• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
دو شنبه 10 مرداد 1401
کد مطلب : 167485
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/82w0l
+
-

شناخت حقیقى؛ احساسات صادقانه

پرداختن به جزئیات حادثه عاشورا به‌منظور جبران کسری معرفت

اندیشه عزا
شناخت حقیقى؛ احساسات صادقانه

سیدمیثم میرتاج‌الدینی

احتمالا شما نیز گاهی با شنیدن برخی روضه‌ها و دیدن برخی رفتارها به مسئله تحریف عاشورا و گنجاندن جزئیاتی غیرواقعی در حادثه کربلا فکر کرده و حتی عصبانی هم شده‌اید. قاعدتا شما اولینش نبوده و آخرینش نیستید؛ چون این زلف فریبنده تحریف پرپیچ‌وخم است و هرگز «این راه مارپیچ به پایان نمی‌رسد.» انگیزه‌های تحریف هم همیشه گوناگون است و مشمئز‌کننده‌ترین آن تحریف با نیات ظاهرا مقدس است؛ مثل گرفتن اشک بیشتر و به تعبیر شهید مطهری «از جا کنده شدن مجلس.» در مقابل این تحریفات همواره افراد متعددی به مبارزه پرداخته‌اند که این مبارزه تقریبا از دوران مشروطه شدت گرفته و تا امروز باقی است. در همین راستا کتب متعددی نیز تدوین شد. از جمله: لؤلؤ و مرجان، کبریت احمر، التنزیه لاعمال‌الشبیه، حماسه حسینی. این تألیفات عموما به نقد و بررسی برخی مطالب مشهور پرداخته‌اند که در منابع دست اول اثری از آنها نمی‌بینیم؛ مانند عروسی قاسم و تیر سه شعبه و مکالمه نهایی حضرت عباس با امام حسین و... .

سیر نگارش حوادث عاشورا
در اینجا توجه به سیر نگارش حوادث عاشورا از روزگاران کهن تا همین دوران معاصر، نکات متعددی را به ما گوشزد می‌کند. به‌عنوان نمونه خوب است بدانید منابع اولیه، «ماجرای شهادت امام‌حسین(ع)» را از دریچه تاریخ نگریسته و با آن به مثابه یک حادثه تاریخی معامله کرده‌ است. لکن هرچه جلوتر آمده‌ایم رنگ و لعاب قصه‌پردازی احساسی و عاطفی و هیجانی و بهره‌گیری از نقل‌های غیرمعتبر در روایت این حادثه بیشتر شده است.
برای درک بهتر این مطلب خوب است صرفا عناوین کتبی که در این‌باره نوشته شده را مروری کوتاه کنیم. نخستین منابع عموما با نام «مقتل‌الحسین» شناخته می‌شوند که توسط افرادی نظیر ابومخنف، ابن‌سعد، بلاذری، دینوری، ابن‌اعثم کوفی به رشته تحریر درآمده‌اند. در ادامه نیز دیگرانی هم نظیر طبری، ابوالفرج اصبهانی، خوارزمی و طبرانی مطالبی نگاشته‌اند که عمدتا برگرفته از همان منابع دست‌اول بوده است. عنوان «مقتل الحسین» که عنوان مشترکی در تاریخ‌نگاری‌های پیرامون عاشوراست، به‌معنای شرح تاریخی ماجرای شهادت امام‌حسین علیه‌السلام است.
سپس در ادوار بعدی گویی انگیزه‌های اعتقادی همراه با محبت و عطوفت بر انگیزه‌های تاریخ‌نگاری تفوق یافت که البته شیعه بودن و انگیزه‌های اعتقادی نویسندگان و مورخان در این‌باره بی‌تأثیر نبوده است. کتاب‌هایی نظیر‌اللهوف سیدبن طاووس و مثیرالاحزان ابن نمای حلی جزو نخستین آثاری هستند که عناوین آنها تغییر روند مقتل‌نگاری را از یک موضوع تاریخی به یک ابراز ارادت و محبت مذهبی- اعتقادی نشان می‌دهد. رفته رفته این روند چنان سیر صعودی به‌خود می‌گیرد که موضوع عاشورا و حوادث تاریخی آن به موضوعی برای برگزاری مجالس عزاداری تبدیل می‌شود. تحریر و تدوین کتاب با هدف تولید مأخذ مداحان و ذاکران و اهل منبر گواهی بر صعودی بودن این سیر است. همچنین از سوی دیگر با روی کار آمدن حکومت‌هایی همسو با اعتقادات شیعی و باز شدن فضای مذهبی و بالطبع پدیدایی موضوع روضه‌خوانی و برپایی آزادانه مجالس اهل‌بیت و تکیه و تأکید حکومت‌ها بر مبحث عاشورا به‌عنوان ابزاری هویت‌بخش، نیازی عمیق به چنین مکتبی که سویه‌های عاطفی و جنبه‌های محبتی آن تقویت شده و رگه‌های تاریخی آن به کم‌رنگی گراییده، بیشتر شد. همگان اذعان دارند که هرجا بازار تقاضا داغ باشد و عرضه‌کنندگان متعدد، رقابت تنگاتنگ شده و جنس تقلبی و پرهیاهو هم به وفور تولید می‌شود. اوج این روند در دوره صفویه و قاجاریه است که به‌طور کلی سبک نوشتن مقاتل متفاوت شد و از همین زمان نقل‌های غیرمعتبر و داستان‌پردازی و البته خرافات و انحرافات به وقایع عاشورا اضافه شد. به عناوین برخی از این مقاتل دقت کنید که صرفا حول اشک و غم و مصیبت می‌گردد و گویی اصلی‌ترین رسالت آنها ترویج همین موضوع در ذیل تاریخ عاشوراست:
ابتلاء الاولیاء، ازاله الاوهام فی البکاء، اکسیر العباده فی اسرار الشهاده، امواج البکاء، بحر البکاء فی مصایب المعصومین، بحر الحزن، بحرالدموع، بحر غم، بستان ماتم، بکاء العین، بلاء و ابتلاء در رویداد کربلا، بیت الاحزان، خلاصه المصایب، داستان غم، دمع العین علی خصائص الحسین(علیه‌السلام)، الدمعه الساکبه فی المصیبه الراتبه، ریاض البکاء، روضه حسینیه، روضه الخواص، روضه الشهداء یزدی، ریاض الاحزان، ریاض الشهاده فی ذکر مصایب الساده، سرالاسرار فی مصیبه ابی الائمه الاطهار، طریق البکاء، توفان البکاء، عمان البکاء، عین البکاء، عین الدموع، فیض الدموع، قبسات الاحزان، کنز الباکین، کنز المحن، کنز المصایب، هم و غم فی شهر المحرم، نوحه الاحزان و صیحه الاشجان و ده‌ها عنوان دیگر.
هرچند قصد تعمیم اتهام به تمام این کتب را هرگز نداریم اما این تنوع در ذیل پرداخت به یک موضوع نشان از آن دارد که برخی از این کتاب‌ها درصدد ربودن گوی پردازش جزئیات از منظری متفاوت‌تر و گیراتر بوده‌اند، آن‌هم پردازشی که نه‌تنها در منابع دست اول اثری از آنها نیست بلکه گاه با ساحت قدسی اولیای الهی منافات دارد.

راه ناخوشایند جبران کسری معرفت
اکنون با این مقدمه طولانی که سیر تغییر نگاه به مقتل‌نویسی و تاریخ عاشورا را نشان می‌دهد به این سؤال بپردازیم: «چرا عده‌ای برای گرفتن اشک از مجلس، درصدد طرح جزئیات و کیفیاتی اینگونه بوده‌اند؟ آن‌هم به‌نحوی چنان افراطی که گاه در روضه و تعزیه عده‌ای دست به اعمال شاقه برای بازنمایی حوادث کربلا می‌زنند و گزک دست بدخواهان می‌دهند؟
به‌نظر پاسخ را باید در مقوله‌ای به نام «معرفت» جست‌وجو کرد. اگر احساسات انسانی را مترتب بر شناخت بدانیم و معتقد شویم هرچه شناخت حقیقی‌تر باشد، احساسات صادقانه‌تری بروز می‌کند، خواهیم دانست که معرفت نسبت به‌وجود امام، عنصر اصلی گریه بر اباعبدالله است. اگر ما نسبت به امام‌حسین(ع) معرفت درخوری داشته باشیم، قاعدتا با شنیدن نام مبارک حضرت، اشک از چشم‌مان جاری می‌شود اما متأسفانه از سویی از این معرفت بی‌بهره‌ایم و از دیگر سو نمی‌خواهیم دست خالی از این سفره پرتنعم اشک بر سیدالشهدا برخیزیم، لذا دنبال چاره‌ای زودبازده می‌گردیم. در این خصوص چاره همین تصویرسازی ذهنی است از ظلم‌های غیرقابل‌تحمل دشمنان بر افراد بی‌دفاع و مظلوم که عواطف ما را نشانه می‌رود و ما در مقابل از این جریحه‌دار شدن احساسات استقبال می‌کنیم اما چون این جریحه‌دار شدن احساسات از روی معرفت نیست به‌تدریج تکرار آن قساوت قلب می‌آورد و چشمه اشک را می‌خشکاند. درنهایت ما را محتاج شنیدن جزئیات جدیدتر و بازنمایی احساسی‌تر حوادث می‌کند؛ به‌عنوان مثال چون در درجه‌ای از معرفت و رقت قلب قرار نداریم تا صرف شنیدن شهادت یک طفل شیرخواره منقلب‌مان کند، دست به دامان مخلفات و پیازداغ می‌شویم. همانند خوردن تیر [مشخصا] به گلو،3شعبه بودن و زهرآگین بودن و سپس نقل کیفیتی از مواجهه امام با رباب و زبان حال‌هایی که هرگز موضوع حیاتی و اصولی تقوای خیال را رعایت نمی‌کند. از طرفی در اندیشه برخی، مجلس امام‌حسین(ع) شأنی دارد که تا از جا کنده نشود ‌شأن آن رعایت نمی‌شود. همچنین صاحب نفس نبودن برخی اعزه مداح و منبری را که میزان صفای ‌باطن‌شان به هرجهت ظرفیت انقلاب روحی در مستمع را ندارد باید درنظر گرفت و سپس به همه آنچه گفتیم افزود تا متوجه شویم برخی از این شلوغ‌بازی‌ها که مصداق بارز غلبه فرم بر محتواست و همچنین توسل به پردازش جزئیات دروغین، چه علل و اسبابی دارد. درنهایت می‌توان گفت: حقیقت آن است که ما در موارد بسیاری می‌خواهیم با شنیدن مطالب جدید بگرییم نه با یادآوری دانسته‌ها. همین به تنهایی می‌تواند مداح و منبری غیرمهذب را برای تحریف و اضافات مجاب کند. مهم‌ترین راه برون‌رفت از این وضعیت، تقویت و افزایش معرفت است نسبت به ساحت قدسی اولیای الهی که این نیز با مواجهه فعالانه نسبت به اندیشه‌ها و متفکران میسر می‌شود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید