بازگشت شبه جنگ به برلین
برلین با تصمیم برای ارسال تانکهای لئوپارد2 به اوکراین، از خط قرمز 80ساله خود در زمینه عدمدخالت در مناقشات نظامی عبور کرده است
بهاره محبی- روزنامهنگار
آلمان بهعنوان مرفهترین کشور اروپایی از زمان آغاز جنگ روسیه و اوکراین تلاش کرده تا از ورود مستقیم به این میدان خودداری کند، اما سرانجام در برابر فشار فزاینده متحدانش تسلیم شد. برلین قرار است تانکهای «لئوپارد2» خود را به خطوط مقدم جنگ اوکراین ارسال کند. این در حالی است که نظرسنجیها نشان میدهد حداقل نیمی از آلمانیها با ارسال تسلیحات کشورشان به اوکراین مخالفند.
اوکراین مصرانه خواستار واردات تانکهای لئوپارد2 است و تأکید میکند که برای شکستن خط حمله روسیه بهویژه در فصل بهار که انتظار میرود حملات روسها تشدید شود، به این تسلیحات نیاز دارد. لهستان که بهعنوان عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) این تانکها را در اختیار دارد، اعلام کرده آماده است تا تعدادی را به اوکراین ارسال کند اما چون آلمان سازنده اصلی است، باید موافقت خود را با این اقدام اعلام کند؛ اقدامی که برلین تاکنون مخالف آن بود.
شرایط اما اکنون متفاوت است. نشریه آلمانی اشپیگل گزارش داده همزمان با موافقت آمریکا برای ارسال تانکهای پیشرفته «آبرامز» به اوکراین، برلین نیز موافقت کرده که حداقل 14تانک لئوپارد2را به این کشور ارسال کند. این تصمیم آلمان که میتواند تأثیر سرنوشتسازی بر جنگ روسیه و اوکراین داشته باشد به نوعی شکستن چند دهه تابوی سیاسی ـ اجتماعی در آلمان به شمار میرود. به اعتقاد تحلیلگران، چراغ سبز برلین به ارسال تانکهای لئوپارد به اوکراین احتمالا مسیر ارسال تسلیحات بیشتر به اوکراین از سوی دیگر کشورهای اروپایی را هموار میکند.
دولت آلمان موافقت با ارسال تانکهای لئوپارد را به موافقت دولت آمریکا با ارسال تانکهای آبرامز به اوکراین مشروط کرده بود؛ اقدامی که به اعتقاد منتقدان برلین تلاشی برای شانه خالی کردن از پذیرش درخواست اوکراین بود. لئوپارد2که برای نخستین بار در سال 1979 از آن رونمایی شد در ارتش 13کشور اروپایی مورد استفاده قرار میگیرد و در مجموع 2هزار عراده از این نوع تانک در اروپا وجود دارد.
تاریخ، سد راه آلمانها
یکی از مهمترین دلایل مقاومت آلمان در برابر درخواست برای ارسال تسلیحات به اوکراین، بیزاری عمیق مردم این کشور نسبت به تهاجم نظامی و تداعی شدن گذشته مرتبط با تجاوزگری نازیها است. حساسیت افکار عمومی این کشور نسبت بهگذشته تاریک آلمان به قدری بالاست که با گذشت نزدیک به 80سال از پایان جنگ جهانی دوم، که دهها میلیون کشته برجای گذاشت، خواندن سرود ملی در مدارس آلمان ممنوع است. حتی بیان این جمله که «من به آلمانی بودن خود افتخار میکنم» که به نوعی یکی از شعارهای دوران نازی به شمار میرود، نوعی تابو است. در مقابل، تمام دانشآموزان آلمانی در مقطع دبیرستان باید درباره دوره تاریک آلمان نازی چند واحد درسی را بگذرانند. توافق دولت و ملت آلمان بر دوری از هرگونه مناقشه نظامی باعث شد تا زمانی که 100هزار نیروی روس روانه مرزهای اوکراین شدند، آلمان اعلام کرد که نمیتواند هیچگونه تسلیحات کشندهای را در اختیار کییف قرار دهد اما حاضر است که با کمال میل برای سربازان اوکراینی کلاهخود بفرستد؛ پیشنهادی که تمسخر بسیاری را در پی داشت. بهعنوان مثال، شهردار کییف در واکنش به این پیشنهاد گفته بود «آیا آلمان بالش هم برای اوکراینیها خواهد فرستاد؟»
«استیون ایسوکول» رئیس اندیشکده شورای آمریکایی آلمان به نیویورکتایمز میگوید: «دلایل بیمیلی آلمانیها را در یک کلمه میتوان خلاصه کرد: تاریخ. آلمانیها دیگر نمیخواهند که بهعنوان متجاوز دیده شوند و حساسیت زیاد آنان درباره ارسال تسلیحات به اوکراین نیز از همین مسئله نشات میگیرد. در گذشته تسلیحات آلمانی در این منطقه میلیونها نفر را کشته است و آلمانیها دیگر نمیخواهند که از تسلیحات این کشور در این مناطق بار دیگر استفاده شود.»
در کنار فشارهای خارجی و پیشینه تاریخی، عامل دیگری که اولاف شولتز، صدراعظم آلمان را مجبور به تسلیم کرد بالا گرفتن اختلافات داخلی در دولت ائتلافی بود. با شدت گرفتن فشارها بر آلمان برای حمایت نظامی از اوکراین، اعضای ارشد حزب سبز و دمکرات آزاد که در دولت ائتلافی حضور دارند از شولتز خواستند تا حداقل درخواست کشورهایی چون لهستان و فنلاند را برای ارسال تانک به اوکراین تأیید کند. شکافها در دولت آلمان زمانی آشکار شد که «آنابلا بائربوک» وزیر خارجه آلمان، یکشنبه گفت که اگر کشوری بخواهد تانکهای لئوپارد خود را به اوکراین بدهد، برلین مخالفتی ندارد. اما یک روز پس از این اظهارات، «استفن هبستریت» سخنگوی اولاف شولتز گفت که سخنان بائربوک نظر شخصی او بوده و مسئلهای نیست که دولت آلمان بر سر آن به توافق رسیده باشد؛ اظهاراتی که از اختلافات فزاینده در دولت ائتلافی حکایت داشت.
نگرانی از تقابل با روسیه
علاوه بر پیشینه تاریخی، دلیل دیگر بیمیلی آلمان برای ارسال تانکهای لئوپارد به اوکراین، سیاست عادیسازی روابط آلمان با روسیه بود که در دهه 1970بهعنوان ابزاری برای پایان دادن به جنگ سرد آغاز شد. آلمانیها هیچ تمایلی ندارند که تنشها با روسیه را تشدید کنند. اولاف شولتز آشکارا به مسئله اشاره کرده و گفته است: «با وجود حمایت برلین از اوکراین، غرب باید مراقب باشد که این جنگ را به جنگ بین روسیه با کشورهای ناتو تبدیل نکند.»
رشد اقتصادی آلمان پس از جنگ جهانی بر پایه انرژی ارزان روسیه و توسعه روابط تجاری با اروپای مرکزی و شرقی، اتحاد جماهیر شوروی و چین بنا شد. برلین معتقد بود که با توسعه روابط تجاری میتوان نظامهای سیاسی متخاصم را مهار کرد و بر این اساس در چند دهه گذشته با سرمایهگذاریهای هنگفت همکاریهای اقتصادی و تجاری را با مسکو توسعه داده و عملا خود را به انرژی روسیه وابسته کرد اما حمله ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه، به اوکراین تمام اهداف برلین را به چالش کشید. حال بهنظر میرسد که ارسال تانکهای آلمانی به میدان جنگ برای شکستن خط مقدم نیروهای روسیه هرگونه احتمال بازگشت برلین به روابط گذشته با مسکو را بیش از پیش دور از دسترس خواهد کرد.
«اولریک فرانک» کارشناس سیاست خارجی و دفاعی آلمان در شورای روابط خارجی اروپا، به هفتهنامه تایم میگوید: «با رسیدن تسلیحات آلمانی به خط مقدم اوکراین و پایان وابستگی انرژی به روسیه، بسیاری از آلمانیها احساس میکنند که به مسکو پشت کردهاند این در حالی است که اغلب آنان با این ایده که تانکهای آلمانی سربازان روس را بکشند واقعا مشکل دارند چون این دقیقا همان تصویری است که برای آنان جنگ جهانی دوم را یادآوری میکند.»
تحلیل
شکستهشدن تابوها در برلین
ماتیوس ونهاین، روزنامهنگار در دویچهوله: دو جنگ جهانی و دو دوره دیکتاتوری در قرن بیستم باعث شده تا بیاعتمادی عمیقی نسبت به هر موضوع و پدیده نظامی در این کشور ایجاد شود. با این حال از زمان شروع جنگ در اوکراین رویکرد آلمانیها دستخوش تغییراتی شده است. این تغییر درست 3روز پس از حمله روسیه به اوکراین عیان شد، زمانی که اولاف شولتز، از لزوم احیای بوندسور (ارتش آلمان) صحبت کرد. دولت برای این کار صندوق ویژه 100میلیارد یورویی ایجاد کرد که با توجه به سهم مشارکت آلمان در ناتو، یعنی2درصد از تولید ناخالص داخلی، برلین در رتبه نخست بودجه نظامی اروپا قرار گرفت. جنگ اوکراین دستور کار احزاب سیاسی از سوسیال دمکراتهای چپ میانه و حزب سبز حامی محیطزیست گرفته تا دمکرات آزاد را نیز تغییر داده است. مثلا، رابرت هابک، وزیر اقتصاد و رهبر حزب سبز مجبور شد تا بهدلیل بحران انرژی ناشی از جنگ نیروگاههای زغالسنگی را احیا کند که به نوعی شکستن تابوی حزب سبز به شمار میرود. آلمان در برابر فشارها برای ارسال تانک به اوکراین نیز تسلیم شده؛ اقدامی که شکستن یک تابوی دیگر است.