انیمیشنسازی در ایران از خودروسازی جلوتر است
محمد خیراندیش، کارگردان انیمیشن «پسر دلفینی» از موفقیت در اکران بینالمللی و داخلی میگوید
محمد خیراندیش برای طرفداران دنیای انیمیشن نام آشنایی است، چه آنها که تماشاگر انیمیشن بودهاند چه آنها که بهعنوان هنرآموز، در این سالها سر کلاسهای او نشستهاند اما حالا بعد از موفقیتهای عجیب و غریب تازهترین ساخته او یعنی انیمیشن «پسر دلفینی»، نگاهها به صنعت انیمیشنسازی ایران معطوف شده است. پسر دلفینی هم در اکران داخلی به پرفروشترین فیلم تبدیل شده، هم در اکران بینالمللی در روسیه به فروش 7/1میلیون دلاری رسیده است. خیراندیش معتقد است هنوز هم میتوان با ساخت انیمیشن باکیفیت و جدی گرفتن مخاطب، کودکان را به تماشای یک انیمیشن داخلی جذب کرد. با او درباره حرفه انیمیشنسازی، دغدغههای یک هنرمند و البته موفقیت پسر دلفینی گفتوگو کردهایم.
چند ساله بودید که حرفه انیمیشنسازی را شروع کردید؟
28ساله بودم. تقریباً دیر وارد این حرفه شدم. رشته تحصیلی من مهندسی کامپیوتر بود.
آن روزها فضای آموزشی و تجربی انیمیشنسازی چه تفاوتهایی با امروز داشت؟
هنوز انیمیشنهای کلاسیک دوبعدی ساخته میشد و من هم کار را با همین نوع شروع کردم. این انیمیشنها با دست روی کاغذ کشیده میشدند. در حوزه آموزش و دسترسی به مرجع و منبع، تقریباً چیز زیادی به دستمان نمیرسید. تعداد کمی کتاب در بازار موجود بود. به سختی نوارهای ویدئویی پیدا میکردیم که پشت صحنههای انیمیشنسازی داشته باشد و بتوانیم از آنها نکاتی یاد بگیریم. اینترنت هم هنوز چندان در دسترس نبود.
پس آن زمان چطور در جریان روند انیمیشنسازی جهان قرار میگرفتید؟
انیمیشنهای روز دنیا کم و بیش روی نوارهای ویدئویی به دستمان میرسید. بعدها مؤسسه رسانههای تصویری شروع به دوبله و زیرنویس برخی آثار کرد. گاهی وبلاگی پیدا میشد که مصاحبههایی را با طراحان انیمیشن منتشر کرده باشد یا مقالهای به زبان اصلی از کارگردانان دنیا به دستمان میرسید که باید آن را ترجمه میکردیم. اطلاعات پراکنده و دسترسی به آنها سخت بود، اما مثل اسفنجی این دادهها را جذب میکردیم و برایمان ارزشمند بود. یادم هست طرحهایی از انیمیشن تارزان تازه به دستمان رسیده بود و در کامپیوتر همه طرفداران انیمیشنسازی این طرحها پیدا میشد.
از یاد گرفتن این هنر، چه هدفی را دنبال میکردید؟
من دوست داشتم کارگردان شوم و انیمیشن بسازم. اوایل کارم، روی پروژهای با کیفیت بالا بهعنوان انیماتور کار میکردم. صبحها معلم کامپیوتر مدارس و هنرستانها بودم و عصرها سراغ انیمیشن میآمدم. بهنظرم بازدهی موردنظرم را نداشتم و بعد از مدتی، تصمیم گرفتم معلمی را رها کنم تا با تمرکز بیشتری به انیمیشن ساختن مشغول شوم. دیگران معتقد بودند انیمیشن ساختن درآمد ندارد و بهتر است معلمی را ادامه دهم اما من معتقد بودم باید به انیمیشنسازی بهعنوان شغل نگاه کنم و اگر کار باکیفیت ارائه میدهم، بتوانم از آن درآمد کسب کنم. تصمیم گرفتم برای مدت یک سال معلمی را رها کنم و فقط روی انیمیشن ساختن تمرکز کنم. یک سال بعد، درآمدم به حدی رسید که تصمیم گرفتم این حرفه را ادامه دهم.
بزرگترین چالشهای انیمیشنسازی بهنظر شما کدامند؟
بهنظر من مدیریت انیمیشنسازی در کشورمان هنوز خیلی نوپاست و از ابعاد تکنیکی کار عقبتر مانده است. سرمایهگذاریها روی انیمیشنسازی هم چالش بزرگی است. معمولاً سرمایهگذاری بلندمدت در کشور ما طرفدار ندارد و جا نیفتاده است. سرمایهدار ترجیح میدهد زودتر به سود برسد بنابراین خرید و فروش ماشین برایش جذابتر است، درحالیکه پروسه تولید انیمیشن و سوددهی آن زمان میبرد. از جنبه فنی کار، بهنظرم ارتقای فیلمنامه باید بزرگترین دغدغه ما انیمیشنسازان باشد.
هماکنون جایگاه انیمیشنسازی را در ایران در مقایسه با بقیه کشورها چطور ارزیابی میکنید؟
بهنظر من به نسبت اقتصاد، امکانات و شرایط داخلی، انیمیشنسازی ما جایگاه خوبی دارد. اگر این صنعت را با خودروسازی مقایسه کنیم، با آن همه سرمایه و امکاناتی که در اختیار دارد، صنعت انیمیشنسازی پیشرفت خوبی داشته است. این در حالی است که ما مثل بقیه دنیا، برای تهیه تولیدات کمپانیهای انیمیشنسازی جهان، هزینهای نمیپردازیم. در نتیجه تولیدکننده داخلی انیمیشن با فشار مضاعفی مواجه میشود. پلتفرمهای پخش هم ترجیح میدهند به جای هزینه کردن و خریدن انیمیشن داخلی، سراغ پخش رایگان نمونههای رایگان بروند و از این راه درآمد کسب کنند. بسیاری از پلتفرمهای پخش در دنیا، در تولید آثار داخلی هم سرمایهگذاری میکنند تا هم از تولیدکننده حمایت شود هم خودشان به سود برسند. این اتفاق در ایران نمیافتد. در این چرخه هم پایههای فرهنگی کشور آسیب میبیند و هم به اقتصاد ضربه میخورد.
پس آثار داخلی قابلعرضه و رقابت در سطح جهانی هستند؟
پسر دلفینی بیش از 7/1میلیون دلار، فقط در روسیه فروش داشته است. آن هم در شرایطی که روسها اعلام کردهاند بهدلیل شرایط سیاسی و جنگ در کشورشان، فروش فیلمها به یکچهارم رسیده است! این یعنی ما توانستهایم موفقیت بزرگی در بازار جهانی کسب کنیم. درخواستهایی هم از ترکیه، کره، اسپانیا، آلمان و آمریکایشمالی به دستمان رسیده تا پسر دلفینی را در این کشورها پخش کنیم. این یعنی تولید ما استانداردهای لازم را دارد. این در حالی است که کمپانیهای تولید انیمیشن در دنیا، سرمایه هنگفتی برای ساخت یک انیمیشن اختصاص میدهند اما هزینه ساخت پسر دلفینی، یکهزارم آنها بوده است.
مخاطب اغلب انیمیشنها، کودکان هستند. با این تنوع سرگرمی که کودکان این نسل دارند، بهنظر شما هنوز میتوان توجه بچهها را به انیمیشنهای داخلی جذب کرد؟
بله، حتماً میتوانیم. از روز سوم اکران پسر دلفینی، با اینکه فیلمهای پرستارهای همزمان اکران شده، بیشترین فروش روزانه، هفتگی و ماهانه به این انیمیشن تعلق گرفته است. همین حالا فروش پسر دلفینی بهعنوان پرفروشترین فیلم گیشه، 2/5برابر فروش روزانه فیلم بعدی است. این مخاطبان، کودکان ایرانی هستند. پیامهایی از مخاطبان دریافت میکنم که برای بار سوم و چهارم به سینما میروند تا بچهها پسر دلفینی را تماشا کنند. خیلی از بچهها از والدینشان میپرسند کی امکان دانلود این انیمیشن فراهم میشود تا در خانه هم آن را ببینند. پسر دلفینی با اقبال عجیب و غریبی مواجه شد و رکورد فروش بلیت در یک روز بعد از کرونا، با فروش بیش از 55هزار بلیت با این انیمیشن شکسته شد.
بهنظر خودتان چه عواملی باعث شده پسر دلفینی، هم در ایران و هم در سطح بینالمللی به این حد از محبوبیت برسد؟
خیلیها معتقدند در داخل کشور، جای خالی تماشای انیمیشن در سینما برای بچهها وجود دارد. من این موضوع را قبول دارم. اما بچههای روسی چطور؟ آنها نه از دیدن انیمیشنهای باکیفیت ساخت کشورشان محروم هستند، نه تعداد انیمیشنهای خارجی اکرانشده در سینماهایشان کم است. پسر دلفینی در مجمع سالانه کودکان نخبه روسی، بهعنوان انیمیشن منتخب تندیس گرفت و این یعنی با وجود تنوع و تعدد انتخاب، این انیمیشن توجه مخاطب بینالمللی را هم بهدست آورده است. بهنظر من وجود قهرمانی که خودش کودک است و داستانی که برای بچهها گفته شده، عامل جذابیت این انیمیشن بوده است. در دنیا انیمیشنهای زیادی ساخته میشود با حرفهایی که اصلاً برای بچهها نیست و بسیاری از آنها حتی یک کاراکتر کودک ندارند. از طرف دیگر فیلمسازان گاهی برای بچهها اثر جدی نمیسازند. تصور میکنند کودک یک مخاطب جدی نیست. من سعی کردم کاری بسازم که کودک بهعنوان مخاطب جدی گرفته شود، از داستان لذت ببرد، نگران قهرمانش شود، بعضی جاها بترسد، گاهی بخندد و گاهی هم غمگین شود.
حالا که انیمیشن شما تا این حد مورداستقبال قرار گرفته، این دغدغه را دارید که مولفههای ایرانی در اثرتان وجود داشته باشد؟
من خیلی سال است که برای فیلمها، سریالها و تبلیغات طراحی میکنم. خیلیها معتقد بودند طرحهای من خارجی است، اما من تلاش میکنم زیباییشناسی را در حد نهایت آن رعایت کنم. من یک طراح ایرانی هستم که با دلم طرح میزنم و داستان میگویم نه اینکه از روی کارهای خارجی کپی کنم. عمر من در ایران گذشته و تاریخچهای از احساسات در این کشور دارم، بنابراین حتماً کارم رنگ و بوی ایرانی میگیرد. در پسر دلفینی با اینکه از فرم روایی کلاسیک دنیا پیروی کردهایم، در المانها، شاخصهها، موسیقی، رنگ و ادبیات کار رنگ و بوی ایرانی وجود دارد. مخاطب داخلی دیدن تکیهکلام، خردهفرهنگ، معماری و اکوسیستم آشنا را میپسندد و مخاطب خارجی هم با دیدن این موارد، متوجه میشود که این اثر شناسنامه دارد و کپیکاری و تقلید کورکورانه نیست. پسر دلفینی رنگ و بوی وطنمان را دارد.
فکر میکنید باز هم اثری به موفقیت پسر دلفینی خواهید ساخت؟
حتماً اگر دنبال این موفقیت نباشم، دیگر انیمیشن نمیسازم. هر کسی دوست دارد همیشه رو به جلو حرکت کند. با توجه به موفقیتهای پسر دلفینی، کارم سختتر شده اما نیامدهایم که کار سخت نکنیم. انیمیشن ساختن کار سختی است اما دنبال این هستم که کارهایم بهتر و بهتر شود. هماکنون هم مشغول کار روی 2طرح هستم و قرار است بهزودی سراغ تولید آثار جدید بروم. حتماً در پسر دلفینی هم ایراداتی وجود دارد که بعد از گرفتن بازخوردها از مخاطب، تلاش میکنم نقاط منفی آن را اصلاح و نقاط مثبت آن را در کارهای بعدی تقویت کنم.