جای ما هم به چشمهای آقا نگاه کن
حاشیههای جذاب دیدار رهبر معظم انقلاب با مداحان
علی ترابی-دبیر گروه فرهنگ شهر
دیدار مداحان با رهبر معظم انقلاب اسلامی در صبح روز ولادت حضرت زهرا(س) برگزار شد. گوشهای از حاشیههای جذاب این دیدار در ادامه آمده است.
دیداری که روایتش 12ساعت زودتر شروع شد
روایت این دیدار برای من از قبل آغاز میشود؛ از لحظهای که تصویر کارت ملاقات را در فضای مجازی بارگزاری کردم و فراتر از انتظارم بازخورد گرفتم؛ نه فقط از همراهان مذهبی و در ظاهر طرفدار نظام که از بسیاری کاربران در صف مردم عادی شهر، جملات امیدوارکنندهای شنیدم. «جای ما هم لحظاتی به چهره آقا نگاه کن»، «خوش بهحالت من چند ساله دوست دارم برم و قسمتم نمیشه»، «کجا باید ثبتنام کنیم برای اینکه ما هم بریم دیدار»، «اینم عیدی روز عیدت» و... جملاتی بودند که پیش از دیدار حالم را بهتر کردند.
وراندازچهرههای مشهور
وقتی گوشی دست کسی نباشد ابزار سرگرمی امروزی هم در دسترس نیست، اما این دلیل نمیشود که حوصله کسی در انتظار 2ساعته برای آغاز رسمی مراسم سر برود. همراهی با علی رضوانی برای مصاحبه یک طرف، شعرخوانیهای غیررسمی هم که هست و البته ورانداز حضور مداحهای مشهور و جای نشستن آنها. در این میان حضوری که بیشتر از بقیه توجهم را جلب کرد چهره تازه جلوه کرده حوزه مدح و منقبت اهلبیت(ع) حسین ستوده بود. با حسین طاهری باهم آمدند و کنار حاج مهدی رسولی نشستند. مصافحهاش با حاج منصور ارضی هم البته دیدنی بود.
ذوقزدگی جالب محسن عراقی
روایت پیش از دیدار همیشه جذابتر است از آنچه از رسانههای رسمی پخش میشود. مثلا از بیتابیهای محسن عراقی که چهره شاخص دیدار روزچهارشنبه بود. زودتر از همه آمده بود و درگوشهای از حسینیه نشسته بود و زیر لب شعر زمزمه میکرد؛ طوری که هر کسی از دور او را میدید، حدس میزد یکی از مداحانی که امروز میخواند اوست.البته اجرای او مقابل رهبری و البته بعد از آن هم جذاب بود. وقتی شعرش را خواند رو به جایگاه ایستاد و خطاب به حضرت آقا گفت: «من از محله شهید ابراهیم هادی میآیم. بچههای محله به شما سلام رساندند و به زبان خودشان گفتند به شما بگویم فدایی شما هستیم.» از دور میگفت پایتان را میبوسم که یک نفر او را به سمت جایگاه هدایت کرد که محافظ حلقه اول، جلوی او را گرفت. اینجا نگاه پدرانه رهبری به چشم آمد، آن لحظه که با لبخند اشاره کرد اجازه بدهند نزدیک بیاید.
مرد پرنور از شهر نور
آنجا که من نشسته بودم مردی کنارم بود که به مرور با هم رفیق شدیم و گپ زدیم. هرچه باشد نزدیک 5ساعت باهم بودیم.می گفت از ساعت 3نیمهشب آمده پشت در ورودی بیت رهبری در خیابان فلسطین. تصور کردم در سرمای شبهای تهران 5، 4ساعت سرپا ایستاده تا ساعت7 بالاخره در باز شود و وارد حسینیه شود، فقط برای دیدار حضرت ماه از چند متر نزدیکتر. در خیالات خودم هستم که میگوید ارزشش را دارد، دیدن آقا بیشتر از این میارزد. بعدها از جابهجاییهای مکررش متوجه شدم رگ سیاتیک کمرش هم مشکل دارد. شاید اگر من کنجکاو نمیشدم غوغای درونش فقط یک نمود کوچک داشت؛ خواهشش برای قرض گرفتن کاغذ و خودکار من و یک نوشته کوتاه «عشق فقط سیدعلی».
خوشآمدی که خوشم آمد از آمدنت
مردم از ساعت9:05 زمزمه «ای پسر فاطمه منتظر شماییم» سر میدادند تا اینکه2، 3دقیقه مانده به 9:30 حاج احمد واعظی، مجری مراسم پشت تریبون آمد و گفت تا لحظاتی دیگر حضرت آقا خواهند آمد.
خاصترین لحظات هر دیدار همین است؛ ورود رهبر معظم انقلاب به حسینیه و شعارهای از دل برآمده. لحظاتی که بعید میدانم پاشنه پای کسی از حاضران در حسینیه امام خمینی(ره) روی زمین باشد؛ بس که همه روی پنجه بلند شدهاند تا چهره آقا را کاملتر ببینند.
مکث
دیدار چهلم
دیدار حضرت آیتالله خامنهای با مداحان در روز ولادت حضرتزهرا(س) محدود به دوره زعامت ایشان و رهبری نیست و پیش از سال68 هم انجام میشده است؛ دیداری که الحق حال و هوای متفاوتی به دیگر دیدارها دارد؛ آنقدر که صحبت آغازین رهبری هم همین است که حظ کافی و وافی را بردیم چه از محتوا و چه اشعار غنی و صدای خوب.