قصه آدمهای سرگردان
گفتوگو با کارگردان فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا»
فهیمه پناهآذر- روزنامه نگار
«سرهنگ ثریا» یکی از فیلمهایی است که شانس گرفتن سیمرغ را در بخش بازیگری زن دارد؛ فیلمی که به ماجرای منافقین در اردوگاه اشرف میپردازد؛ قصه مادرانی که در انتظار فرزندان خود هستند. لیلی عاج با اینکه تئاتری است، اما تجربه فیلمسازیاش به انجمن سینمای جوان برمیگردد. وی در حوزه فیلم کوتاه کار کرده، اما در دانشگاه تئاتر خوانده است.
در این گفتوگو عاج از حضورش در فیلمسازی میگوید و اینکه تا چه اندازه نمایشنامهنویسی به او کمک کرده تا بتواند فیلمنامههایش را بنویسد. لیلی عاج میگوید وقتی علاقهمندیاش در جریان نمایشنامهنویسی قوی شد، تصمیم گرفت بهخودش فرصتی بدهد تا بهدنبال جهان تصویر هم برود و این تصویر برایش جذابیت زیادی دارد. لیلی عاج به همراه ناهید عزیزی 2کارگردان زنی هستند که در جشنواره فجر41 حضور دارند. گفتوگوی «همشهری» با کارگردان «سرهنگ ثریا» به این شرح است:
شما تجربه تولید فیلم کوتاه را داشتهاید و از بچههای انجمن سینمای جوان هستید. با این حال آمدن از جهان تئاتر به سینما سخت است؟
اکثر کارگردانان فیلم اولی یا با دستیاری فیلم بلند یا با ساخت فیلم کوتاه شروع میکنند. من سالها در تئاتر کار کردم و معتقدم از تئاتر به سینما آمدن هم دشواریهای خاص خودش را دارد؛ چه از منظر قصهگویی و روایت و چه از نظر بصری کردن آنچه میخواهد بگوید؛ به هر حال 2مدیوم متفاوتند. در تئاتر تمرکز من بیشتر بازی، میزانسن و دیالوگنویسی بود، اما روایت با دوربین چیز دیگری است.
خاطرم هست که نمایش «بابا آدم» را با همین مضمون روی صحنه بردید. اجرای صحنهای با فیلمی که ساختید چه تفاوتهایی به لحاظ قصه دارد؟
تصویر کردن برایم جذاب است؛ تئاتر بهگونهای است که امکان محدودتری نسبت به فیلم دارد. تئاتر وابسته به کلام و بیان است. دیالوگ بار اصلی را بر دوش میکشد و باید دیالوگنویس خوبی بود که بتوان یک تئاتر جذاب را برای تماشاگر روی صحنه برد یا بهتر است بگویم نمایشهایی که من کار میکنم بر این مبناست، اما وقتی قرار است یک نمایشنامه تبدیل به فیلمنامه شود و با دوربین روایت شود بهطور حتم دنیایش هم متفاوت است. در تصویر باید از پرگویی پرهیز کرد؛ به همین دلیل وقتی نمایشنامه تبدیل به فیلمنامه شد، پروسهاش چند ماهی طول کشید و بارها فیلمنامه بازنویسی شد؛ حتی تلاش کردم با خیلی از افراد مشورت کنم.
چطور شد از میان کارهایتان، متن نمایش «بابا آدم» را برای «سرهنگ ثریا» انتخاب کردید؟
علاقهمند بودم نمایشنامه «قند خون» را به فیلمنامه تبدیل کنم و آن را بسازم، اما وقتی طرح سینمایی «بابا آدم» را در جاهای مختلف مطرح کردم، به پیشنهاد سرمایهگذار و تهیهکننده، این نمایشنامه را درنظر گرفتم و خوشبختانه سازمان اوج به من بهعنوان یک فیلم اولی اعتماد کرد.
ژاله صامتی را برای بازی در نقش اول انتخاب کردید. صامتی بازیگر توانایی است، این انتخاب چگونه بود؟
انتخاب خانم ژاله صامتی انتخاب اول و آخرم بود. زمانی که فیلمنامه را مینوشتم از همان موقع در ذهنم خانم صامتی را انتخاب کردم و خوشبختانه ایشان هم پذیرفت. صامتی بازیگری متواضع و به نوعی رفیق است. او به من بهعنوان یک کارگردان فیلم اولی اعتماد کرد و خوشحال هستم در طول 2ماه کار تصویربرداری در کنارمان بود و من بهشخصه از او خیلی یاد گرفتم. خانم صامتی بازیگر فوقالعادهای است.
استقبال از فیلم اول همیشه برای کارگردانان جذاب بوده. فکر میکنید با توجه به داستان «سرهنگ ثریا» این توجه از سوی مردم تا چه اندازه باشد؟
میخواهم از تئاتر شروع کنم؛ در جشنوارههای تئاتر فجر همیشه نمایشها در طول سال اجرا میشدند و بعد در جشنواره روی صحنه میرفتند. راستش با توجه به شناخت میتوانستم حدسهایی بزنم و به یک جمعبندی برسم، اما این گمانهزنی در فیلم فجر تقریبا وجود ندارد؛ چراکه من فیلم دیگر دوستان را ندیدهام و دیگران هم فیلم مرا ندیدهاند. معیارهای استقبال در سینما و تئاتر بهنظر متفاوت است.
بهجز ژاله صامتی، وحید آقاپور و دیگر بازیگران هم شما را همراهی کردند، اما چند خانم سن بالا هم بودند.
درست است. ما بهخاطر قصه فیلم به مادران بالای 55سال نیاز داشتیم که بعد از تست بازیگری و گریم به 5مادر رسیدیم. قصه همکاری ما با آنها خیلی جذاب بود و این همکاری برایم در طول کار هیجانانگیز بود.
قرار بود «سرهنگ ثریا» در دیگر کشورها هم فیلمبرداری داشته باشد. اما بهنظر تمام فیلم در یک شهرک سینمایی تصویربرداری شد؟
در نسخه اولیه فیلمنامه تصویربرداری قرار بود در بغداد هم باشد، اما هزینهها بسیار سنگین شد و تصمیم گرفتیم در شهرک سینمایی دفاعمقدس فیلمبرداری کنیم و دکورهای لازم هم آنجا ساخته شد. ما در «سرهنگ ثریا» قصه آدمهای سرگردان در بیابانهای دیاله عراق را روایت کردیم که شهرک و بیابانهای اطرافش به ما کمک کرد.