پیشگیری، مهمتر از تخصیص بودجه است
احمد صادقی؛ رئیس کمیته شفافیت و شهر هوشمند شورای شهر تهران
موضوع ایمنی همیشه در دستور کار همه شهرداران و شوراها بوده است و ما همه ساله رقم خوبی را برای حوزه ایمنی بهویژه بحث حریق داشتهایم؛ ولی نکته قابل توجه این است که مشکل ما فقط با اضافه کردن بودجه حل نمیشود؛ یعنی افزایش بودجه بهمعنای حل شدن مشکلات شهر در زمینه ایمنی سازه یا حریق نیست. وقتی برای نردبانهای بلندمرتبه بودجه تخصیص میدهیم، نباید این تصور ایجاد شود که پذیرفتهایم باید ساختمانی آتش بگیرد و آتشنشانی آن را با این نردبانهای بلند اطفا کند، که البته از این لحاظ خوب عمل کردیم، تجهیزات مان خیلی خوب است، پول زیادی صرف میکنیم و نیروهای زیادی هم گرفتهایم، اما مشکل این است که در حوزه پیشگیری باید عملکرد خوبی داشته باشیم و قطعا به تغییر دستورالعملهای حوزه شهرسازی نیاز داریم و در حوزه HSE (بهداشت، ایمنی، محیطزیست) مشکلاتی داریم، در حوزه ضابط بودن قضایی و افزایش خطر یا موانع رفع خطر مشکلاتی داریم که اینها به پول نیاز ندارند؛ بلکه به هماهنگی نیاز دارند. اینها نیازمند تغییر قانون، وضع قوانین جدید یا اصلاح قوانین هستند. این موارد باعث مشکلات بهویژه در حوزه سازه میشود. اگر بودجه هر سال را مطالعه کنید، میبینید هیچ دورهای نبوده که به بودجه سازمان مدیریت بحران و بودجه سازمان آتشنشانی توجه نشده باشد؛ ولی میتواند به این معنا هم باشد که ما داریم خودمان را برای مقابله بیشتر و رویارویی با خطر بیشتر آماده میکنیم، برای اینکه تجهیز و آماده شویم تا آتش بیشتری را خاموش کنیم. ما باید به این نتیجه برسیم که فقط با بودجه مشکلات حوزه ایمنی حل نمیشود.
بهطور مثال، در بحث اخیر که منجر به آتشسوزی بیمارستان گاندی شد، موضوع کاربرد کامپوزیت در نمای ساختمان است. کامپوزیت در یک دورهای مجوز کاربرد در نما گرفت؛ اما بعد از آن مشخص شد که استانداردها متفاوت شده و نباید در نما مورد استفاده قرار گیرد. رصدها انجام شد، تذکرها داده شد که کاربرد کامپوزیت در نما قابل پذیرش نیست و پایان کار داده نمیشود؛ چرا که ایمنی آن را تأیید نمیکند و باید این مشکل رفع میشد که نیاز به دستورالعملهای جدید داریم تا براساس استانداردهای ایمنی عمل شود. در مواردی که قبلا مجوز گرفتهاند و کامپوزیت در نما به کار رفته، کمیته رفع خطر موارد را بررسی میکند، به آنها اخطار داده میشود و باید اینها رفع خطر شوند؛ به این صورت که یا کلا عوض شود یا بهگونه دیگری رفع خطر شود؛ بهطور مثال، در بعضی جاها با استفاده از پردههایی از گسترش آتش جلوگیری شود. در بسیاری موارد با کارهایی جزئی امکان رفع خطر وجود دارد.
با اینحال تا زمانی که ضوابط کمک نکنند، اخطار هم ممکن است منجر به رفع خطر نشود و در مواردی لازم است حکم قضایی صادر و از بهرهبرداری ساختمان جلوگیری شود. ضمن اینکه 16هزار ساختمان باید پایش شوند تا شرایط آنها به لحاظ ایمنی مورد ارزیابی قرار گیرد اما تا بهحال کمتر از 3هزار ساختمان ارزیابی شده و این نشان میدهد فعالیت زمانبری است. از همین 3هزار ساختمان در حدود 290ساختمان مالکان ممانعت کردهاند که ارزیابی خطر انجام شود و این نشان میدهد که ما برای انجام این کار به فرهنگسازی و همچنین همکاری بین دستگاهی بیشتری نیاز داریم که نشان میدهد باید درک خطر بیشتری بین مسئولان وجود داشته باشد تا برنامه جامع و زمانبندی مشخص و کوتاهی برای رفع خطر داشته باشیم. چالشی که درباره ساختمانهای مسکونی و بیمارستانها وجود دارد این است که گفته میشود نمیتوان این ساختمانها را پلمب کرد؛ درحالیکه این گفته درست نیست. بهعنوان مثال، در مورد اخیر بیمارستان گاندی 90نفر در زمان آتشسوزی تخلیه شدند که این تعداد را میشد در ظرفیت دیگر بیمارستانها گنجاند. این کار شدنی است اما اراده این کار وجود ندارد. میتوان تابلو نصب کرد که این ساختمان ناایمن است؛ شروع ایمنسازی نیاز به تخلیه ندارد اما تمام دستگاهها هم باید قبول مسئولیت کنند که در صورت نیاز تخلیه اسکانهای مختلف را ایجاد کنند تا کار ایمنسازی انجام شود.