• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
یکشنبه 31 اردیبهشت 1402
کد مطلب : 192386
+
-

روز چای

یک استکان، یک جهان

یک استکان، یک جهان

88سال پیش وقتی «محمدمیرزا  ملقب به کاشف‌‌السلطنه» ژنرال کنسول ایران در هند، چند بوته چای را با زحمت به ایران وارد و کشاورزان گیلانی را مجاب کرد که در زمین‌هایشان بوته چای بکارند، کسی فکرش را هم نمی‌کرد که این محصول بعدها آن‌قدر طرفدار پیدا کند؛که در پی آن قهوه‌خانه‌ها تبدیل به چایخانه شوند و ایرانی‌ها عادت کنند که روزانه حداقل 4فنجان چای بنوشند. در واقع داستان چای در ایران از وقتی شروع شد که داستان قهوه تمام شد. تاریخ می‌گوید در دوره ناصری کسانی رفتند که چای را به ایران بیاورند و بکارند ولی موفق نشدند؛ حالا یا اصلا نرفتند دنبال کار یا نتوانستند آن را به ایران بیاورند یا آوردند و نتوانستند گیاه چای را بکارند و محصول بگیرند. ولی دوره ناصری که گذشت و دوره مظفری شد، «محمدخان قاجارقوانلو» که بعد تر به کاشف السلطنه مشهور شد،کارمند وزارت خارجه بود و کنسول ایران در هند، به فکرش رسید که آب‌ و هوای مزارع چای هند شبیه آب‌ و هوای گیلان خودمان است. پس تصمیم گرفت یک امتحانی بکند و ببیند می‌تواند چای را در ایران بکارد یا نه. رفت دنبال کار و در یادداشتی هم نوشت: «می‌روم دنبال چای... ان‌شاءالله کسان دیگری هم در فکر رفع احتیاج سایر کالاها باشند» و نوشت: «علی‌التحقیق مبلغ ۱۰کرور تومان برای خرید چای هر ساله از ایران خارج می‌شود. اگر همین مبلغ در مملکت بماند شاید جلوگیری از پریشانی و فقر و فاقه مملکت بکند»، باقی داستان این است که مقدار زیادی بذر چای و ۳هزار نهال چای را با هر زحمتی که بود در سال۱۳۱۸ قمری یا همان ۱۲۷۹ شمسی به ایران آورد و در لاهیجان کاشت و به یک نفر از معتمدین محلی سپرد که مراقب مزرعه چای باشد و بوته‌ها را زیاد کند و خودش دیگران را تشویق کرد که چای بکارند و نتیجه آن‌که تا چند سال بعد چای ایرانی رسیده بود به سینی چای ایرانی‌ها. مظفرالدین شاه هم احتمالا مثل بسیاری از ما در رگ‌هایش جز خون، چای هم شناور بوده که حاج‌محمدمیرزا را مأمور کشت و توسعه این کار کرد. لابد وقتی نخستین فنجان چای لاهیجان را نوشیده، دستی به سبیل‌های ملوکانه‌اش کشیده و گفته: «خوشمان آمد. ما به تو لقب کاشف‌السلطنه را عطا می‌کنیم!» کاشف‌السلطنه همه عمر همچنان پیگیر گسترش کشت چای در ایران بود و یک‌بار هم رفت چین تا انواع جدیدی از گیاه چای و ۴متخصص چینی و مقداری ماشین‌آلات کشت چای به ایران بیاورد که آورد، ولی در راه بازگشت در مسیر بوشهر به شیراز اتومبیلش به دره سقوط کرد و جان سپرد. مرگی البته مشکوک. جز او یک ژاندارم، یک مأمور انگلیسی و راننده عرب هم در خودرو بودند. مأمور انگلیسی زخم جزئی برداشت و راننده عرب که خراش برداشته بود، بعد از ترخیص از بهداری مفقود شد! می‌گویند کاشف‌السلطنه عملاً انحصار صددرصد واردات چای به ایران توسط انگلیسی‌ها را شکست و حق داشتند مردم آن روزگار که به انگلیسی‌ها مشکوک باشند که «پدر چای ایران» را کشته باشند. کاشف‌السلطنه وصیت کرده بود او را مشرف به مزارع چای، زیر سنگی سیاه و بدون حفاظ به خاک بسپارند. مثل نگهبانی که حتی با استخوان‌هایش هم می‌خواهد مراقب میراثی باشد که جا گذاشته. حالا آرامگاه او در همان تپه‌های لاهیجان تبدیل به موزه تاریخ چای ایران شده است. اگر گذرتان به لاهیجان افتاد حتماً سری به موزه چای در مسیر تله‌کابین بزنید. وقتی فنجانی چای ایرانی را با لذت می‌نوشید، استخوان‌های مردی در لاهیجان از شادی سرشار می‌شود.

