اولین واکنش باشگاهها به هر اتفاقی در فوتبال ایران، صادر کردن یک بیانیه است؛ بیانیههایی که معمولا هیچچیز به فوتبال ایران اضافه نمیکنند و بیشتر بهعنوان ابزاری برای نمایش اختلافنظر بین باشگاههای مختلف بهکار میروند. این بیانیهها از چه زمانی در فوتبال ایران باب شدند؟ تفاوت بین لیگ برتر ایران و لیگهای خارجی در این مورد چیست؟ آیا فدراسیون فوتبال راهکاری عملی برای پایاندادن به این جو ناامیدکننده دارد؟ سونامی تلخ بیانیهها در فوتبال ایران، سرانجام چه زمانی به پایان خواهد رسید؟
قانون پایستگی بیانیه
بسیاری از مدیرانی که در فوتبال ایران مصدر امور هستند، اصلا کارکرد بیانیه را نمیدانند؛ یعنی اطلاع آنها در مورد این ماجرا، دقیقا به اندازه اطلاعشان از صورتهای مالی و مسائل حقوقی است. تقریبا هیچ! بیانیه اساسا وقتی مورد استفاده یک باشگاه حرفهای فوتبال قرار میگیرد که باشگاه بهدنبال اطلاعرسانی درخصوص یک اتفاق مهم و ضروری باشد. برای مثال، پس از برکناری یک مربی یا قطع همکاری با او، پس از جدایی یک بازیکن، پس از مصدومیت شدید یک ستاره یا مسائلی از این دست، باشگاه بیانیه صادر میکند تا هوادارانش را در جریان مسائل قرار بدهد و اطلاعات بیشتری را با هوادار به اشتراک بگذارد. پس بیانیهها در واقع راهی برای انتقال اطلاعات میان باشگاه و هوادار هستند؛ وقتی که تیم تصمیم میگیرد بدون واسطه، اطلاعات موردنظر را به انتشار برساند. در فوتبال ایران اما اصلا چنین چیزی وجود ندارد. سوژه بیشتر بیانیهها یا مسائل داوری است یا تلاش برای زیر سؤال بردن دستاوردهای دیگران. این نوشتههای سرشار از کنایه معمولا هرگز از بین نمیروند، فقط از موضوعی به موضوع دیگر و از تیمی به تیم دیگر منتقل میشوند.
به یک بیانیهنویس قهار نیازمندیم!
با شناختی که از مدیران لیگ برتری در فوتبال ایران وجود دارد، میتوان با قاطعیت گفت که جملهبندیهای این بیانیهها کار آنها نیست. پس باشگاهها بهدنبال افرادی هستند که این مطالب را به رشته تقریر دربیاورند. بعضی از مدیران روابطعمومی در فوتبال ایران اساسا با همین هدف انتخاب میشوند؛ یعنی یکی از پستهای سازمانی این افراد، نشستن پشت لپتاپ برای تایپکردن همین بیانیهها خواهد بود. هر مدیری که قلم تند و تیزتری هم داشته باشد و بتواند کنایههای بیشتری به طرف حریف پرتاب کند، خودش را موفقتر میداند و این تلاش عجیب برای سبقتگرفتن از حریف در نوشتن بیانیهها نیز در هر شرایطی ادامه پیدا میکند. این اواخر بعضی از بیانیهها در فوتبال ایران حالت روتین بهخودشان گرفتهاند. برای مثال تیمها قبل از بازیهای حساس، با نوشتن یک بیانیه در مورد داور بازی احساس نگرانی میکنند و خواهان اجرای عدالت در زمین مسابقه میشوند. نوشتن چنین بیانیههایی، خودش بزرگترین تهدید علیه تمرکز داوران در فوتبال ایران است.
بیانیه میدهم، پس هستم
وقتی استفاده از اینترنت همهگیر نشده بود، خبری از بیانیههای گسترده در باشگاههای ایرانی نبود. آن وقتها معمولا بیانیههای محدودی که از سوی باشگاهها نوشته میشدند، در رسانههای نوشتاری به انتشار میرسیدند. در سالهای گذشته و با گسترش شبکههای اجتماعی، این ماجرا به یک سونامی بزرگ تبدیل شده است. برخی باشگاهها در فوتبال ایران هر چند روز یکبار بیانیه میدهند و احساس میکنند اگر دست به چنین کاری نزنند، از رقبا عقب خواهند ماند. این کورس عجیب، فضای فوتبال ایران را بهشدت تحتتأثیر قرار داده است؛ چراکه هواداران نوجوان فوتبال پس از مواجهشدن با این بیانیهها به جای لذتبردن از فوتبال، بیشتر روی تنفر از حریف متمرکز میشوند. نکته طنز ماجرا اینجاست که باشگاهها با پیشوند فرهنگی اداره میشوند و حتی مشاور فرهنگی هم دارند اما در نهایت، پرچمدار دشمنی و کنایه بهحساب میآیند.
فرصت بزرگی که هدر میرود
باشگاههای فوتبال میتوانند به بهترین شکل از فضای مجازی برای درآمدزایی استفاده کنند. همکاری با اسپانسرها نیز در چنین فضایی، فرصتهای خوبی ایجاد خواهد کرد اما تأسفآور است که بیشترین استفاده تیمها از وبسایتهای رسمی و صفحههای مجازی، در منتشرکردن بیانیههای مختلف خلاصه شده است. یقینا حامیان مالی نیز دوست ندارند نامشان در چنین صفحاتی تکرار شود.
بهنظر میرسد تلاش برای رفع مسئولیت، یکی از اصلیترین دلایل اعتیاد به بیانیه در فوتبال ایران باشد. مدیری که نتوانسته نیازهای تیم را برآورده کند و رضایت هواداران را بهدست بیاورد، از این طریق به سراغ فرار رو به جلو میرود و دیگران را مقصر میداند. تیمی که توی زمین رقیب را شکست نداده، بازی را به بیرون زمین میکشاند و در نهایت روند ماجرا کاملا تغییر میکند.
10فرمان فدراسیون؛ اوضاع بدتر شد!
اواخر فصل گذشته بود که داغشدن کورس قهرمانی با حضور 3تیم، سرعت نگارش بیانیهها در فوتبال ایران را به اوج رساند؛ یعنی حتی مسئلهای مثل تعیین ورزشگاه میزبان یک مسابقه، با موجی از بیانیههای ریز و درشت همراه میشد. فدراسیون فوتبال آن روزها 10فرمان صادر کرد تا جلوی این بیانیهها را بگیرد اما نهادی که خودش استاد بیانیهنویسی است، چطور میتواند چنین کاری انجام بدهد؟ طبعا قوانین فدراسیون، بازدارندگی لازم را نداشت؛ چراکه خود فدراسیونیها نیز معمولا در مواجهه با هر انتقاد، به سرعت سراغ بیانیهنویسی میروند. پس بهنظر میرسد این نهاد قابلیت لازم برای مبارزه فرهنگی با چنین پدیدهای را ندارد.
دو شنبه 26 تیر 1402
کد مطلب :
197501
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/j26Q4
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved