
بزرگترین قحطی تهران

قحطی یکی از اتفاقاتی بود که در گذشتههای نه چندان دور هرچند سال یکبار به بهانههای مختلف سر و کلهاش به پایتخت باز میشد. مرحوم «جعفر شهری» در جلد چهارم کتاب طهران قدیم درباره بزرگترین قحطی تهران مینویسد: «هرچند سال یک مرتبه قحطی به میان میآمد و تنها لازم بود زمستانی کاملاً زمستان نشده یا حداقل در طهران و اطراف آن نشده باشد که فوراً درباریان و معممین درباری که همه صاحب دهات و قراء و قصبات بسیار و مالک اراضی بیحساب زراعت بودند محصول خود را پنهان نموده و از دسترس به دور داشته تا یک لا به چند لا به فروش برسانند و روی این حساب هرچند سال یکبار قحطیای گریبانگیر مردم و عده بیشماری از گرسنگی، تلف و رهسپار دیار عدم میشدند.»
یکی از بیسابقهترین قحطیها مربوط میشود به سالهای 1296 تا 1298 که در آن دو سوم مردم از دنیا رفتند. در این دوران مردم برای سیر کردن شکمشان از کاه، یونجه، پوست هندوانه و خربزه و برگ درختان، پوست خیک، گوشت خر و گربه و... استفاده میکردند. در ادامه این مطلب آمده است: «در این سال گندم از خرواری یک تومان به 400 تومان رسید. آنها که اکثراً از افراد فوقالذکر بودند سر راه خود مردهها و نیمه جانها را جلو پای خود کنار معابر دیده، هنوز حاضر به فروش گندم و جو انبار کرده خود نمیشدند.» در این ماجرای قحطی بیسابقه محتکران حاضر به گشودن در انبارها و ارزاق خود و فروش آنها نمیشدند. آن زمان حتی نانوایان از گرسنگی مردند.