• سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
  • الثُّلاثَاء 23 شوال 1446
  • 2025 Apr 22
چهار شنبه 11 آبان 1401
کد مطلب : 175876
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Y661M
+
-

حرمت حریم آدم‌ها

مریم ساحلی

پیچک همسایه که قد کشید، همه گفتیم چه قشنگ است. زن همسایه هر روز آب می‌داد پای بوته‌ای که در باغچه کنار منزلش قد کشیده بود و ما می‌گفتیم، خوش به حال ما و رهگذران و در و دیوار کوچه که شاهدیم بر این سبزی رونده.‌ بوته کم کم به گل نشست و بعد آهسته آهسته راه رفتنش را کج کرد سمت پنجره. پنجره‌ اتاقی که شاید زن تنهای همسایه، سفره‌‌اش را در آن می‌گستراند و یا شب‌ها می‌نشیند پای تلویزیون. اتاقی که شاید زن تنهایی‌اش را به اشک ریختن می‌نشیند و یا دستمال برمی‌دارد و غبار از یادگاری‌های عمری زندگانی می‌روبد. ما دیدیم پیچک برگ‌هایش را چسبانده بود به شیشه، انگار که هر برگ دستی باشد با 5 انگشت باز و هر گل چشمی که در کاسه می‌چرخد برای تماشا.
ما که بوته را به این اوضاع و احوال دیدیم گفتیم، به‌نظر می‌رسد بوته به تماشای زندگی زن نشسته است. خیال کن داستانی مصور یا پرده نقره‌فام سینما پیش چشم‌هایش است.
زن اما در گرگ و میش بامدادی مه‌آلود، وقتی که ما هنوز در سرزمین خواب‌ها بودیم، بوته را از ریشه کند و نفهمیدیم با آن‌چه کرد. هیچ‌یک از ما نپرسید، چرا؟
گفتیم لابد زن، خویش را از دستانی که به شیشه پنجره‌اش چنگ انداخته بودند و چشم‌هایی که به تماشایش نشسته بودند، رهانده است. اصلا چه‌کسی می‌خواهد که چینی نازک حریمش ترک بردارد. چه‌کسی می‌خواهد خلوتش حتی به تصور وجود بوته‌ای کنجکاو، از دست برود.
آدم‌ها حریم امن می‌خواهند؛ حریمی که خط افتادن به حرمتش، رنجوری و زخم در پی‌ دارد. همه آن اشعاری که زیر لب در خلوت خویش زمزمه می‌کنیم یا درددلی که روی کاغذ می‌نویسیم یا سوار بر امواج روانه گوش یک دوست می‌سازیم همانند آن راز سر به مهری که در اعماق دل خویش مدفون ساخته‌ایم، از آنِ ما و حریمی ا‌ست که احترامش نباید لحظه‌ای از نظرها  دور بماند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید