• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
یکشنبه 23 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 15873
+
-

فیلمسازی که برخود سخت گرفت


شاهین امین/ دبیر گروه ادب و هنر

«من متأسفانه همیشه مسیرهای دشوار را برای خودم انتخاب می‌کنم.»


کیانوش عیاری سال‌ها پیش این جمله را در گفت‌وگویی با نگارنده درباره سریال «روزگار قریب» بیان کرد؛ ولی او درواقع با گفتن این واقعیتی را بازگو کرد که همیشه در زندگی و آثارش جاری بوده است. عیاری حتی ساده‌ترین داستان‌ها را آنچنان سختگیرانه و با دقت جلوی دوربین می‌برد که برای سهل‌گیران و کم‌فروشان پرشمار سینما باورکردنی نیست؛ زیرا باورپذیری یک اثر هنری بدون جلوه‌گری‌های سخیف، برای عیاری یک اصل است: «نمی‌خواهم تا آخر عمر سنگ رئالیسم و نئورئالیسم را به سینه بزنم؛ مثلا ممکن است روزی بخواهم یک کار فانتزی انجام دهم ولی در همان کار فانتزی هم باید دلایل زیادی برای متقاعدکردن تماشاچی داشته باشم. از این نظر فکر می‌کنم در فیلم کاری مهم‌تر از فضاسازی ندارم. باورپذیری لزوما به‌معنای استفاده از رئالیسم یا نئورئالیسم نیست. به‌نظر من مهم‌ترین عوامل در ارتقای باورپذیری فضای فیلم، همراه با «ساختمان»، «ضربا‌هنگ» و «ریتم» کار است. بقیه مسائل اثر هم به هویت من بستگی دارد؛ یعنی به اینکه من چقدر استحقاق این را دارم که مکنونات ذهنی یا زوایای دیدم را بپالایم و به تماشاچی منتقل کنم.»


   عیاری همیشه بر مبنای باورهایش فیلم ساخته، بدون هرگونه تظاهر و ریاکاری؛ هرگز هم وابسته به هیچ جریان سینمایی و غیرسینمایی نبوده است. حتما اشتباه هم کرده و حتما گاهی انتخاب‌های غلط هم داشته؛ اما هرگز اصول سینمایی و فکری خود را فدای مصلحت‌اندیشی نکرده و  با توجه به توانایی‌های کم‌نظیرش  از زیان‌دیده‌ترین سینماگران است.

کافی است به سیر کاری‌اش نظری کوتاه داشته باشیم. «شبح کژدم» در روزگار خودش آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفت و حتی عده‌ای بدون دقت به ظرایف فیلم آن را اثری آماتور خواندند ولی حالا چند سالی است که برخی منتقدان جوان‌تر می‌ستایندش. «آن سوی آتش» مجوزهای لازم را برای ساخت از وزارت ارشاد دریافت نکرد و در تلویزیون با بودجه‌ای بسیار اندک (5/1میلیون تومان در سال 65) تولید و پس از نمایش در جشنواره‌ فیلم فجر با استقبال فراوان مواجه شد اما از ارسال آن به جشنواره‌های جهانی تا 2سال خودداری به عمل آمد و البته با حضور در نخستین عرصه جهانی به موفقیتی عجیب رسید و سراسر جهان را گشت؛ آن هم در شرایط و سال‌هایی که صاحبان رسانه‌های نظام سلطه جهانی به‌دلیل وقوع انقلاب اسلامی و حمایت از جنگ علیه ایران، تلاش می‌کردند تصویری جعلی از کشورمان و وضعیت فرهنگی آن ارائه دهند. «آبادانی‌ها» تنها 2هفته پیش از نوروز1372 اکران شد و سپس هرگز امکان نمایش عمومی پیدا نکرد؛ پس از جشنواره لوکارنو هم اجازه عرضه جهانی نیافت. «بودن یا نبودن» هم که با مشقت فراوان تولید شده بود، اکرانی بسیار کوتاه داشت و به‌سرعت به بایگانی رفت. «خانه پدری» از سال89  تاکنون 2بار مجوز نمایش گرفت و در جشنواره سال 92به نمایش درآمد و به‌عنوان بهترین فیلم از نظر 2ماهنامه «فیلم» و «24» انتخاب شد؛ اما هنوز رنگ پرده را به‌خود ندیده است؛ هربار به بهانه‌ای و... .

جالب آنکه عیاری مشکلات و موانع پیش روی فیلم‌هایش را هرگز بهانه‌ای برای کارنکردن قرار نداده و به جنجال و فریاد و فغان هم نپرداخت. او حتی وقتی 2سریال درخشان «هزاران چشم» و «روزگار قریب» را با وسواس فراوان تولید کرد و با اقبال عمومی مواجه شد، سهم‌خواهی نکرد تا ساخت آثار دیگرش را حداقل به لحاظ مالی تضمین کند؛ چراکه این مطالبات را دون ‌شأن هنرمند و شرافت انسانی می‌داند.

کیانوش عیاری امروز در 67سالگی همچنان انگیزه‌های فراوانی برای ادامه کار دارد، همچنان ذهنی خلاق دارد، همچنان ایده‌های فراوان دارد؛ آنقدر زیاد که بسیاری از فیلمسازان جوان به او غبطه می‌خورند. با تمام این احوال نباید به او حق داد بابت این‌همه «نشدن»ها خسته باشد و جایی غمگینانه بگوید، «من ورشکسته به تقصیرم»؟

مدیران محترم فرهنگی و غیرفرهنگی، سینماگران عزیز، ورشکستگی سرمایه‌های فرهنگی، به هر دلیل، هیچ افتخاری برای هیچ‌کس ندارد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید