همیشه یک نفر دروغ میگوید
علیالله سلیمی، روزنامهنگار
کتاب «همیشه یک نفر دروغ میگوید» نوشته آلیس فینی با ترجمه پریا خوارزمی از سوی نشر نون منتشر شده و به یک ماجرای جنایی و معمایی میپردازد. داستان این کتاب با یک معمای قتل ساده شروع میشود اما رفتهرفته متوجه میشوید که قضیه به آن سادگیها که فکرش را میکردید، نیست! دو راوی اصلی این کتاب زن و شوهری هستند که از هم طلاق گرفتهاند و ممکن است قاتلِ دوستی مشترک باشند. 3 راوی داستان کتاب «همیشه یک نفر دروغ میگوید» را روایت میکنند که شخصیت«جک» یکی از آنهاست. او کارآگاه جک هارپر، رئیس تیم جنایی در یک منطقه روستایی است. جک از لندن به همان روستایی که در آن بزرگ شده نقلمکان میکند؛ درست بعد از زمانی که از همسرش، آنا، جدا میشود. او مشکل بیخوابی دارد و بیش از حد مینوشد. وقتی یک پرونده قتل را به او میسپارند، جک متوجه میشود که قربانی همان زنی است که شب قبل را با او آشنا شده؛ برای همین از قبولکردن پرونده امتناع میکند. اما همکار او پریا پاتل به او مشکوک میشود و همه حرکات جک را زیرنظر میگیرد. دومین راوی داستان، آنا اندروز 36ساله، مجری اخبار تلویزیونی بیبیسی است. او پس از مرگ دختر نوزادش، از همسرش طلاق میگیرد و خود را غرق در کار میکند. آنا اسرار بسیاری دارد که آنها را برای هیچکس فاش نکرده. وقتی تصمیم گرفته میشود که او دیگر مجری اخبار نباشد، آنا سردرگم میشود. تا اینکه متوجه میشود در روستای محل تولدش، قتلی رخ داده است. داستان زمانی پیچیدهتر میشود که میفهمد مقتول، دوست قدیمی خودش است. او برای پوشش خبری قتل به روستا فرستاده میشود و درگیر ماجراهای عجیبی میشود. اما سومین راوی کتاب، شخصیت معمایی یا همان قاتل است که ما نمیدانیم قاتل کیست؛ اما میان روایتهای آنا و جک، روایت او را از قتلها میشنویم.