• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
سه شنبه 18 مرداد 1401
کد مطلب : 168022
+
-

از خودمان شروع کنیم

عیسی محمدی

وقتی که بحث از توسعه و ادبیات توسعه و جامعه‌شناسی توسعه و شبیه آن می‌شود، یک کلمه بیش از همه خودنمایی می‌کند؛ شخصیت. البته شاید تعجب کنید، چرا‌که شخصیت را چیزی مرتبط با زندگی روانشناختی آدمی تصور کنید، نه چیزی در حوزه زندگی عمومی و اجتماعی او. اما در اینجا شخصیت، یک ماهیت کنایی پیدا می‌کند؛ یعنی که یک جمع، یک گروه و یک عده، روی هم رفته رفتارهایی دارند که وقتی کنار هم قرار می‌گیرد، می‌توانید از آن برداشت یک شخصیت اجتماعی را داشته باشید. بعدش هم که بحث را ادامه می‌دهند که برای توسعه‌یافتگی و رسیدن به نقطه‌ای قابل اتکا و باثبات از پیشرفت و توسعه، باید که شخصیت خاصی را هم داشته باشیم. حالا این شخصیت چه چیزهایی را شامل می‌شود؟ بحث‌ها اینجا البته به درازا و کمی هم مجادله می‌رسید و می‌کشد...
... اما چیزی که در اینجا قابل کتمان و بحث نیست و تقریبا همه روی آن اتفاق نظر دارند، احترام به حقوق همدیگر است.  حالا در این میانه شاید گاهی مواضع‌ اخلاقی وادارمان کند که بله، فلان‌جا با اینکه حق با من است، حالا اگر از حقم بگذرم آسیب چندانی به من وارد نمی‌شود و نتایج بهتری هم دارد. مثل اینکه 2تا همسایه سر جای پارک دعوای‌شان می‌شود و حالا همسایه‌ای که می‌داند حق با اوست، کمی ماشینش را دورتر پارک می‌کند؛ برای اینکه مجادله و دلخوری را تمام کند و اینکه در نهایت از حق طبیعی خودش به این منظور می‌گذرد؛ چون درک می‌کند حالا اتفاق خاصی نمی‌افتد کمی از حق خودش بگذرد. اما وقتی به حوزه حق و حقوق می‌رسیم، قصه کمی متفاوت می‌شود؛ می‌دانیم که حقوق دیگران و حقوق عمومی آنها بر گردن‌مان سنگینی می‌کند. چه‌بسا حتی قانون هم از این حقوق دفاع کند و حتی مثلا در آن مورد جای پارک هم بتوانیم از طریق این قوانین قانونی، حقمان را بگیریم. اما درنهایت وقتی به برداشتی متمدنانه می‌رسیم که درک کنیم بهترین راه زندگی، این است که من به حقوق تو و تو به حقوق من و ما به حقوق دیگران و همه به حقوق هم احترام بگذاریم. اینجا در واقع به نوعی، داریم میوه آگاهی به‌روزشده‌مان را می‌چینیم و به نوعی ثبات در رفتارهای اجتماعی دست می‌یابیم.
درک چنین نکته‌هایی واقعا ساده و منطقی و عقلانی است و قابلیت توضیح‌دادن به همه را دارد. این، همان نگاهی است که همه از آن نفع می‌بریم و ما را به جاهای خوبی می‌رساند. این همان نگاه و دریافتی است که باعث می‌شود تا حتی از عدم‌جداسازی زباله‌های ‌تر و خشک در منزل جلوگیری کنیم، حتی در مراسم‌های مختلف مراقب باشیم تا محیط عمومی‌مان را صرفا با بی‌خیالی‌مان به آلودگی نکشانیم، مراقب باشیم که حق و حقوق دیگران در عبور از چراغ قرمز و خط عابر پیاده و... را زیر پا نگذاریم. بله، این همان شخصیت توسعه پایدار است که ابتدا باید تک به تک و سپس به‌صورت جمعی در ما ایجاد شود؛ همان شخصیتی که وقتی آن را نزد ملل دیگر می‌بینیم، تقدیر و تحسین می‌کنیم و دوست ‌داریم همه «دیگران» آن را اجرایی کنند؛ اما غالبا خودمان همان تغییری نیستیم که انتظارش را در «دیگران» جست‌وجو می‌کنیم...

این خبر را به اشتراک بگذارید