حامد فوقانی
گوینده خبر رادیو گفت: «شهردار لندن تبلیغ هرگونه آگهی فستفود و چیپس و خوراکیهای مضر را در این شهر ممنوع اعلام کرد. هدف صادقخان از این کار افزایش سلامتی شهروندان بهخصوص نوجوانان است». راننده تاکسی، پیچ ولوم رادیو را چرخاند تا صدا به حداقل برسد. بلافاصله مسافری گفت: «چه ربطی به شهردار داره؟ صادقخان چی میگه این وسط؟ فکر کنم خبر رو اشتباه ترجمه کردهان. حتما دستور از جای بالاتری صادر شده».
من اما ذهنم رفت به سوی عبارت بارها تکرارشده این سالها؛ مدیریت یکپارچه شهری؛ فرصتی که به شهردار یک شهر اروپایی توانایی انجام کارهایی را میدهد که شهردارهای ما قادر به انجامشان نیستند؛ یعنی نه اختیارش را دارند و نه منابعش را. پس گفتم: «داره آقا، داره. اونجا مثل خیلی از شهرهای دیگه قدرت اجرایی اول شهر در دست شهرداره». این را که گفتم به میدان نوبنیاد (انتهای خط) رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم. فضای پیرامون این میدان تهران مصداق بارز جزیرهای کار کردن است؛ نمونهای که در پایتخت و دیگر شهرها به کرات دیده میشود. حفاریها و نیوجرسیهای بتنی مربوط به شبکه فاضلاب همچنان در چند نقطه دیده میشوند و کمی آنطرفتر کارگران برای کار گذاشتن داکتهای مخصوص تاسیسات برقی مشغول حفاری خیابان هستند؛ جایی که بهنظر میرسد بعد از عید آسفالت شده است. در نزدیکی بزرگراه صدر هم فضایی خاکی و کارگاهی وجود دارد که سالهاست تابلوی ساخت مترو در ورودیاش دیده میشود اما با وجود ساخت ایستگاه متروی نوبنیاد، هنوز سامان نیافته است؛
اینها در حالی است که در شهرهای توسعهیافته جهان شهردار یک شهر بهمعنای واقعی کلمه کلیددار شهر محسوب میشود. در واقع مقامات بالایی به این نتیجه رسیدهاند که اگر همه کارهای اجرایی شهر را به شهردار بسپارند هم روند توسعه بهتر پیش میرود و هم خودشان از درگیری با موضوعات جزئی و غیرکلان خلاص میشوند. کار دولت و مجلس، سیاستگذاری است، نه دخالت در انجام کارهایی که مدیریت شهری و شهروندان میتوانند به بهترین نحو انجام دهند. این میشود که صادقخان - شهردار لندن - حتی به موضوع سلامت شهروندانش ورود میکند؛ همانطور که شهردار ونکوور کانادا از نظر کارهای اجرایی بسیار فراتر از خیلیها عمل میکند و مدیریت تلویزیون کابلی را هم برعهده دارد؛ همانطور که شهردار توکیو در زمینه مدیریت مصرف و کیفیت آب نقش اصلی را ایفا میکند. خاطره جالب عباس عراقچی - معاون وزیر امور خارجه - را به یاد بیاورید؛ «زمانی که من سفیر جمهوری اسلامی ایران در ژاپن بودم یک روز با شهردار توکیو دیدار کردم. آنها آنقدر به کیفیت آب لولهکشی خود مطمئن بودند که روی بطری آب معدنی جلوی شهردار توکیو نوشته شده بود: «پُرشده از آب لولهکشی شهر توکیو». شهردار توکیو در آن دیدار به من گفت ما ظرف 10سال پِرتی آب لولهکشی توکیو را از 20درصد به ٢درصد رساندیم.» اما آیا در تهران و دیگر کلانشهرهای کشور ما چنین مسئلهای در حوزه توزیع آب وجود دارد یا اساسا وزارت نیرو و آبفا مسئول مستقیم این امر هستند؟ اگرچه گاهی تفاهمنامههای همکاری بین مدیریت شهری و ارگانها به امضا رسیده ولی باید پرسید که خروجی کار چه بوده است؟ باید به این سوال جواب داد که آیا شهرداران کلانشهرهای ایران در حوزه گردشگری همانقدر اختیار و قدرت دارند که صادقخان در لندن دارد؟ او چشمانداز رشد 31درصدی گردشگری و رسیدن تعداد گردشگران لندن به 40میلیون نفر را تا سال 2025 برای پایتخت انگلیس ترسیم کرده است که لازمه ترسیم چنین چشماندازی بهطور حتم در اختیار داشتن قدرت و منابع لازم برای تحقق بخشیدن به این هدف است.
اینطور نیست که شهردار دائم دنبال گرفتن پول از دولت یا کسب درآمد از فروش تراکم باشد. البته نمیتوان نقش مردم را هم در این مسیر نادیده گرفت؛ آنها میدانند که کمکشان در پرداخت بموقع عوارض، اول از همه به نفع خودشان است. اما در ایران درآمد شهرداریها و بهخصوص شهرداری تهران هرسال کمتر میشود در حالی که انتظارها از آنها افزایش مییابد بدون آنکه مدیریت یکپارچه شهری محقق شود.
صادقخان چه میگوید؟
در همینه زمینه :