آب و نان و چای
زندگی بدون آب و نان، غیرقابل تصور است؛ به همان اندازه تصور دنیایی که در آن چای نباشد هم سخت است. در واقع، چای چنان جایگاهی در زندگی انسان دارد که پرمصرف‌ترین نوشیدنی بعد از آب، همان چای است. تازه این احتمال را درنظر بگیرید که آنهایی که آب را ترجیح می‌دهند، احتمالا چای خوب دم‌کشیده دم دست ندارند. چای‌ بازار جهانی و تنوع آن، فرهنگی که با خودش به زندگی انسان‌ها اضافه کرده و صنعتش که ده‌ها میلیون نفر را در سراسر جهان زنده نگه داشته، چنان چشمگیر و عظیم است که سازمان ملل، امروز که 21‌ماه می ‌است را روز جهانی چای نام‌گذاری کرده است.
یک دلیل این توجه ویژه، رسیدگی به این واقعیت ترسناک است که ممکن است در آینده، چای به قصه‌ای در گذشته تبدیل شود. این گیاه، در شرایط کشاورزی خاص و ویژه‌ای رشد می‌کند و به همین‌خاطر، کشورهای اندکی در جهان هستند که می‌توانند چای پرورش دهند. همین اندک جا برای کشت چای، به‌شدت با خطر تغییرات اقلیمی مواجه است و ممکن است گرمایش جهان، گرمای مطبوع چای را در آینده از بشر بگیرد. به همین‌خاطر است که از همین حالا، جوامع بین‌المللی و کشورهای پرورش‌دهنده چای، به فکر راه چاره افتاده‌اند. بزرگ‌ترین چاره که البته ساده است: ما به‌عنوان تنها تخریب‌کنندگان زمین، باید برای حفظ تنها سیاره‌ای که برای زندگی در اختیار داریم و برای حفظ طعم خوش چای در لحظه به لحظه زندگی‌مان، دست از ویران کردن محیط‌زیست برداریم.
حذف چای البته اثر یکسانی در دنیا ندارد، چون محبوبیت آن در همه دنیا یکی نیست. برای نمونه درحالی‌که در ترکیه، تقریبا همه بزرگسالان چای می‌خورند، در اسپانیا از هر 3نفر بزرگسال، تنها یک نفر چای میل می‌کند. جداول متفاوتی از مصرف چای در کشورهای مختلف وجود دارد ولی مصرف‌کننده‌های عمده، تقریبا در همه آنها یکسان هستند. ایران هم در کمال تعجب دنیای خارج، یکی از مصرف‌کنندگان بزرگ چای است. بزرگ‌ترین مصرف کننده، ترکیه است که سرانه مصرف سالانه چای در آن، 3.16کیلوگرم است. ایرلند با 2.19کیلوگرم، انگلیس با 1.94کیلوگرم و پاکستان با 1.50کیلوگرم، بعد از ترکیه و بالاتر از ما قرار دارند. سرانه مصرف ما البته با پاکستان یکسان است. روسیه، مراکش، نیوزیلند، شیلی و مصر کشورهای دیگر فهرست ده تایی هستند. البته فهرست‌های متنوعی در این زمینه ارائه شده که در برخی از آنها، نام ایران اصلا به چشم نمی‌خورد. یک عامل احتمالی این است که مؤسسات ارائه‌دهنده این آمارها، به داده‌های آماری بازارهای ایران دسترسی ندارند.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید