• دو شنبه 24 دی 1403
  • الإثْنَيْن 13 رجب 1446
  • 2025 Jan 13
سه شنبه 3 خرداد 1401
کد مطلب : 161593
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/n5LoW
+
-

پدیده‌هایی که «عین» ندارند!

باشگاه نویسندگان
پدیده‌هایی که «عین» ندارند!

پیمان شوقی- منتقد سینما

بخش عمده فیلم «ضیافت» مسعود کیمیایی در دورهمی یاران قدیم می‌گذرد که بعد سال‌ها دوباره در کافه‌ای قدیمی جمع شده‌اند. یکی‌شان که هنوز در همان محله مانده و به‌مراتب بالاتر پر نکشیده سال‌های سخت پشت سرش را اینطورتوصیف می‌کند: «سویا یه چیزیه عین گوشت، ولی خود گوشت نیست؛ عینشه! برا همینه که من اسمشو خوب بلدم. من چیزایی که «عینشه» رو خیلی خوب بلدم: عین خونه، عین ماشین، عین زندگی، عین زن و بچه....»
«ضیافت» محصول سال۱۳۷۴ بود و درکمال شرمندگی شاهدیم که تجربه آدم فیلم کیمیایی درحد درد مشترک آن نسل عاصی اما نجیب نمانده بلکه تجربه مکرر نسل‌های بعدی هم شده. تا جایی که امروز دیگر حتی فضای زیست‌ خیلی‌ها هم مجازی و «عین واقعیت» است؛ چه رسد به مقولات زیستی دیگر اما نمایشگاه کتاب که هفته پیش پس از 2سال تعطیل‌ اضطراری برگزار شد، این واقعیت شیرین را یادآوری کرد که هنوز چیزهایی دوروبرمان هستند که «عین» ندارند؛ آخر اصالتند و چیزی جای خالی‌شان را پر نمی‌کند. شاید برای همین است که اینقدر عزیزند. اینقدر عزیز که در وانفسای بیداد قیمت‌ها هم نمی‌شود فراموش‌شان کرد و به دیدارشان نرفت. نمی‌شود آنها را از پیشخوان غرفه‌ها برنداشت و تورق نکرد و از ملاقات آفرینندگانشان به شوق نیامد و بالاخره بهانه‌ای برای جایگزین کردن چند جلدشان با لیست مچاله اقلام خرید هفتگی خانه نیافت.
کتاب‌ را می‌گویم، که خودش عالمی ا‌ست و حال‌وهوایش عالمی دیگر. به‌ویژه در روزهایی که نگرانی‌های معیشتی از تعداد مراجعان تفننی هم کاسته و دور و اطرافت جز اهل دل و اهل حال نبینی، و فضا از برق چشم‌هایی که به تماشای تازه‌های نشر روشن شده‌اند، نورانی باشد. معلوم نیست که در این روزگار دشوار جدال ریال با ملال، صنف کتابفروشان از برقراری این رویداد و صنف ناشران از شرکت در آن چقدر راضی‌اند، و اهمیتی ندارد که چه دستگاه‌هایی آمارهای فلان و چنان را توی بوق بکنند یا نکنند. چنین رویدادهایی فارغ از ابعاد مادی‌شان، حکم میعادگاه‌های معنوی دارند که آدمیزاد یک‌جورهایی برای تنفس در هوای آدمیزادی نیازمند آنهاست. برای اینکه ببیند و قوت قلب بگیرد که در حصار روزمرگی‌ها تنها نیست و قبیله‌ای از عاشقان پاکباز مثل خودش هنوز کنارش هستند. برای اینکه نور امید را در نگاه‌های همچنان پرسشگر نسل‌های جدید رصدکند و مطمئن شود که این قافله را غائله‌ها متوقف نمی‌کنند و داستان حالاحالاها ادامه دارد.
حالا که داریم جهان را از پشت عینک خوش‌بینی نگاه می‌کنیم بگذارید حتی گرانی قیمت‌ها را هم واجد برخی نکات مثبت ببینیم. ازجمله کاستن از فهرست کتاب‌های خریده و نخوانده، ترویج مطالعه هدفمند و متمرکز، و از همه مفیدتر شاید جمع‌شدن تدریجی بساط «انتشارات»‌ها و «نشر»های فرمایشی طفیلی بیت‌المال که میزان فایده‌مندی‌شان به خوبی از خلوتی طعنه‌آمیز غرفه‌های - بعضا - عریض و طویل‌شان پیداست. اما خوشبختانه همانطور که جلوتر گفتیم، جناب کتاب از آن معدود پدیده‌های کمیابی است که «عین» ندارد: یا اصل جنس است یا اصلا نیست؛ تا جایی که حتی نسخه‌های دیجیتال و آوایی هم نتوانسته‌اند با کیفیت ارتباطی که با مخاطبش برقرار می‌کند رقابت کنند تا چه رسد به نسخه‌هایی که از کتاب فقط صورتش را دارند و پاسخ نیازهای روز را در آنها نمی‌شود یافت. لذا واقعی شدن قیمت‌ها اگر در کوتاه‌مدت بر صنعت نشر کشور و مشتریان حقیقی‌اش فشار می‌آورد ولی شاید سبب خیر و باعث کسادی بساط ناشران رانتی هم باشد که این خود سبب کاهش تقاضای کاغذ و چاپ و تعدیل هزینه‌های تولید کتاب در آینده نه‌چندان دور خواهد شد. از طرف دیگر تماشای حاصل چشمگیر ناشران حرفه‌ای برای همگامی با نیاز و ناز مخاطبان نسل جدید دلچسب است. صنعت‌گرانی که آشکارا به محصول‌شان عشق می‌ورزند و لابد ایمان دارند که کتاب‌ها سرانجام دنیا را نجات خواهندداد، چون عین و شبیه و جایگزین ندارند. و به‌نظر می‌رسد همین برای تضمین کارآمدی‌شان کافی باشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید