این کارآفرینان با کمی خلاقیت جانی دوباره به گردشگری دادهاند
زندگی تاریخی به سبک امروز
ناهید زندیصادق:
خانههای کهن روح زندگی دارند چراکه در گوشه و کنارشان حیات جریان داشته. خانههایی که نیاکان ما در آنها عاشقی کردهاند، گاه شریک درد و غم ساکنان و گاه نظارهگر شادمانیشان بودهاند، میراث ملموسی که میراث ناملموس ما در آن شکل گرفته و به حیات خود ادامه داده است. آدمی دلش غنج میرود برای یک شب اقامت در یک خانه تاریخی و خوردن غذاهای محلی و گوش کردن به نوای خوش موسیقی محلی. برای آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم مردم و قدم زدن درکوچهپسکوچههای قدیمی شهر تنها یک جان شیفته نیاز است و اندکی برنامهریزی نابودی بافت تاریخی شهرها و خانههای قدیمی با آن حیاطهای مرکزی و حوضهای آبی که در چهارگوشهاش گلدانهای شمعدانی و حسنیوسف چیده شده، خیانت به روح خسته انسان امروز است. او نیازمند استشمام بوی غذای مادرانهای است که در میان دیوارهای خانهای از جنس زندگی میپیچد و او را برای لحظهای از هیاهوی زندگی ماشینی جدا میکند. داستان تلخ خانههای رو به ویرانی که هر روز به جای مرمت و تعمیر ویران میشوند و ساختمانهای بلندمرتبه جای آنها سبز میشود تمامی ندارد؛ اما هنوز هم هستند کسانی که دلشان برای آبادانی این خاک میتپد و دلسوخته تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم هستند. سری به چند نمونه از خانههای تاریخی زدهایم که امروز فضای آنها کاربردی شده و علاوه بر سودآوری اقتصادی تلاش میشود که بهعنوان میراثی ماندگار برای آیندگان حفظ شود.
خشت و ماه
خانهبومگردی خشت وماه در اردکان یزد، سال گذشته افتتاح شد. قصه از آنجا شروع شد که دو جوان زندگی مشترک خود را در این خانه آغاز کردند و به جای آپارتمانی شیک و نوساز خانهای خشت وگلی را مرمت کردند تا میراث داران خوبی برای هویت شهرشان باشند.
خانهای برای شیدایی
سمانه مهدیزاده 25ساله و کارشناس معماری است. او پیش از آنکه به خانههای تاریخی علاقهمند شود هشت سال بلد محلی یا راهنما بوده است و با گردشگران در بافتهای تاریخی قدم زده و برای آنها از تاریخ، فرهنگ و آداب و رسوم شهرش گفته است.
مهدیزاده میگوید: وقتی با همسرم آشنا شدم و ازدواج کردیم بهجای آنکه مثل زوجهای دیگر یک خانه مدرن اجاره کنیم یا زمینی بخریم و در آن خانهای نوساز بنا کنیم، تصمیم گرفتیم یک خانه قدیمی را از خطر ویرانی نجات دهیم. هزینه خیلی زیادی را متحمل شدیم که شاید اگر یک آپارتمان میخریدیم این هزینه کمتر میشد. مرمت این خانه سختیهای بسیاری داشت، مصالح بومی که باید برای مرمت استفاده میکردیم، در دسترس نبود و به سختی پیدا میشد. استاد بنایی نمیشناختیم که توانایی انجام کار مرمت را داشته باشد، چون استادان قدیم یا از دنیا رفته بودند یا آنقدر پیر شده بودند که توانایی کار نداشتند. به هرحال ما تمام تلاش خود را کردیم که خانه اول خود را چنان که میخواهیم بسازیم. چندماه پیش مرمت خانه تمام شد و ما زندگی مان را همزمان با آغاز فعالیت این خانه تاریخی شروع کردیم. اول فقط دو اتاق داشتیم اما در نوروز 97توانستیم هشت اتاق خانه را برای پذیرایی از مهمانان نوروزی آماده کنیم. ظرفیت این خانه تقریبا سی مهمان است.
