• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
پنج شنبه 4 اسفند 1401
کد مطلب : 186266
+
-

پاسدار حسین محمدرضاخانی از 19سال قبل در جنوب شرق کشور برای محرومیت‌زدایی تلاش می‌کند

یاران حاج قاسم

یاران حاج قاسم

وقتی سیل، زلزله یا دیگر بلایای طبیعی زندگی هموطنانمان در هر گوشه از این سرزمین را مختل می‌کند، در دلش آشوب به‌پا می‌شود و همپای رفقایش سریع شال و کلاه می‌کند و راهی آن دیاری می‌شود که مردمش گرفتار شده‌اند. او و جمعی از دوستان و همکارانش در کنار رسالت اداری و نظامی، جان خود را کف دست‌شان می‌گیرند و برای اندک امیدهای مانده زیر آوار راهی آن مناطق می‌شوند تا امید را به زندگی آنها دوباره هدیه دهند. حسین محمدرضاخانی که از 25سال قبل در لباس پاسداری خدمت می‌کند، پس از حادثه تلخی که برای برخی از اقوام و آشنایانش در زلزله بم اتفاق افتاد، مسیر زندگی‌اش تغییر کرده و حالا یک جهادگر است. او متولد سال 1357است و در سپاه پاسداران فعالیت می‌کند. سروان محمدرضاخانی،3 فرزند دارد و ساکن کرمان است و یکی از افتخاراتش را همشهری بودن با سردار دل‌ها می‌داند که پس از شهادت شهید سلیمانی، یک گروه جهادی با نام «یاران حاج قاسم» را با چند نفر از جهادگران پایه‌گذاری کردند تا دِین خود را به این فرمانده شهید ادا کنند. سروان محمدرضاخانی معتقد است فعالیت‌های جهادی، جبهه‌ای‌ برای بالا نگاه داشتن پرچم اسلام است.

    از چه زمانی وارد عرصه فعالیت‌های جهادی شدید؟
زمانی که زلزله بم اتفاق افتاد، بسیار جوان بودم و وقتی خبر را شنیدم، بی‌اختیار راهی این شهر شدم. البته باتوجه به اینکه پاسدار هم بودم، توانستیم با تجهیزات و امکانات راهی این منطقه بشویم و اصولی‌تر خدمت‌رسانی کنیم. در آن روزها چیزهایی را دیدم که هر لحظه‌اش توأم با غم و درد بود. زندگی‌هایی که یک عمر برای آن تلاش کرده بودند در چند ثانیه از بین رفته بود. خانواده‌هایی را دیدیم که از جمعیت 15-10نفری فقط یک نفر زنده مانده بود و کلی از این موارد که دیدن و شنیدنش دل هر انسانی را به درد می‌آورد. مردمی را دیدم که برای آواربرداری التماس می‌کردند و برای زنده‌بودن عزیزان‌شان امید داشتند. از آن زمان تصمیم گرفتم هرچه در توان دارم برای کمک به مردم شهر و کشورم در مناطق محروم و نیازمند به‌کار بگیرم تا نتیجه دعای خیرشان به زندگی خودم هم برگردد. البته فرمان حضرت امام‌(ره) که فرموده بودند کار جهادی در راستای محرومیت‌زدایی کنید را هم دلیل اصلی برای تصمیم‌ام می‌دانم.
    در حال حاضر در کدام مناطق و حوزه‌ها به خدمت‌رسانی مشغول هستید؟
بیشتر در مناطق خودمان، یعنی کرمان و شهرها و روستاهای اطراف مشغول هستیم و دائم به مناطق و افراد محروم این مناطق خدمت می‌کنیم. البته اگر خدای نکرده حادثه‌ای اتفاق بیفتد، بلافاصله راهی آنجا می‌شویم تا شاید دردی از دردهای مردم آن منطقه کم کنیم. خدمات ما تنها مختص به زمان وقوع بحران یا حادثه نیست و در روزهای بعد از آن هم ادامه دارد. یعنی ممکن است تا ماه‌ها ما در منطقه‌ای حضور داشته باشیم و کمک کنیم تا مردم خانه، مدرسه، مسجد و بسیاری دیگر از نیازهای اولیه خودشان را برپا کنند.
    آیا گروه خاصی از مردم از خدمات شما بهره‌مند می‌شوند یا جامعه هدف‌تان عمومی است؟
جهادگری و خدمت محدودیت ندارد و ما هم خودمان را محدود نکرده‌ایم. ما بعد از شهادت حاج‌قاسم گروه جهادی یاران حاج قاسم را راه‌اندازی کردیم و تصمیم گرفتیم در همه زمینه‌ها به مردم خدمت کنیم. چند روز ممکن است به یک منطقه نیازمند برویم، برای مردم سرویس بهداشتی بسازیم و چند روز بعد در میان مردم همان منطقه لباس و غذای گرم توزیع کنیم. در حال حاضر ما خودمان را وقف مناطق محروم کرده‌ایم و به‌طور منظم به این مناطق سر می‌زنیم. همین الان در حاشیه شهر کرمان  در یک منطقه محروم در حال ساخت سرویس بهداشتی هستیم و همزمان برای بچه‌های یک منطقه محروم دیگر لباس گرم و مناسب عید جمع‌آوری کرده‌ایم. تا به حال بیش از 10سرویس بهداشتی و چند حمام عمومی در همین مناطق محروم ساخته‌ایم. همچنین در زمان شیوع ویروس کرونا هم شرایط خیلی سخت بود دست از تلاش برنداشتیم چراکه هم وضعیت سلامت و درمان مردم پیش آمده بود و هم بسیاری از افراد شغل‌شان را از دست داده بودند که باید هوای همه آنها را می‌داشتیم.
    گروه جهادی حاج قاسم در سیل مناطق ریگان هم بسیار خوش درخشید.
اسم ما گروه جهادی است و کار ما هم باید جهادی باشد. از لحظه‌ای که شنیدیم در آن منطقه سیل آمده به سرعت عازم منطقه شدیم تا کمک حال مردم باشیم. وقتی به منطقه رسیدیم مردم نگران زمین‌های کشاورزی و محصولات و همچنین دام‌هایشان بودند. ما هم اولویت‌مان را بر نجات دام‌ها و محافظت از انبارهای محصولات مردم گذاشتیم که در حال ویرانی بود. البته در کنار اینها و با کمک دیگر دوستان پاسدار و گروه‌های جهادی، سعی کردیم به تمام مشکلات مردم به‌صورت همزمان رسیدگی کنیم. این را هم بگویم که هدف ما اول از همه نجات مردم و بعد از آن جلوگیری از وارد شدن خسارات بیشتر بود. همچنین سعی کردیم تا برای مدت کوتاهی پس از سیل هم در منطقه مروجان و ریگان بمانیم و به مردم برای سرپا کردن وسایل و تجهیزات اولیه زندگی‌شان کمک کنیم و پس از آن کار را به همکاران‌مان در بنیاد مستضعفان و دولت سپردیم تا براساس اولویت‌های خودشان به مردم کمک کنند.
    صحبت از ویروس کرونا و شرایط سخت دوران اوج شیوع شد‌ این بیماری چه تأثیری بر روند کار جهادی شما و گروه‌تان گذاشت؟
زمان شیوع ویروس کرونا شرایط عجیب و متفاوتی بود. تجربه‌هایی که در این مدت کوتاه به‌دست آوردیم، خیلی فرق داشت با روزهایی که شرایط عادی بود. مردم همه بلاتکلیف بودند و ترس عجیبی روی مردم سایه انداخته بود. در آن روزها خانواده‌هایی بودند که حتی کرایه خانه نداشتند و صاحبخانه‌ها جواب‌شان کرده بودند. در آن روزها و به کمک خیران شهر توانستیم بیش از 350کرایه خانه را تسویه کرده و خانواده‌ها را از دربه‌دری نجات دهیم. هنوز هم باوجود عادی شدن این بیماری و کم‌شدن مرگ‌ومیرها، بازهم عواقب آن وجود دارد. وقتی این مشکلات را که دیدیم، تصمیم گرفتیم یک کار متفاوت و ماندگار انجام دهیم. خیلی از خانواده‌ها و سرپرستان در این مدت شغل‌های خود را از دست داده و برای همیشه بیکار شده بودند. ما در گروه جهادی حاج قاسم تصمیم گرفتیم آموزش و خوداشتغالی را دایر کنیم و به خانواده‌ها شغل‌هایی که هم درآمد مناسب و هم آبرومندی را دارند آموزش بدهیم و کسب‌وکار دائمی برای آنها راه‌اندازی کنیم. این کار هدف اصلی گروه ما در جهادگری است. خوداشتغالی علاوه بر درآمدزایی باعث محرومیت‌زدایی و استقلال خانواده‌ها هم می‌شود.
    وقتی برای کمک به میان مردم می‌روید آنها چطور قدردان زحمات شما و دوستان‌تان هستند؟
مردم ما را به چشم یک ناجی می‌بینند و وقتی متوجه می‌شوند که ما فقط جهادگر هستیم و برای رضای خدا پا در این عرصه گذاشته‌ایم، خودشان هم با ما هم‌ مسیر و گروهی مشغول کار یا امدادرسانی می‌شویم. در این میان برخی از مردم باوجود مشکلات اقتصادی که دارند، نخودی را نذر‌ آش کرده و به اندازه یک سهم کوچک به همنوعانشان کمک می‌کنند. برخی دیگر هم تا مدت‌های زیادی در کنار ما می‌مانند و فیزیکی همراه‌مان هستند. این حضور و همراهی مردم واقعا باعث دلگرمی و پشتوانه ما است.
    بی‌تردید در این راه از خودگذشتگی بسیار داشته‌اید. این از دست‌دادن‌ها برای شما دستاوردی داشته است؟
پول و ثروت برای هیچ‌کس باقی نمی‌ماند و به قول معروف به کسی وفا نکرده است و وفا هم نمی‌کند. اما دعای خیر آدم‌هایی که در این راه به آنها کمک شده، تأثیر مستقیم در زندگی من و خانواده‌ام داشته و باعث وفور برکت شده است. من هم مانند بقیه آدم‌ها کلی مشکل در زندگی دارم و همه آنها به دعای خیری که پشت سر من و دوستانم هست حل شده است.
    شما بیش از 19 سال در مناطق محروم فعالیت جهادی داشته‌اید، چه خاطره‌ای از سال‌ها خدمت به مردم در ذهن شما حک شده است؟
یکی از ماندگار و تلخ‌ترین خاطره‌ها که هیچ‌گاه از ذهنم پاک نخواهد شد، وقوع زلزله بم است. اوایل صبح بود که خبر دادند بم زلزله آمده و سریع راهی آن شهر شدم. اول از همه ذهنم سراغ اقوام و آشنایان رفت و باخودم گفتم به بم که برسم می‌روم سراغ آنها تا کمک‌شان کنم. اما وقتی رسیدم همه جا خاک و خانه‌ها روی هم آوار شده بود. در آنجا به نوعی معنی قیامت را بیشتر درک کردم. هرکسی که زنده مانده بود، گریه و شیون می‌کرد و بیشتر مردم شوکه بودند. در اطراف بم شخصی بود که برای مردم حکم خان را داشت و ثروتش قابل شمارش نبود. درحالی‌که مشغول کمک به مردم بودم، چشم‌ام به این فرد افتاد که بالای تل خاکی نشسته و فقط خیره به آسمان نگاه می‌کرد. رفتم جلو و احوالپرسی کردم و گفتم خداروشکرکه زنده‌اید. این فرد رو به من گفت: من تا دیشب خان تمام این منطقه بودم و ثروتم قابل شمارش نبود، اما امروز فقط روی تلی از خاک نشسته‌ام و هیچ ندارم. نه‌تنها پول و ثروتی ندارم که دیگر حتی خانواده هم ندارم. این یکی از تلخ‌ترین و البته تأثیرگذارترین خاطراتی بود که در این مدت همیشه در ذهنم باقی مانده است.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید