• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
چهار شنبه 3 اسفند 1401
کد مطلب : 186189
+
-

مهدی الحسینی مستوفی از دارآباد تا تجریش را به تصویر کشیده است

آبادی شمیران در۱۳۰سال قبل

آبادی شمیران در۱۳۰سال قبل

حسن حسن‌زاده- روزنامه‌نگار

 امروز دیگر از مزارع گندم و باغ‌ میوه‌های نوبرانه آبادی‌های شمیران در شمال تهران نشانی باقی نمانده. تا چشم کار می‌کند بزرگراه ساخته‌ شده و برج‌هایی که دل آسمان را شکافته‌اند. در نقاشی‌های قدیمی که نقاشان بنام از شمیران کشیده‌اند هنوز می‌شود از حال و هوای آن روستاهای خاطره‌انگیز سراغ گرفت. روزگاری نه چندان دور، در شمال تهران نه خبری از برج‌های سر به گردون‌سای بود و نه خیابان‌ها و بزرگراه‌هایی که ماشین‌های دودزا را از این نقطه شهر به آن نقطه هدایت کنند. تا چشم کار می‌کرد، مزارع و زمین‌های کشاورزی و باغ‌های رنگارنگ از میوه‌های نوبرانه دیده می‌شد و البته آبادی‌هایی که هر کدام برای خود ماجرا و قصه‌هایی شنیدنی داشتند. مزارع وسیع گندم و جو از تجریش تا دربند، از دارآباد و دزاشیب تا اوین، درکه و ارتفاعات البرز کشیده شده بود و نفس کشیدن در هوای آن روح تهرانی‌ها و شمیرانی‌ها را تازه می‌کرد. منظره زیبای آبادی‌های شمیران و زمین‌های کشاورزی‌اش که تابستان‌ها فرشی هزاررنگ را زیر پای ارتفاعات شمال شهر تداعی می‌کرد، در دوران قاجار و پس از آن به سوژه بسیاری از نقاشان بنام آن روزگار تبدیل شد. تابلوی رنگ روغن منظره کوه شمیران که سال ۱۲۷۰شمسی به تصویر درآمده از آثار مهدی‌الحسینی مستوفی است که نمایی زیبا و آرامش‌بخش از دره شمیران، دره دارآباد، باغ منظریه و کامرانیه، جماران، دزاشیب و تجریش را نشان می‌دهد. او در این تابلوی نقاشی که اکنون در کاخ صاحبقرانیه مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران و در معرض بازدید عموم قرار دارد، کار و تلاش کشاورزان شمیرانی را برای کسب روزی حلال به تصویر کشیده است. کافی است منظره دلربای این نقاشی را در کنار تصاویر این روزهای شمال تهران قرار بدهید تا تغییراتی که محله‌های شمال شهر در مسیر توسعه ساخت و سازها داشته‌اند بیشتر جلب توجه کند.

وقتی تهرانی‌ها از «بشکه» آب می‌خوردند
ثریا روزبهانی-روزنامه‌نگار


آب تهران تا پیش از لوله‌کشی از راه قنات‌ها تامین می‌شد اما جمعیت شهر که افزایش یافت شغل میرابی از رواج افتاد و برخی‌ها مسئول تقسیم آب قنات‌ها و آب نوشیدنی در میان محله‌های مختلف شهر شدند. در چنین شرایطی بود که مشاغل تازه‌ای به‌وجود آمد و بعدها صاحبان این مشاغل برای خودشان دفتر و دستکی راه انداختند. از اوایل دهه 1300بود که صنف بشکه‌داران (حمل و توزیع آب با استفاده از بشکه) شکل گرفت آنها علاوه بر آبرسانی به مردم تهران، وظیفه لایروبی قنات‌ها و تصفیه آب را نیز برعهده گرفتند. افراد این صنف از نظر بهداشتی زیرنظر انستیتو پاستور فعالیت می‌کردند. تا سال ١٣٣٥ شمسی آبرسانی به ساکنان پایتخت با ٤٢٠ بشکه انجام می‌شد. بنابر اسناد موجود ١٢ هزار کارگر و عائله با این شغل روزگار می‌گذراندند.بشکه‌داران آب تهران را از ۲۶ رشته قنات که معروف‌ترین آنها قنات شاه، قنات فرمانفرما در خیابان پاستور و قنات سرچشمه در چهارراه سرچشمه تهران بود، تامین می‌کردند. آنها با یک درشکه که روی آن بشکه بزرگ آهنی قرار می‌گرفت، آب را حمل می‌کردند. اتحادیه بشکه‌داران ترتیبی داده بود که هر بشکه‌دار فقط از قنات تعیین‌شده خود آب بردارد. سورچی (راننده درشکه) آب را به مشتریان خود در محله‌ها می‌فروخت و از ورود به حریم بشکه‌داران دیگر خودداری می‌کرد. وضعیت تأمین آب در تهران تا دهه۳۰ شمسی به این صورت ادامه داشت تا اینکه لوله‌کشی آب آغاز شد و شیرهای آب عمومی مشهور به «فشاری‌» در برخی از محله‌های پرجمعیت نصب شد. در دهه ۴۰ شمسی نیز لوله‌کشی آب گسترش یافت و شغل بشکه‌داری به تاریخ پیوست.

سرگذشت پرفراز و نشیب باغ فردوس
پریسا نوری- روزنامه‌نگار


 باغ فردوس بنایی تاریخی و ارزشمند در شمال تهران است که نسبت به خیلی از بناهای تاریخی قدمت زیادی ندارد اما سرگذشت پرفراز‌و‌نشیبی پشت سر گذاشته است. باغ فردوس در سال1226شمسی به دستور محمدشاه قاجار ساخته شد اما با مرگ شاه، باغ و قصر نیمه‌‌تمام ماند. پس از محمدشاه، ناصرالدین‌شاه باغ را به‌عنوان هدیه عروسی به دختر و دامادش، دوستعلی خان معیرالممالک سپرد.دوستعلی‌خان‌، با کمک معماران اصفهانی و یزدی‌، ساختمانی در قسمت جنوبی باغ برپا کرد و نام آن را رشک بهشت گذاشت‌. او پلکان و بخش‌هایی از بنا را از مرمر اعلای یزد و دیوارهای داخل اتاق را با کاغذهای طلایی برجسته پوشاند.بعد از دوستعلی‌خان مالکیت باغ چندبار دست به‌دست شد تا در زمان مظفرالدین شاه قاجار، محمدولی‌خان سپهسالار تنکابنی آن را خرید. سپهسالار، علاوه بر ایجاد فواره و استخرهای مطبق‌، قنات باغ فردوس را نیز احیا کرد و سر دری باشکوه در مظهر قنات (میدانگاه فعلی باغ فردوس‌) ساخت‌، ولی به‌دلیل بدهی به تجارت‌خانه طومانیانس‌، باغ را به او داد و طومانیانس نیز باغ را در ازای بدهی‌ به دولت رضاخان واگذار کرد. سرانجام‌، در سال1316شمسی‌، وزارت معارف آنجا را خرید و ساختمان را مرمت و دبیرستان شاپور تجریش را در آن تأسیس کرد. در سال1350ساختمان باغ به مرکز فرهنگی و هنری و نمایشگاهی تبدیل شد و در دهه60  در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفت و در نهایت موزه سینما به عمارت باغ انتقال یافت.

پرداخت عوارض به مأموران دروازه
ابوذر چهل امیرانی-روزنامه‌نگار


‌تهران که پایتخت ایران شد، برج و باروهایی دور آن کشیدند تا مردم پایتخت از هجوم دشمنان در امان‌بمانند. شهری که صاحب ۱۲دروازه بود و همه رفت‌وآمد‌ها از این دروازه‌ها انجام می‌شد. جعفر شهری در کتاب تهران قدیم نوشته است: «این دروازه‌های دوازده‌گانه، تنها راه ورود و خروج به شهر تهران بود که از اذان صبح باز و کمی بعد از اذان مغرب بسته می‌شد و مردم فقط در این زمان می‌توانستند از شهر خارج یا به شهر وارد شوند و در ساعات غیرمجاز فقط با راضی ساختن دروازه‌بانان و دادن پول و رشوه اجازه عبور و مرور داشتند، در غیراین صورت باید تا باز شدن آنها صبر می‌کردند.»این دروازه‌ها  مانند دروازه قدیم سردرباغ ملی، که درسال۱۳۰۲تخریب شد، بهترین محل برای وصول مالیات و عوارض از کاروان‌ها و تجار به‌حساب می‌آمدند چون برای هر لنگه‌ بار قاطر یک عباسی، برای هر لنگه‌ بار شتر ۵شاهی، ۲‌قران برای هر درشکه، ۳قران برای هر کالسکه، ۴قران برای هر دلیجان، ۵قران برای هر گاری پستی و یک تومان برای هر گاری تجاری، از مسافران و تاجران گرفته می‌شد. همه این عایدات به‌حساب یک‌نفر ریخته می‌شد که دروازه‌ها را به‎‌صورت یکساله از طریق مزایده از دربار اجاره کرده بود. البته برندگان این مزایده‌ها، همیشه یکی از دولتیان یا درباریان بودند. ۲اتاق در اطراف دروازه‌ها وجود داشت که در یکی از آنها مأموران اخذ عوارض و در دیگری دروازه‌بان‌هایی حضور داشتند که موظف به بستن و گشودن دروازه‌ها و تفتیش کالاها بودند.

قتلگاه نخستین شهید مشروطه
نصیبه سجادی-روزنامه‌نگار


 اینجا مسجد و مدرسه‌ای مذهبی است با معماری فاخر و قدمتی به اندازه عمر قاجار. خاستگاه جنبش مشروطه است و شخصیت‌های بزرگی در آن درس خوانده‌اند که میرزا کوچک‌خان جنگلی یکی از آنهاست.داستان مسجد معمارباشی است که حاج ابوالحسن اصفهانی سال ۱۲۶۵ شمسی به زیباترین شکل آن را ساخت و به‌نام خود او ماندگار شد.  ورودی مسجد و مدرسه معمارباشی در کوچه امامزاده یحیی(ع) در منطقه ۱۲ است. این ساختمان مانند همه بناهای مذهبی و قدیمی دارای هشتی زیبا و دالانی نیمه‌تاریک است که به حیاط آن می‌رسد. کتیبه‌ای سنگی که بر سردر آن کار شده به خط محمدابراهیم تهرانی، مشهور به میرزا محمود و حجاری آن هنر دست استاد عبدالرسول حجار است. معماری بنا ساده و زیباست با کمترین تزیینات. تنها قسمتی که با شیشه‌های رنگی آراسته شده شبستان مدرسه در قسمت جنوب غربی حیاط است. حیاط مدرسه هم با حوض بزرگی که در میانه‌اش قرار گرفته صفایی خاص به مجموعه بخشیده است. بخش مهمی از تاریخ مردم ایران در مدرسه معمارباشی رقم خورده و محل شهادت طلبه 22ساله، یعنی نخستین شهید مشروطیت است. ماجرا از این قرار بود که وقتی قزاق‌های عین‌الدوله برای دستگیری شیخ‌محمد واعظ اصفهانی، روحانی مشروطه‌خواه، به امامزاده یحیی(ع) می‌روند طلبه‌های مدرسه معمارباشی مانع این کار می‌شوند. درگیری که زیاد می‌شود سیدعبدالحمید، طلبه جوان، تیر می‌خورد و به شهادت می‌رسد. شهادت این طلبه نقطه آغاز حرکتی می‌شود که پایان آن پیروزی جنبش آزادیخواهانه مردم و آغاز دوره‌ جدید در تاریخ سیاسی ایران است.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید