• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
سه شنبه 6 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 159197
+
-

وقتی سرلشکرِ پهلوی فدایی امام ره می‌شود

نگاهی به زوایای پیدا و پنهان زندگی سپهبد قرنی، در چهل و سومین سالگرد شهادتش

گزارش
وقتی سرلشکرِ پهلوی فدایی امام ره می‌شود

الناز عباسیان- روزنامه‌نگار

سرگذشت ایران از ابتدا تا به امروز پر از داستان زندگی قهرمانانی است که برای حفظ خاک وطن و کوتاه کردن دست بیگانگان، حتی از جانشان هم دریغ نکرده‌اند. بدون شک می‌توان گفت شهید سپهبد محمدولی قرنی، یکی از قهرمانانی است که عشقش به وطن باعث شد روزهای سخت زندان دوران پهلوی و تهمت‌ها و فشارهای گروهگ‌ها در صدر انقلاب را به جان بخرد و نخستین نفری باشد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با گلوله نامردان وطن‌فروش ترور شود. صبح دوشنبه سوم اردیبهشت1358 سرلشکر قرنی در خانه‌اش در خیابان ولیعصر تهران هدف گلوله قرار گرفت و از ناحیه‌ شکم و پا مجروح شد، معالجات بی‌ثمر بود و او به شهادت رسید. به‌مناسبت سالگرد شهادتش برای ترسیم بخشی از دوره‌های پر فراز و نشیب زندگی او جدا از کتاب‌های متعدد، از جمله کتاب « ناگفته‌هایی از زندگی سپهبد قرنی» ، نوشته احمد نوروزی فرسنگی مروری به خاطرات اطرافیانش داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

سیدمحمد ولی‌قرنی سال1292 در تهران متولد شد. وقتی که تنها 10سال داشت طعم تلخ بی‌پدری را تجربه کرد و از همان روزها با خودش عهد بست که برای مادرش بهترین باشد و همینطور هم شد. تحصیلات متوسطه‌اش را در دبیرستان دارالفنون آغاز کرد و در دبیرستان نظام ارتش به پایان رساند. در سال۱۳۰۹ وارد دانشکده افسری شد و در سال۱۳۱۳ با درجه ستوان دومی، در رسته توپخانه فارغ‌التحصیل شد. از هوش و استعدادی سرشار برخوردار بود، چنان که در دبیرستان نظام، میان ۳۲نفر از همکلاسان خود - که همه برگزیده بودند - نفر دوم و در دانشکده افسری هم با معدل بالا نفر سوم شد. او در دوران خدمت خود خدمات درخشانی را از خود به نمایش گذاشته است و مشاغل مهمی همچون کفیل فرمانده گردان 2هنگ 4توپخانه، فرمانده گردان 105، رئیس رکن دوم ستاد مرکز تعلیماتی آمادگاه، فرمانده پارک توپخانه لشکر2، رئیس رکن سوم لشکر2 مرکز، رئیس ستاد لشکر2، معاون اداره دوم سررشته‌داری ارتش، فرمانده تیپ مستقل رشت، رئیس رکن دوم و معاون ستاد ارتش را برعهده گرفته است. آخرین سمتش هم پیش از اخراج از ارتش، ‌ریاست رکن2 و معاونت ستاد ارتش بوده است. این شغل، باتوجه به موقعیت زمانی و وضعیت ارتش پس از کودتای 28مرداد1332، شغل بسیار مهمی بوده است. در مهرماه سال۱۳۳۶ موفق به اخذ درجه سرلشکری شد، ولی کمتر از یکسال بعد در تیرماه۱۳۳۷ در پی کشف طرح کودتا علیه رژیم پادشاهی دستگیر و پس از محاکمه و 3سال زندان از ارتش اخراج شد. قرنی حدود 2دهه بعد در اوج انقلاب بار دیگر وارد کارزار شد و به اردوی امام خمینی(ره) پیوست و پس از انقلاب فرمانده ارتش شد ولی بعد استعفا کرد و چند ماه پس از انقلاب در روز سوم اردیبهشت13۵۸ به ضرب گلوله اعضای گروهک فرقان در خانه‌اش ترور شد.

ماجرای کودتای سرلشکر قرنی
کودتای سرلشکر قرنی هم برای خودش ماجرایی داشت. او که سال‌ها رئیس رکن 2 ارتش شاهنشاهی بود و به واسطه این شغل و منصبش از دزدی‌های کلانی که در کشور صورت می‌گرفت خبر داشت، همیشه به‌دنبال فرصتی بود تا مقابل این ظلم و جور نظام بایستد. فکر طراحی یک کودتا بعد از 28مرداد به سر او و چند افسر ناراضی افتاد. اما در شگفتی تمام کودتا لو رفت و اغلب قریب به اتفاق عواملش، ازجمله سرلشکر قرنی دستگیر و او به 3سال حبس محکوم شد. اسفند1339 از زندان آزاد شد و از آن پس شدیدا تحت مراقبت امنیتی قرار داشت. او به‌دلیل همکاری با روحانیت در جریان نهضت امام‌خمینی(ره) مجدد به زندان رفت و در دی ماه سال1345 آزاد شد. بعد در جریان انقلاب به نیروهای انقلابی پیوست. هنگام شکل‌گیری و گزینش اعضای شورای انقلاب که از سوی حضرت‌امام‌خمینی(ره) صورت می‌گرفت و همگی از صافی‌های متعدد باید عبور می‌کردند، او هم به عضویت این شورا انتخاب شد.

خنثی کردن طرح ربودن امام‌ره
خدمتی که قرنی به انقلاب پیش و بعد از پیروزی کرده بود کمتر گفته شده است. کسی که انقلاب مدیون اوست اما گمنام مانده است. اصلا گویا خودش هم چنین گمنامی را می‌پسندید چرا که کمتر تمایل داشت که کسی از او عکس بگیرد. حتی در معدود مصاحبه‌هایش هم درگیر عکس گرفتن نبود به همین‌خاطر تصاویر کمی از او در رسانه‌ها و تلویزیون دیده می‌شود که البته دلیلی بر تواضع و خاکی بودن شهید قرنی بود. نکته جالب درباره شهید قرنی به خنثی‌سازی‌ طرح ربودن امام‌خمینی(ره) بازمی‌گردد. او افسران بالای رژیم شاه را به‌وسیله دوستان خود جمع می‌کرد و اطلاعات روز را به این طریق از آنها به‌دست می‌آورد. بعدها هم گفته شد زمانی که ‌امام(ره) در نجف بودند، طرح ربودن ایشان با توافق حکومت عراق ریخته شده بود و هوشیاری اطرافیان امام(ره) این طرح را خنثی کرده بود. شهید قرنی با اطلاعاتی که کسب کرده و در اختیار انقلابیون گذاشته بود، خدمات بزرگی به کشور و نظام کرده که هیچ‌کس از جزئیات آنها خبر ندارد.

مرد باتجربه ارتش
سخت است تیمسار رژیم شاه باشی ولی دلت با جور رژیم و سرانش صاف نباشد. سخت است قدرت و درجه داشته باشی اما مجبور باشی مقابل ظلم به مردم و زیر دستان سکوت کنی. اینها روایت زندگی تیمسار قرنی است که 2دهه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مقابل رژیم شاهنشاهی ایستاد و سختی‌های بسیاری را به جان خرید. یک فرد مورد غضب قرار گرفته شاه به شمار می‌آمد که شاه او را از کار برکنار کرده و به حاشیه رانده بود. وقتی انقلاب پیروز شد سن و سالی از او گذشته بود و مرد باتجربه ارتش بود. از این‌رو بلافاصله، یعنی روز 23بهمن، با حکم امام‌خمینی(ره) سرلشکر قرنی، ضمن اعاده به ارتش با درجه سرلشکری به‌عنوان رئیس ستاد ارتش انقلاب، منصوب شد. آن روزها تمام هم و غم قرنی این بود که با نیروهای ارتشی برخورد شدیدی صورت نگیرد. معتقد بود زمان طاغوت اگر دستوری داده شده و این افراد اجرا کرده‌اند، گناهی نداشته‌اند و این تا حدی هم درست بود و درخصوص بسیاری از ارتشی‌های قدیم صدق می‌کرد. تا جایی که وقتی فردی را دستگیر می‌کردند و می‌گفتند این فرد طاغوتی بوده شهید قرنی می‌گفت خوب درباره او و خانواده‌اش بررسی کنید تا خدایی نکرده بدون دلیل و از روی کینه، یک درجه‌دار، سرهنگ یا افسر را به‌خاطر یک سیلی که قبلا به برخی از شما زده، طاغوتی یا ضدانقلابی خطاب نکنید. این کارهای تیمسار یک طرف ماجراست و طرف دیگر یک ارتش از هم پاشیده بود و او باید آن را سر و سامان می‌داد. کار کمی نیست در شرایطی که انقلاب تازه پیروز شده بود توانست نیروهای ارتش را جمع و جور کند و تکلیف هر کدام را به خوبی و به‌درستی معلوم کند. شهید قرنی به نیروها شغل داد و بین آنها تقسیم کار کرد. نکته جالب اینجاست که در این کار ظرفیت و شرایط خانوادگی افراد را می‌سنجید می‌پرسید اهل کجایید و چه کارهایی انجام داده‌اید و بعد آنها را به پادگان‌های مختلف می‌فرستاد و می‌گفت اصل خانواده است. چون یک مرد هر کاری که کند نمی‌تواند حریف خانواده‌اش شود. حریف ارتش می‌شود ولی حریف زن و بچه نمی‌شود. به همین دلیل اول از خانواده و زن و بچه می‌پرسید و بعد او را تأیید می‌کرد. در کنار نماز و روزه به زندگی کنار خانواده خیلی اعتقاد داشت. همیشه می‌گفت جالب است در رژیم قبل تمام کشورهای عربی اطراف ما از ارتش مجهز شاه وحشت داشتند اما امام(ره) با دست خالی آمد و ارتش همان رژیم را از هم پاشاند.

مکث
بیزار از مال دنیا

هر کسی که در زمان ستمشاهی به درجات بالای نظامی می‌رسید، صاحب مال و مکنت فراوانی می‌شد، چون امکانات بی‌حسابی در اختیارش قرار می‌گرفت، ولی شهید قرنی از مال دنیا فقط یک خانه داشت که آن هم بعد از شهادتش خرج بدهی‌هایش شد. به‌گفته پسرش، مرحوم محمدرضا قرنی، پدر عشق وافری به اسلام، کشور و حضرت‌امام(ره) داشت و به هیچ عنوان نظام سلطنتی را قبول نداشت و امیدوار بود که بتواند برای نهضت کاری انجام دهد.

این خبر را به اشتراک بگذارید