خوانش کتاب خاطرات سرلشکرسیدیحیی رحیم صفوی به قلم محمدتقی عزیزیان
توازن تصویر خانواده و پادگان در «یحیی»
«یحیی» عنوان کتابی است که در سال1400توسط نشر مرزوبوم، منتشر و راهی بازار کتاب شده است. این کتاب خاطرات سیدیحیی رحیم صفوی است؛ چهرهای که از فرماندهان کل سپاه پاسداران بوده است(سال 1376با درجه سرلشکری، جایگزین محسنرضایی میشود.) و از اینرو برای رزمندگان، پژوهشگران، نویسندگان و تمام کسانی که به نوعی تاریخ معاصر را ورق میزنند، مینگارند و میخوانند، بسیار آشناست. یحیی، خاطرات راوی است که از مقطع تولد (1331) تا پایان حضورشان در عملیات بیتالمقدس(خرداد 1361) را دربرمیگیرد؛ مسیری که با فراز و فرودهایی همراه است، از زندگی در روستای همام از توابع باغ بهادران اصفهان گرفته تا کوچ به اصفهان، ادامه تحصیل، اخذ دیپلم و قبولی در رشته زمینشناسی دانشگاه تبریز و خدمت در ارتش قبل انقلاب و فراگیری دورههای نظامی و فنون تخصصی این عرصه و در ادامه آشنایی با چهرههای شاخص و مؤثر در روند انقلاب اسلامی و دفاعمقدس، نظیر (شهید) باکری، محسن رضایی، غلامعلی رشید، علی شمخانی و دیگرانی که بر ذهن و ضمیر سیدیحییرحیمصفوی تأثیرگذار بودهاند. همچنین عضویت در کمیته انقلاب اسلامی، خدمت در سپاه پاسداران، حضور بهعنوان فرمانده عملیاتهای دفاعمقدس در مناطق غرب کشور(سنندج)، در این کتاب گرد هم آمده است. مجموع این مطالب در قطع رقعی و با حجم 400صفحه نگاشته شده است.
تیمی حرفهای برای نگارش یحیی
نویسنده، یعنی محمدعلی آقامیرزایی در هر دو بعد کار، یعنی ادبیات و تاریخ دفاعمقدس صاحبنظر بوده و کارنامه درخوری در هر دو زمینه دارد. او متولد1348است که در سال1367کارش را با چاپ داستان کوتاه«مثل یک خواب» در روزنامه کیهان آغاز میکند و این همکاری به سایر نشریات نظیر ایران، جوان، همشهری و... وسعت مییابد. آقامیرزایی دفاعمقدس را هم به خوبی میشناسد که مروری بر برخی از آثار او، این مطلب را تأیید میکند، کتابهای «شهید مدنی»، «سرای سلیمانخان»، «دو برار»، «قله فریاد»، «مجنون هور» و «مهمان دجله»، «اردیبهشت»، «دیدگان خط»، «گلف»، «شرهانی»، «ابوقریب» و «اشنویه»، «لطیف عشق» و «رستگاری در جزیره»، «ناخدای نوح» و «بی-آوازهای همیشه» از آثار این نویسنده است. نکته دیگر حضور یک گروه حرفهای، کاربلد و بسیار ریزبین در کنار کتاب یحیی است که مراحل شکلگیری، فرمدهی و نگارش و ویرایش و انتشار کتاب را مدیریت میکنند که ذکر اسامی آنها ذیل شناسنامه و مقدمه بر وزن و ارزش و اعتبار کتاب افزوده است.
جسارت راوی و خلاقیت نویسنده
در سیر تطور (تحول) آثار مستندمحور دفاعمقدس، نظیر خاطرات که دو بعد تاریخ و ادبیات را با هم میکشند، شاهد مضامین و فرمهای مختلف هستیم، از سالهای ابتدایی اینگونههای نوشتاری، رنگ و بوی میدانزدگی و پادگاننویسی دیده میشود. راوی، همین که از تولد و کودکی به حجم اندکی از کتاب بسنده میکند و وارد مرحله اعزام میشود، ارتباط خودش را با خانواده قطع میکند، در متن این دست کتب، ما بیشتر شاهد فضای جبهه و جنگ هستیم، بدون کمترین اشارهای به خانه و خانواده، شاید هم به تعبیری رزمندگان این را تعلق خاطر به دنیا میدانستند و برای نیل به مقام رفیع شهادت، سعی داشتند دل از اهل خانه ببرند و به مقامی بلند بیندیشند. این طرز تفکر و این جهانبینی با رزمندگان رشد کرده و نهادینه شده بود؛ طوری که در روایت خاطرات در برخی از کتب شاهد بودیم که حتی اسامی فرزندان و شغل و شیوه زندگیشان بر مخاطب مغفول میماند و راوی اسمی از آنها نمیبرد؛ حساسیتهای نظامیان در مراتب بالا بیشتر بود و فرماندهان طرازاول نیروها، کمتر از جزئیات، مشکلات و فراز و فرودها دم میزدند؛ فضاهایی از زندگی شخصی آنها که گاه با فقر و تنگدستی و سایر وجوه پنهان همراه بود. همچنین در فرم هم از الگوی کودکی، دبستان، راهنمایی، نوجوانی، سربازی، اعزام و... پیروی میکنند اما جسارت راوی و خلاقیت نویسنده، در کتاب یحیی ستودنی است و هر دو تابو را شکستهاند، راوی خودش را در معرض طنازی قرار میدهد تا مخاطب شاد شود:
«پرسیدم: قیافهام شبیه کیهاست؟»
مرتضی با خنده گفت:«شبیه گاوچرانها. الان دیدم به گاومان غذا دادی!»
الگوی مناسبی برای نگارش خاطرات فرماندهان و رزمندگان
کتاب یحیی، الگوی مناسبی برای نگارش خاطرات فرماندهان و رزمندگان است؛ کتابی که هر دو بعد آن موفق است. نکته اول: در روایت، با یک راوی جسور و صادق سروکار داریم که در مرتبه یک نظامی کشور قرار دارد اما بدون هیچ بیم و واهمهای تمام ریزودرشت زندگی خود را اعم از عواطف، احساسات، شادیها، غمها، عاشقی، اندوه و... بیان میکند که در سایر کتب مشابه و در خاطرات افراد همطراز ایشان کمتر دیدهایم. نکته دیگر هنر نویسنده است، خوانش متن و توجه به بافتها و ابعاد مختلف آن نشان میدهد که نویسنده، خمیرمایه کار و پژوهش آن را بارها و بارها هضم کرده است و با مکانیزمی اندیشمندانه و آگاهانه مطالب ریز شده در ذهن خود را با دقت یک معمار وسواس سرجایشان نشانده است؛ طوری که خط سیر روایت مونولوگها، دیالوگها، عینیت و ذهنیتها، بازگشتها و رویاهای آینده همه در توازن و تناسب خاصی بهکار گرفته شدهاند. از آغاز زندگی راوی رنگ و بوها، غم و شادیها و چهرههای زنانه و مردانه و کودکانه حتی افراد مسن هم حضور دارند. راوی در جبهه، دوشادوش همسرش با دشمن بعثی میجنگد و در میان پلشتیها و فضاهای کدر و سیاه جنگ و درگیریها، هر گاه همسرش را مییابد و یا مأموریت و سفری مشترک پیش میآید، به هم عشق تعارف میکنند.