• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
سه شنبه 19 بهمن 1400
کد مطلب : 153252
+
-

شام آخر

اکران هر شبه فیلم ترسناک در سالن رسانه‌ها

ایوب ربیعی- روزنامه نگار

عجیب‌ترین اتفاق جشنواره چهلم تا اینجای کار نه انصراف مسعود کیمیایی از داوری شدن، نه پذیرفته شدن فیلم‌هایی مثل «لایه‌های دروغ» و «ماهان» از سوی هیأت انتخاب، نه برگزاری نشست‌های تخصصی بی‌کارکرد و بی‌حاصل، نه حضور پرشمار فیلم‌های انقلابی و نه برگزاری جشنواره در شرایط اوج‌گیری کرونا بوده است. اگر قرار باشد در مراسم اختتامیه جایزه‌ای به عجیب‌وغریب‌ترین و  وحشت‌آفرین‌ترین اتفاق جشنواره تعلق بگیرد، بی‌شک این جایزه به صحنه صرف شام اهالی رسانه در برج میلاد می‌رسد. هر کسی که شاهد این صحنه بوده باشد تصدیق می‌کند که از غرابت و مهابت این صحنه زبانش در کام گره خورده و نمی‌توانسته تشخیص دهد که این صحنه را در بیداری به چشم می‌بیند یا در خواب شاهد این ضیافت خوف و دهشت بوده است. حتی بونوئل هم با آن‌همه ید بیضا در سوررئالیسم و خلق تصاویر کابوس‌گونه نمی‌توانست این «شام آخرِ» رسانه‌ای‌ها را در ذهنش مجسم کند. هرچند هیچ کلام و عبارتی قادر نیست آنچه را در هنگام شام در سالن پذیرایی برج میلاد رخ می‌دهد بیان کند، اما سعی می‌کنیم ته‌مانده هوش‌وحواسی که برای‌مان بعد از دیدن این صحنه باقی‌مانده جمع کنیم و شما را در جریان مشاهدات‌مان بگذاریم.
حول‌وحوش ساعت9، آدم‌ها طاق و جفت یا دسته‌دسته، درحالی‌که دارند درباره فیلم‌هایی که دیده‌اند یا ندیده‌اند با هم اختلاط می‌کنند، راه‌می‌افتند سمت سالن غذاخوری. اغلب‌شان ماسک دارند و حتی بعضی‌ها دوماسکه هستند. با اینکه با صدای بلندی که از چند فرسخی هم شنیده می‌شود با هم حرف می‌زنند، اما فاصله اجتماعی را رعایت نمی‌کنند و انگار هرچه بیشتر به طرف مقابل نزدیک باشند بهتر می‌توانند نظر و منظورشان را به او تفهیم کنند. گاه لابه‌لای حرف‌های‌شان از شلوغی سالن و ریسک فراوان ابتلا به کرونا می‌نالند و با باوری راسخ به ارجحیت سلامت معتقدند باید تعداد کارت‌های رسانه‌ها و مهمانان بی‌کارت برج میلاد کاهش پیدا کند. حتی بعضی‌های‌شان وقتی دارند با هم حرف می‌زنند - بی‌دلیل و بی‌جهت - چند پیس الکل به دست‌وبال‌شان می‌پاشند تا شبیخون ویروس‌هایی را که یواشکی به دست‌های‌شان چسبیده‌اند خنثی کنند. اما همین آدم‌های معتقد به رعایت پروتکل‌های بهداشتی و مصرف الکل با مصارف پزشکی، وقتی به سالن غذاخوری می‌رسند، گویی دچار استحاله می‌شوند و فراموش می‌کنند که در خیز ششم کرونا در مکانی عمومی حضور دارند. بعد از اینکه غذای‌شان را می‌گیرند، خوش‌خوشان می‌روند با هم دور یک میز می‌نشینند و ماسک‌های‌شان را برمی‌دارند و شروع می‌کنند به غذا خوردن. نه دستی می‌شویند و نه از اینکه با آدمی غریبه هم‌سفره شده‌اند، دل‌شوره می‌گیرند. انگارنه‌انگار که ممکن است خودشان یا یکی از هم‌سفره‌های‌شان ناقل کرونا باشد و برای بقیه هم دردسر درست کند. گوش تا گوش سالن غذاخوری پر از آدم‌هایی است که چندنفره دور میزها نشسته‌اند و با هم مشغول گپ‌وگفتند. این مراسم شام در سالنی پر از آدم معمولا تا شروع سانس آخر که ساعت 9ونیم شب است ادامه دارد. آدم‌ها بعد از اینکه شام‌شان را می‌خورند راه می‌افتند به سمت سالن نمایش. با اینکه سانس آخر مخصوص مهمانان ویژه است، اما بسیاری از رسانه‌ای‌ها هم که در طول روز فرصت تماشای فیلم‌ها را نداشته‌اند خودشان را به این سانس می‌رسانند. همه شاد و خوشحال وارد سالن می‌شوند. انگار که سنگینی شام یا چربی غذا کمی سست و بی‌حالشان کرده باشد، در طول فیلم حال و حوصله تحمل ماسک را ندارند. ماسک‌ها کم‌کم پایین می‌آید و گاه صدای صاف کردن سینه یا خس‌خس نفس‌های به‌شماره‌افتاده در سکوت سالن طنین می‌اندازد. فرقی نمی‌کند چه فیلمی در سانس آخر به نمایش درآید، اما کسی که نگران سلامتی‌اش باشد، در تمام طول فیلم احساس می‌کند در حال تماشای فیلمی ترسناک است. او مثل قهرمان جان‌سخت و تک‌افتاده فیلم‌های ترسناک امیدوار است که دسته آخر بتواند سالم از سالن سینما خارج شود و دیگر حتی اگر کلاهش هم سمت برج بیفتد، هرگز آن‌ورها آفتابی نخواهد شد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :