تقویم / سالمرگ/ سرانگشت آواز
روزی که غلامحسین بنان با عبدالعلی وزیری برای امتحان به رادیو میروند، در دفتر روحالله خالقی، ابوالحسن صبا هم نشسته بود. از بنان میخواهند که برایشان قطعهای بخواند و او «درآمد سهگاه» را آغاز و صبا هم با ویولن او را همراهی میکند. هنوز «درآمد» تمام نشده بود که خالقی به صبا میگوید: «شما نواختن ویولن را قطع کنید.» و به بنان اشاره میکند که «گوشه حصار» را بخواند و بنان بدون اندک مکثی، با چنان مهارت و استادی «درآمد حصار» را میخواند و به «سهگاه» میرود که روحالله خالقی بیاختیار برخاسته و او را در آغوش گرفته و میبوسد و آینده او را در هنر آواز درخشان پیشبینی میکند. صدای بنان بسیار لطیف، شیرین، زیبا و خوشآهنگ بود. کوتاه میخواند، ولی در همین کوتاهی، ذوق و هنر بسیاری نهفته بود. او در طول فعالیت هنری خود حدود 450آهنگ اجرا کرد و آنچه او را از دیگران ممتاز میکرد، زیر و بمها و تحریرهای صدای او بود که مخصوص به خودش بود. بنان نهتنها در آواز قدیمی و کلاسیک ایران استاد بود، بلکه به نغمات جدید و مدرن ایران نیز تسلط داشت. لطافت صدای او و بیرون آمدن از چارچوب آوازخوانی پیش از خود، توانست او را به خوانندهای بینظیر تبدیل کند. بنان در ابتدای کار در رادیو تنها آواز میخواند، اما پس از مدتی به توصیه خالقی به تصنیفخوانی هم روی آورد و این سرآغاز ساخته شدن تصنیفهای ماندگار و همیشگی اوست. «الهه ناز»، «مرا عاشقی شیدا»، «حالا چرا؟»، «من از روز اول»، «بوی جوی مولیان» و... از یادگارهای آن دوره است. بنان نگرشی تازه به موسیقی داشت و ثابت کرد تنها با صدای بلند خواندن، چهچهه زدن و تحریرهای بیش از اندازه نمیتوان توانایی خود را در موسیقی نشان داد، بلکه درست خواندن و تلفیق متفکرانه شعر و موسیقی قادر است نغمهای بیبدیل را خلق کند. غلامحسین بنان در غروب هشتم اسفند ۱۳۶۴ در تهران درگذشت و برخلاف وصیتش که مایل بود در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شود، در دهم اسفند در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.