سیدجواد رسولی - کارشناس رسانه
در چند روز گذشته فاجعه سیل بخش بزرگی از کشور را تحتتأثیر قرار داد. عده قابل توجهی از ایرانیان جان خود را از دست دادند، عدهای مصدوم و عده بسیار زیادی دچار آسیب و زیانهای قابل توجه شدند. این رخداد در شبکههای اجتماعی بهصورت گستردهای بازنمایی شد و ویدئوهای مختلفی از صحنههای مربوط به هجوم سیلاب و ویرانی منتشر و بازنشر شد. اما آنچه در این میان بیشترین اقبال را داشت و بیشتر دیده شد تفسیرهایی بود که درباره سیل به مثابه یک استعاره یا چیزی فراتر از یک پدیده طبیعی از سوی افراد مختلف بهویژه فعالان رسانهای و روزنامهنگاران بیان میشد. در این بیان استعاری سیل به شکلهای مختلف نشانهای از چیزهایی فراتر یا بهعبارتی «عمیقتر» درنظر گرفته شده است که معنایی متفاوت دارد و این معنا را باید با تامل دریافت. مثلا برای عدهای این پدیده یکی دیگر از مظاهر بلا و تقاصی بود که ازدیاد گناه در جامعه باعث آن شده بود. بعضیها با نشر تصاویری که از حضور مسئولان در مناطق سیل زده منتشر شده بود سیل را مجالی برای دیدن حضور مسئولان در کنار مردم و همراهی با آنان برای حل مسائل میدانستند و در مقابل عدهای هم آن را مجالی برای خودنمایی و فرصتی برای کسب اعتبار. در ویدئوی مشهوری که در آن 2کودک در پناه چند سنگ و در وسط جریان خروشان سیلاب گرفتار شده بودند، نظیر چنین تفسیرهایی فراوان دیده میشد. گویی در سیل قرار است وضعیتی فهمیده شود که در آن مردم معصوم گرفتار انواع مشکلات بهخصوص گرانی و مسائل اقتصادی هستند.
اینکه ما برای بیان واقعیت و ارتباط دادن آن با دیگر واقعیتهای جامعه به بیان استعاری رو بیاوریم و تقریبا هر چیزی را بهترتیبی با بحثهای سیاسی و اقتصادی گره بزنیم البته که اصلا چیز تازهای نیست. نگاه شاعرانه و بیان استعاری با فرهنگ و زبان ما گره خورده است. مسئله اما اینجاست که در نسبت با فاجعه دردناکی مثل سیل، آیا کافی است که صرفا به این نوع واکنش اکتفا کنیم؟ این پرسش بهخصوص برای اهالی رسانه و روزنامهنگاران دارای اهمیت بالاتری است. بلایای طبیعی در همه جای جهان رخ میدهند. واکنش رسانه به این رخدادها امروز واکنشی است که 2 وجه دارد. اول اطلاعرسانی مناسب و حرفهای برای افرادی که در محل حوادث حضور دارند یا زندگی میکنند تا میزان خسارات انسانی و مالی به حداقل ممکن برسد. و دوم بررسی دقیق آماری و علمی از پدیده رخ داده برای آنکه معلوم شود با چه چیزی مواجهیم، چطور میتوانیم در برابر آن آماده باشیم، چطور برای آینده از این رخداد تجربه کسب کنیم و البته که چطور کمکهای مربوط به سازمانهای مسئول در چنین حوادثی به آسیب دیدگان میرسد و وضعیت این افراد در روزهای حادثه چگونه ساماندهی میشود. این رویکرد نسبت به حادثه که مبتنی بر اطلاعرسانی صحیح و حرفهای و در نتیجه حضور مؤثر و متناسب خبرنگار و عوامل رسانهای در صحنه است، نخستین اولویت سازمانهای خبری، خبرگزاریها و رسانههاست. تفسیر و تاویل استعاری و نمادشناسانه مربوط است به بعدتر، وقتی که اضطرار برطرف شد و خطری که جان و مال مردم را تهدید میکرد از سر گذشت. برای بیان شاعرانه همیشه وقت هست.
این نخستین بار نیست که اغلب اهالی رسانه به جای پرداختن به آنچه در متن میگذرد که یک فاجعه طبیعی است و بر تعداد قابل توجهی از هموطنان ما اثر تلخی گذاشته است، به حواشی غریبی میپردازند که در آن شکایت از زمانه و اختلافات سیاسی محوریت دارد. از براندازان و بدخواهانی که کارشان اتهام زدن است توقعی نیست، اما اهالی رسانه کی قرار است پیش از شاعرانگی و توصیف استعاری فاجعه به وظیفه اصلی خود که روایت دقیق آن چیزی است که در حال رخ دادن است و مبتنی بر آمار و عدد و رقم و تحلیل تخصصی است بپردازند؟
سیل و روزنامهنگاری شاعرانه
در همینه زمینه :