فرار از جمع کارمندان ناراضی
نبود رضایت شغلی چه پیامدهایی دارد؟
نیلوفر ذوالفقاری
تصور کنید از مرحله سخت پیدا کردن شغل رد شدهاید و حالا شاغل محسوب میشوید اما در شغل و حرفه خود احساس نارضایتی را تجربه میکنید و کمکم بهنظر میرسد افسرده شدهاید. واقعیت این است که زندگی خیلی کوتاهتر از آن است که بخواهیم ساعات متمادی حضور در محل کارمان را با ناراحتی و بیحوصلگی سپری کنیم. شاید احساس خیلی از شما در مورد شغلتان و محیط کارتان احساسی منفی و ناخوشایند باشد که هر روز دوست دارید زودتر ساعات کاری تمام شود و شما زودتر به خانه برگردید و از بودن در محل کارتان خلاص شوید. مشکل کجاست که خیلیها چنین احساسی در مورد شغل و محیط کارشان دارند و تاب و توان بودن در آنجا و لذت بردن از آن را ندارند؟ ویدا ساعی، روانشناس و رواندرمانگر با پاسخ دادن به این سؤال، درباره عوامل ایجاد این احساس و راههایی برای افزایش احساس رضایت در محل کار توضیح میدهد. با هم توضیحات این روانشناس را میخوانیم.
عوامل افسردگی در کار
اینکه چرا افراد نارضایتی و افسردگی را تجربه میکنند، هیچوقت دلایل ثابت ندارد و به عوامل مختلفی بستگی دارد. اما وجود بعضی عوامل میتواند زنگ خطر را روشن کند که احتمالاً افراد با قرار گرفتن در بعضی موقعیتها و شرایط، نارضایتی و ناشاد بودن را تجربه خواهند کرد. نبود 3چیز در محل کار و در ارتباط با شغل افراد موجب میشود تا آنها احساس ناشادی و افسردگی کنند؛ هدف، امید و دوستی. جای خالی این عوامل در محل کار، به مرور زمان باعث جمع شدن احساس نارضایتی در وجود فرد و افسرده شدن در محل کار میشود.
شادکاری با داشتن هدف و کار معنادار
همه ما بهشدت نیازمند داشتن هدفی مشخص برای کاری هستیم که انجامش میدهیم و بدون این هدف و مقصود مشخص، نخواهیم توانست از کاری که میکنیم لذت ببریم. هدف از انجام یک کار جزو پایدارترین و مؤثرترین ابزارها برای برانگیخته شدن افراد در محل کارشان محسوب میشود و عامل تسکین کارکنانی است که با مشکلاتی همچون استرسهای کاری، روسای کجخلق و تحملناپذیر و موانع کاری دست به گریبان هستند. بر همین اساس هم هست که به افراد توصیه میشود تا بهطور پیوسته بهدنبال یافتن هدف یا اهداف مشخصی برای کار کردن و حضور در شغلشان باشند تا به اینوسیله طعم شادکاری را بهطور کامل بچشند.
آن که امید ندارد، ناشاد است
امید به موفقیت و پیشرفت هم مثل هدف داشتن بر شادکاری و احساس رضایت در محل کار تأثیرگذار است. امید، خوشبینی و نگرش مثبت نسبت به آینده موجب میشود تا افراد بهرغم مشکلات و موانع به فرداهای بهتر امیدوار باشند و سختیهای امروز را راحتتر تحمل کنند. در واقع، امید، موتور محرکه انرژی، خلاقیت و مقاومت است که انرژیهای منفی و فشارهای کاری را کنار میزند و به کارکنان و مدیران روحیه کار مضاعف میدهد. متأسفانه بسیاری از مدیران به اشتباه فکر میکنند که عواملی همچون فرهنگسازمانی و رسالتهای کاری به تنهایی قادرند به همه افراد امید ببخشند و آنها را نسبت به کاری که میکنند علاقهمند نگهدارند. درحالیکه تجربه نشان داده نگرشها و فرهنگهای سازمانی عمدتاً الهامبخش و محرک خود سازمانها هستند و نه کل کارکنانشان و برای امیدبخشی و الهام دادن به کارکنان لازم است که برای هر فرد مشخص شود مسئولیتها و نقشآفرینی او در محل کارش چگونه و تا چه حدی با نگرشها، آرمانها و اهداف شخصی و فردی او همخوانی دارد و با ترکیب این دو است که میتوان احساس مثبت و خوشایندی در کارکنان بهوجود آورد.
جای خالی دوست
روابط دوستانه بین کارکنان ازجمله مهمترین عوامل انگیزهبخش و شادیآور در محل کار است که علاقه به کاری که افراد در حال انجامش هستند را هم افزایش میدهد. در واقع روابط دوستانه و صمیمانه همکاران در تیمهای کاری است که موفقیت جمعی و تیمی آنها را ممکن میکند. تحقیقات روانشناسان ثابت کرده که وجود فرد یا افرادی در کنار ما در محل کار که وضعیت ما برای آنها اهمیت دارد، موجب قوت قلب و علاقهمندتر شدن به کاری میشود که به آن اشتغال داریم. به همین دلیل هم هست که یکی از ملاکهای یک کار خوب داشتن همکاران و دوستانی خوب و صمیمی است.
فرسودگی شغلی بیماری است
سازمان جهانی بهداشت فرسودگی شغلی یا کارزدگی را بهطور رسمی یک بیماری اعلام کرده. این بیماری از سال 2022میلادی بهطور جهانی به رسمیت شناخته خواهد شد و نمونههایی برای تشخیص، درمان و پوششدهی علائم فرسودگی شغلی برای ارائهدهندگان خدمات درمانی و بیمهگران فراهم خواهد شد. این سازمان فرسودگی شغلی را «استرس مزمن محیط کار که به درستی مدیریت نشده است» توصیف کرده و 3نشانه زیر را برای آن درنظر گرفته است:
احساس کمبود انرژی، خستگی و فرسودگی
افزایش فاصله روحی با شغل یا احساسات منفیگرایی یا احساس پوچی نسبت به شغل
کاهش کارآمدی حرفهای و شغلی
در فهرست طبقهبندی بینالمللی بیماریها (ICD) به این نکته اشاره شده که فرسودگی شغلی بهطور خاص پدیدهای در محیط کاری بوده و نباید برای توصیف تجربیات مشابه در دیگر زمینههای زندگی بهکار برده شود.
انتخاب شادی
اگر شما هم جزو آن دسته از افراد ناشادی هستید که انگیزهای برای شاد بودن و احساس شادی در محل کار ندارند، خوب است حتماً به نتایج تحقیق دکتر برونی ویر با دقت توجه کنید. او محقق و نویسندهای است که در مورد افرادی تحقیق میکند که میدانند دیر یا زود خواهند مرد و میدانند به دلایل پزشکی بیشتر از چند هفته یا چندماه زنده نیستند. او درباره چنین افرادی میگوید:«این افراد وقتی با مرگ روبهرو میشوند و میدانند بهزودی به کام مرگ خواهند رفت، به شکل شگفتانگیزی رشد میکنند و هیچگاه نباید ظرفیت رشد و تعالی چنین افرادی را دستکم گرفت. چرا که در هفتهها و ماههای پایانی زندگی، آنها طیف متنوع و وسیعی از احساساتی همچون انتظار، بیم، امید، انکار و تسلیم را تجربه میکنند.» این محقق میگوید وقتی این افراد از حسرتهایشان حرف میزنند، یک حسرت مشترک در حرفهایشان تکرار میشود: «ای کاش بهخودم اجازه میدادم شادتر باشم.» خیلیها تا زمان مرگ نمیفهمند که شاد بودن و شادی یک انتخاب است که باید آن را برگزید؛ انتخابی که نباید بهخاطر متهم شدن به حماقت و مبتذلبودن از آن فرار کرد. خندیدن با تمام وجود و از ته قلب، گزینه رایگانی است که همه ما میتوانیم انتخابش کنیم.
تعبیر تازه موفقیت
وقتی میشنوید «او خیلی موفق است» یا «او به موفقیت رسیده است» چه چیزی به ذهنتان خطور میکند؟ جامعه موفقیت را با چگونگی دستیابی به اهداف تعریف میکند؛ شهرت، ثروت، مقام و احترام اجتماعی، خانه بزرگ، خودروی لوکس، شغل معتبر و درآمد هنگفت. وقتی انسانها به این هدفها دست پیدا میکنند، جامعه به آنها برچسب افراد موفق میزند؛ اما اگر به این تعریف رایج از موفقیت معتقد باشیم، خودمان را در دام رنجهایی غیرضروری انداختهایم. آن وقت است که حتی از شغلی که برای آن زحمت کشیدهایم احساس نارضایتی داریم. در این شرایط تنها راهحل این است که تعریف متفاوتی از موفقیت برای خودمان بسازیم. موفقیت واقعی زندگی کردن براساس ارزشهاست. چنین تعریفی زندگی را بسیار راحتتر میکند. چرا؟ چون با این تعبیر همواره و در هر زمان میتوانیم براساس ارزشهایمان اقدام کنیم و به این ترتیب خودمان را موفق بدانیم و احساس رضایت داشته باشیم.