین برخوردی می‌کند. شما می‌گویید این تصویر را نادیده بگیریم و به خشونت پلیس فرانسه کاری نداشته باشیم، اما در ایران با این وضعیت معارضان و با این هجمه سنگین دشمنان، بیاییم خطای نیرویی را که برای حفظ امنیت، یک ماه کف خیابان بوده پیش چشم مردم بگذاریم؟ من می‌گویم این یک خطای فاحش رسانه‌ای است.

کم‌کاری، فضا را آماده دروغ‌پردازی کرده
‌به‌نظر من کم‌کاری رسانه‌های ما به حدی رسیده که الان دروغ‌های شاخدار به مردم تحویل می‌دهند و متأسفانه باور هم می‌شود. این اصلاً ربطی به اینکه می‌توانیم گزارش کف میدان بگیریم یا نگیریم، ندارد؛ ضمن اینکه گزارش میدانی هم گرفته‌اند. مهر گرفته است. فارس گرفته است. خبرنگار فارس بدون هیچ امکان خاصی، به‌صورت ناشناس به میان معترضان رفته و گزارشش را تهیه کرده، اما اصلاً بحث من این نیست. من می‌گویم رسانه ما این‌قدر در نشان‌دادن تصویر واقعی کم‌کاری کرده که دروغ‌های شاخدار باور می‌شود. هفته پیش تصویر و حرفی از شهردار تهران منتشر شد که اثبات اشتباه بودنش نیاز به سواد رسانه‌ای خاصی نداشت و با عقل سلیم هم می‌شد فهمید که دروغ است. از قول ایشان آوردند که قرار است در تهران خانه‌های عفاف تأسیس شود که دختران جوان ما هم هیجانات خود را تخلیه کنند و هم پولی دربیاورند. این حرف بی‌جا و دروغ پخش شد! خواص ما استوری کردند. بازیگر ما روی آن تحلیل ارائه کرد. خب، این کافی است برای اینکه ثابت شود رسانه‌های ما نتوانسته‌اند تصویر واقعی را برای مردم بسازند. بعد آقای روح می‌گویند نمی‌توانیم کار رسانه‌ای کنیم. چرا نمی‌شود؟ الان در شبکه‌های اجتماعی ما، تعداد زیادی از خبرنگاران حرف‌های معاندانه می‌زنند و کسی هم با آنها کاری ندارد. این همان آزادی بیانی است که وجود دارد و نشان می‌دهد اگر بخواهیم تصویر واقعی برای مردم بسازیم، امکانش وجود دارد.

ضعف اطلاع‌رسانی و پاسخگو نبودن پلیس
   روح: شما اطلاع‌رسانی پلیس در قضیه خانم امینی را با اطلاع‌رسانی قوه قضاییه در ماجرای آتش‌سوزی زندان اوین مقایسه کنید. بالاخره رسانه‌ رسمی قوه قضاییه در حد قابل‌قبولی توانست ماجرا را توضیح دهد و برای همین هم اگر دقت کرده باشید، اینترنشنال و بی‌بی‌سی خیلی به اوین نپرداختند؛ درحالی‌که می‌بینیم در ماجرای اوین هم به رسانه‌های مستقل امکان فعالیت داده نشد، اما همین که خود روابط‌عمومی و رسانه‌های خود قوه‌قضاییه نسبتاً خوب و حرفه‌ای عمل کرده‌اند، نتیجه بهتری هم گرفته‌اند. در هر اتفاق دیگری هم اگر خود دستگاه مربوطه عملکرد رسانه‌ای مناسبی داشته باشد و رسانه‌ها و خبرنگاران را دشمن نپندارد، نتیجه می‌گیرد و هر جا بد عمل کنند و به رسانه‌ها و افکارعمومی پاسخ صریح و به‌موقع ندهند، فضا را به قول شما برای دروغ‌های شاخدار باز خواهند کرد. در پایان بحث، به نکته‌ای هم اشاره کنم. من به‌عنوان کسی که سال‌هاست کار مطبوعاتی انجام می‌دهم، می‌توانم شهادت دهم که هم در دوره آقای رئیسی و هم در دوره آقای اژه‌ای، تلاش قوه قضاییه بر تعامل و حل مسئله با رسانه‌ها بوده و این نگاه، جایگزین آن نگاه حذفی و برخوردی شده است که مدام با توقیف نشریات همراه می‌شد. اما متأسفانه در جریان بحران اخیر، همان جریانی که دنبال تک‌صدایی جامعه است، دارد تلاش می‌کند قوه قضاییه را به دوران مرتضوی بازگرداند. این جریان دارد از حوادث اخیر سوءاستفاده می‌کند، اما اگر دقت کنیم این جریان از خیلی قبل از مرگ مهسا امینی، کارش را شروع کرده بود. کیهان چند ماه است که هر هفته گزارش و تحلیل دارد که این رسانه‌ها به موساد و کجا و کجا وصل‌ هستند‌.
   معمار: نکته آخر من این است که باید ببینیم پرسش امروز مردم چیست؟ به‌نظر من بخشی از‌ مردم نسبت به عملکرد کارگزاران نظام، چه در مجلس، چه در دولت و چه در سایر نهادها اعتراض دارند. سؤال اساسی مردم این است که اعتراض خود را چگونه باید مطرح کنند؟ به‌نظر من رسانه‌ها در پاسخ به این سؤال هم کوتاهی کرده‌اند. ما به مردم نگفته‌ایم که طبق اصل ۲۷ قانون اساسی، تجمع اعتراضی که مخل اسلام و امنیت نباشد، جزو حقوق شهروندی است.  طبق قانون احزاب، اصلاً تجمع اعتراضی نیاز به مجوز ندارد و برای راهپیمایی باید مجوز گرفت. ما به مردم نگفته‌ایم که اتفاقاً در همین جمهوری اسلامی در 2سال گذشته بیشتر از ۲۵۰۰ تجمع اعتراضی مسالمت‌آمیز برگزار شده است. این اعتراض‌ها همیشه جریان داشته و نتیجه هم داده است. بالاخره طرح رتبه‌بندی معلم‌ها بعد از تجمعات آنان به نتیجه رسید و اکنون در حال اجراست. ‌ ما در رسانه‌ها باید این ظرفیت را منعکس کنیم.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید