صدای ساز حسین مرتهب، خواننده و نوازنده سنتی و سفیر صلح و پیوندهای فرهنگی، فراتر از مرزهای کشورمان شنیده میشود
موسیقی در کشور ما سردرگم است
سعیده مرادی
در عرصه موسیقی کارش را رسما از دهه۶۰ با نواختن «نی» آغاز و نزد استادان بزرگ و بنامی تلمذ کرده و از نوازندگان شناختهشده این ساز سنتی و کلاسیک در اصفهان به شمار میآید. علاوه بر «سازهای بادی ایرانی»، او در نوازندگی «سازهای زهی ایرانی»، ازجمله تار و سهتار چیرهدست است. حضور در گروههای موسیقی مختلف و برگزاری برنامهها و کنسرتهای متعدد در شهرهای مختلف و اجرا در جشنوارهها و فستیوالهای داخلی و خارجی ازجمله جشنواره موسیقی فجر، جشنواره موسیقی اقوام در کشور رومانی و «قونیه» در کارنامه فعالیتهای هنری این فعال عرصه موسیقی سنتی و محلی دیده میشود و در این راه جوایز و لوحهای مختلفی نیز کسب کرده است. حسین مرتهب متولد سال۱۳۴۹ در شهر اصفهان است. او درباره اهمیت و جایگاه موسیقی محلی یا همان فولکلور معتقد است که موسیقی اقوام ایرانی تجلیگاه اولیه نواها و نغمههای نواحی مختلف است. گفتوگوی ما را با او بخوانید.
حضور در فضای موسیقی را در دهه۶۰ شروع کردید، آن سالها چطور در این راه قدم گذاشتید؟
علاقه به موسیقی سنتی همیشه با من همراه بود و همین علاقه باعث شد تا فعالیت جدی و حرفهای خود در حوزه نوازندگی را از سن۱۷ سالگی با ساز نی و با حضور در کلاسهای استاد «منصوری» شروع کنم. در آن سالها بهعلت وجود فضای فکری و تعصبات موجود در جامعه مشکلات بسیاری پیشروی فعالان موسیقی وجود داشت. شرایط بهگونهای بود که چه به لحاظ تهیه ساز و چه به لحاظ حضور در کلاسهای موسیقی با دغدغههای بسیاری مواجه بودیم. شروع جنگ نیز یکی دیگر از چالشهای آن روزها بهحساب میآمد. به همین دلیل کلاسهای استاد منصوری به سبک قدما، در منزل شخصی استاد برگزار میشد و من نیز در این کلاسها حضور مییافتم و این سرآغاز فعالیتهای هنریام بود.
در آن دوران، گذر از این مسیر برایتان دشوار نبود؟
هر طور بود راهم را ادامه دادم و در جشنوارههای داخلی و خارجی بسیاری حضور یافتهام و در گروههای موسیقی «حافظ» به سرپرستی آقای همایون یزدانی»، گروه «حقجویان» به سرپرستی آقای «دکتر فریدون فراهانی»، گروه «افق» به سرپرستی آقای «ستار هشیاریپور»، گروه «تنبورنوازان اصفهان» و گروه «صلح» به سرپرستی آقای «علیاصغر رحیمی» و گروه «آوای جاوید» به سرپرستی استاد «حمیدرضا فرهنگ» ساز نواختهام. همچنین حضور در جشنوارههای مختلف ازجمله جشنواره موسیقی «قونیه» که هر سال به مناسبت زادروز شاعر عالیقدر «مولانا» برگزار میشود، جشنواره موسیقی اقوام در کشور رومانی و جشنواره موسیقی فجر را در کارنامه موسیقایی خود دارم. از دیگر فعالیتهای شاخص من همکاری با گروه «صلح» است که بهعنوان سفیر صلح و پیوندهای فرهنگی برنامه اجرا کردم و با استقبال خوب مردم و مسئولان مواجه شد. بهطور کلی فعالیت موسیقاییام در حوزه موسیقی ملی (کلاسیک) ایرانی است.
بهنظر شما موسیقی اقوام چه جایگاهی در هنر کشور دارد؟
موسیقی اقوام ایرانی تجلیگاه اولیه نواها و نغمههای نواحی مختلف است و به اعتقاد من در حقیقت لایههای زیرین و ابتدایی موسیقی ایرانی را تشکیل میدهد؛ موسیقیای که نسل به نسل و سینه به سینه به ما رسیده است و جایگاهی رفیع در کشور دارد.
