هنر، مرغ عروسی و عزاست
بهروز غریبپور از مشکلات اقتصادی میگوید
مهتاب محمدی- روزنامهنگار
امسال برای تئاتر سال سختی بود، حتی سختتر از 2سال کرونا. تئاتر به نَفَس تماشاگر زنده است و امسال تماشاگران مخصوصا در نیمه دوم سال، کمتر به سالنهای تئاتر رفته اند. بسیاری از بازیگران تئاتر، بارها گفتهاند: وقتی روی صحنه میروند و چشمان مشتاق تماشاگران را میبینند که در انتظار نقشآفرینی آنها هستند، مشکلات و گرفتاریهای شخصیشان را در طول اجرا فراموش میکنند. میتوان تصور کرد صندلیهای خالی برای بازیگران و عوامل هر نمایشی چقدر دردناک و ناامیدکننده است.
صندلی خالی تئاتر، هم سرخوردگی معنوی به همراه دارد و هم تشویش نیشزنندهای بابت هزینههای زندگی برای عوامل هر اجرا. گروههایی هم که در نیمه دوم سال با ریسک زیادی تئاتر به روی صحنه بردند، مطمئن نبودند که بتوانند از پس هزینههای سالن، دکور و دستمزد بازیگران بربیایند و در آخر کار با کوهی از بدهی و ضرر تنها نمانند. در روزهایی که سالنهای تئاتر به واسطه مسائل اجتماعی و اقتصادی رونق سابق را ندارند، چشمانداز تئاتر ایران مبهم و پر از گردوغبار بهنظر میرسد و فعالان این رشته هنری که تنها ممر درآمدشان تئاتر است، با نگرانی به روزهایی مینگرند که در پیش دارند. تئاتر ایران اکنون در چه وضعیتی است و سال آینده چه وضع و حالی خواهد داشت؟
بودجهای که هست، بودجهای که نیست
وضعیت بغرنج امروز تئاتر را باید از چند زاویه بررسی کرد. بهروز غریبپور، کارگردان تئاتر درباره وضعیت اقتصادی تئاتر به همشهری میگوید: «آنچه امسال رخ داده، پیامد سالهای گذشته بود. ما از زمان پاندمی دچار تزلزل موقعیت تئاتر شدیم. زمان کرونا قابلقبول بود که برای سلامت هم جامعه مخاطبان و هم جامعه هنری، محدودیتهایی وضع شود. طبیعی است وقتی منبع درآمد جامعه تئاتری که روی صحنه است با چنین محدودیتی روبهرو میشود، عملا منابع مالی آنها به صفر میرسد که رسید. بعد از آن سلسله اقداماتی برای تحدید سوژههای تئاتری اعمال شده که در واقع انسداد منابع مالی جامعه تئاتری بود.»
وی در ادامه میافزاید: «فقط میخواهم بگویم شرایط اجرا بهطور کلی دچار محدودیت شده است. خانواده تئاتر 4، 5 سال است که دچار فقر منابع شده است و روزبهروز هم این وضعیت تشدید میشود. مدیریت جدید از خانواده تئاتر و خانواده هنر، این توقع را دارد که بیشتر روی سوژههای تبلیغاتی کار کنند. جشنوارههایی که بودجههای فراوانی میگیرند، ولی چون از همین دست سوژهها کار میکنند، شرایط مالی خوبی دارند. ولی خانواده تئاتر که طی چند سال گذشته به سوژههای اجتماعی و نقد اجتماعی فکر کرده بود، در این بودجهها جایگاهی ندارد. به این ترتیب دولت به سردمدار بنگاههای درآمدزای اقتصادی تبدیل شده است. به هرکسی مراجعه میکردیم، میگفتند بودجه نداریم و باید از گیشه تأمین شود.»
تئاتر برای شادی نیست
غریبپور با اشاره به اینکه هنر، مرغ عروسی و عزاست و درهرحالتی قربانی میشود، میگوید: «مردم وقتی غمگین هستند، تئاتر نمیبینند؛ خود اهالی تئاتر هم بهدلیل همین شرایط روحی کار نمیکنند. ولی مگر تئاتر و هنر برای شادی سطحی است؟ هنرها اگر درست ارائه شوند، برای بیان اندیشه و مطرح کردن کاستیها هستند. حتی در تئاتر شادیبخش هم میتوان صحبتهای نقادانه مطرح کرد. یکی از بهترین سمبلهای شادی بخش و بینظیر در نقد را «دلقکها» میدانیم. یعنی کسانی که بیانکننده نیات مردم بودند و میتوانستند با همان ماسک بخندانند و صریحترین نقدها را داشته باشند. ما در تعریف فرهنگ، ضعف اساسی داریم. این مرغ عروسی و عزا یکبار بهدلیل تعریف غلط جامعه هنری از هنر ذبح میشود، یکبار بهدلیل تعریف غلط مدیران و این بار بهدلیل مجموعه این دو، این اتفاق افتاده است.»
وی در ادامه میافزاید: «به هرحال معتقدم کاستیها ریشه در گذشته دارد و به یکباره شکل نگرفته. ولی همه اینها به امروز رسیده و جامعه تئاتر را فلج کرده است. ما نه بیمه بیکاری داریم و نه کسی به فکر خانواده تئاتر و بقیه هنرهاست. وقتی این خانواده دچار بحران شده، چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم که فرزندانش دچار مشکلات اجتماعی نشوند؟بیسرپرستترین بخش جامعه ما جامعه هنری است که در شرایط بحران هیچ حمایتی از آن نمیشود. جامعه شرافتمندی که از طریق نویسندگی، کارگردانی، بازیگری و... زندگی را می گذراند، الان بیپشتوانه شده است. فکر میکنند همه اهالی هنر مثل چند سلبریتی هستند که ماشین مدل بالا دارند؛ درصورتی که همه این وضعیت را ندارند.»
مکث
کیفیتی که قربانی میشود
پیشبینی غریبپور از آینده تئاتر و اثرات این وضع روی سوژههای نمایشها نیز قابل تأمل است: «اولین تأثیر مخرب این است که جامعه تئاتری به سمت سوژههای سطحی کمدی میرود که ضرر را جبران کند. مخاطبآزرده حال پریشان را نمیتوان با محتوای فاخر تحتتأثیر قرار داد. در این شرایط و زمانی که برای اجرا باید به سالن دولتی هم 20درصد سهم بدهید، باید از هزینههایتان بزنید؛ یعنی باید طراحی صحنه شگفتانگیز، لباس خوب و همهچیز را حذف کنید و در نهایت با 2 بازیگر باتجربه در کنار بازیگران آماتور، کار را روی صحنه بیاورید. بنابراین تأثیر کاملا مخرب است و مطمئنا کسانی که از خانواده هنری سلب حمایت کردند، متوجه نمیشوند به این ترتیب ایده آلهای یک جامعه از چرخه بزرگ فعالیت فرهنگی، ساقط میشود. وقتی سراغ تئاتر سطحی و کمدی سخیف رفتید، طبیعتا آدمهایی را بهوجود نمیآورید که آرمانگرا باشند. مخاطبانتان تبدیل به آدمهای دمیخوش میشوند و ایده آلهای یک جامعه را از دست میدهند. »