این سبک هنری در پیوند فرهنگی نواحی مختلف کشور هم اثرگذار است؟
بهنظر من این موسیقی با بیانی دلنشین، قابل فهم و بیتکلف، بیانگر وحدت، برادری و برابری اقوام پیشینهدار ایرانی است و این موضوع یک نوع همگرایی منطقهای و فرهنگی ایجاد میکند؛ آن چیزی که قلبها را در کنار هم قرار داده و میراث غنی تاریخ درخشان فرهنگی این سرزمین کهن است.
چند سالی است که جشنواره موسیقی نواحی کشور به میزبانی استانهای مختلف برگزار میشود. از دیدگاه شما اجرای چنین جشنوارههایی تا چه حد در شناسایی و معرفی اهالی موسیقی نواحی ایران نقش دارد؟
برگزاری این جشنواره فرصتی است برای بیان فرهنگ و هنر بومی و معرفی جوانانی که دل در گرو موسیقی ایرانی دارند و راه استادان و هنرمندان بزرگ را ادامه میدهند. این جشنواره باعث پیوند اهالی موسیقی شده و چهرههای تازهکار، اما کاربلد را به مرحله ظهور میرساند. جشنواره اقوام با حضور گرانقدر موسیقی نواحی، جلوههایی زیبا از نواحی بکر مناطق مختلف ایران را به نمایش میگذارد؛ موسیقیای که هسته اصلی آن موسیقی ملی است.
قبول دارید که موسیقی فولکلورخیلی در سبد سلیقه موسیقایی نسل جدید قرار ندارد و باید برای هدایت و علاقهمندترکردن آنها آستین همت بالا زد؟
ببینید! جوان امروز باید ارزش و جایگاه موسیقی کشور را بشناسد تا به سمت این موسیقی برود و علاقهمند شود. برگزاری جشنوارههای مختلف بهصورت دورهای گامی در مسیر فرهنگسازی و علاقهمندترکردن این گروه از مخاطبان به موسیقی سنتی و فولکلور است و میتواند نقش بسزایی در این جریان داشته باشد.
حال این روزهای موسیقی اصیل ایرانی را چطور ارزیابی میکنید و چطور میتوان در تقویت و توسعه آن گام برداشت؟
هماکنون موسیقی در کشور ما به نوعی سردرگم و به بیان کلیتر مریض است. ذائقههای موسیقی تغییر کرده و بایدها و نبایدهای بسیاری را به همراه دارد. مشکلات مالی هم دغدغه اهالی موسیقی است. البته این حال دگرگون موسیقی اصیل ایرانی هم گذرا است و باید با تفکر از این مرحله عبور کنیم. بهنظر من اجرای کنسرتهای مختلف و ایجاد بستر برای برگزاری آموزشهای اصولی و استفاده از ظرفیت جوانان بااستعداد و کاربلد میتواند راهی برای گذر از این چالشها باشد.
در این وانفسا، نوای اقوام با چه چالشهایی مواجه است و برای برونرفت از آن چه باید کرد؟
به اعتقاد من وقتی موسیقی تنها بهعنوان یک هنر کاربرد داشته باشد، بهخودی خود چالشی ندارد، اما وقتی این هنر بهعنوان یک صنعت مطرح میشود و منبعی برای درآمدزایی قرار میگیرد، ناخودآگاه چالشها بهوجود میآید. بنابراین نیاز است که بستر مناسبی برای اهالی موسیقی به خوبی فراهم شود تا به دور از هر دغدغه فکری فعالیت کنند و موسیقی اصیل ایرانی را به گوش جهانیان برسانند؛ موسیقیای که بیانگر فرهنگ و اصالت ایران و ایرانی است و نیاز است بیشتر به آن پرداخته شود.
امروز مصادف با ۶ بهمن در تقویم رسمی کشورمان به نام آواها و نواها سند خورده، بهنظر شما انجام چنین اقداماتی در این راه و کاهش چالشهای این هنر مؤثر است؟
به اعتقاد من باتوجه به اهمیت ذات و درونمایه موسیقی بهویژه موسیقی فاخر ایرانی و نقش قابل توجه آن در تاریخ و رویدادهای مهم کشور اختصاص یک روز در تقویم به این نام کمترین کاری است که برای این هنر میتوان انجام داد. موسیقی اصیل ایرانی ریشه در گوشت و خون ایرانیان دارد و اصالت آن در گوشهگوشه کشور موج میزند. اما یادآوری چنین روزی در تقویم ایرانی میتواند در تحکیم موسیقی اصیل ایرانی و فراموشنشدن ریشهها و فرهنگ اصیل ایرانی تأثیرگذار باشد.