خانه سلامت
بافت تاریخی اردکان خانههای واجد ارزش بسیاری دارد که در سالهای گذشته برخی از آنها تغییر کاربری یافته و در زندگی امروزی نقشی بهعهده گرفتهاند. خانه سلامت را قاسم برخورداری برای حفظ و احیا و آموزش صنایعدستی شهرش دایر کرده است. قاسم برخورداری شریف آباد، 41سال دارد و در سال 1375دیپلم گرفته است. او 21سال بعد از دیپلم تصمیم گرفت در رشته گردشگری ادامه تحصیل دهد. و در تمام این سالها کارگاه تراشکاری نیز داشته است و فعالیتهای دیگر. اما علاقهمندی او به گردشگری باعث شد پا در راه احیای یک خانه تاریخی بگذارد.
جستوجوی میراث نیاکان
برخورداری میگوید: گردشگر برای سفر جاذبه میخواهد، این جاذبه میتواند قایقسواری در رودخانه خروشان، شترسواری در کویر، طبیعتگردی یا توریسم پزشکی، درمان یا سلامت باشد. و خانههای تاریخی با نوع ساختارشان میتوانند بهعنوان یکی از انواع جاذبهها گردشگران را جذب کنند.
برای این کار، بافت خانه تاریخی را اندکی بهسازی کرده و برخی نقاط را تغییر کاربری دادیم و تلاش کردیم شکل اصلی خانه باقی بماند. از امکانات امروزی تهویه مدرن، سرویس بهداشتی و سرویس خواب بهکار بردیم و سایر موارد همگی به سبک سنتی اجرایی شد؛ در واقع تلفیقی از سنت و مدرنیته با تأکید بر حفظ ساختار اصلی.
دردنیای پر مشغله و هیاهویی که همه بهدنبال اندکی دوری از استرسهای روزمره هستند، سفر گزینه بسیاری از آدمهاست. من هم همیشه سفر را دوست داشتم؛ اما به سبب هزینه نسبتا بالای مسافرت و در دسترس نبودن امکانات سفر در تمام اوقات، به فکر پیدا کردن مکانی بودم که به محل زندگی خودم نزدیک باشد. پس خانهای خریدم که چند سالی به حال نیمه مخروبه از آن استفاده شخصی کردم اما در سال 95آن را طی هشت ماه با 160میلیون هزینه شخصی بازسازی کردم. به سبب سلامت روحی که در این خانه یافتم، اسم این خانه را «سلامت» گذاشتم. البته این نامگذاری به سبب همجواری با پارک سلامت، کوچه سلامت و آبانبار سلامت هم است. من با بازدید از خانههای محله، تهیه عکس و مصاحبه با دوستان، اقدام به تعمیر کردم تا هم سبک سنتی محله حفظ شود و هم با استفاده بهینه از فضا و امکانات روز، خانه تجهیز شود.
در تابستان سال گذشته بالغ بر ٩٠نفر هنرجو با کمترین هزینه، در رشتههای کاربافی، قالیبافی، تابلوفرش، سفالگری، نقش برجسته، نقاشی، ملیلهکاری و رشتههای دیگر در این خانه آموزش دیدند.
یک نمونه موفق
خانههای تاریخی شهر مصر در مسیر جاده مرکزی ایران اردکان به شاهرود که خیلی هم مورد استقبال گردشگران خارجی قرار گرفته، خانه بومگردی «عباس برزگر» در بوانات فارس و «نارتیتی» در تفت است که توسط یک زوج زرتشتی اداره میشود، اینها نمونههای موفقی هستند که میتوانند الگوی کارهای بعدی باشند.
بافت تاریخی محله شریف آباد که خانه سلامت در آن قرار دارد به لحاظ قرار گرفتن در کنار آتشکده و قنات زنده و نیز مسیر عالی در کنار زندگی سنتی زرتشتیان بسیار جای کار دارد و میتواند هدف نهایی تعداد زیادی از گردشگران باشد.
کمک دولتی؛ آری یا نه؟!
ما با سرمایه شخصی این کار را کردیم. میراث فرهنگی هم خیلی کم در حد تأمین بخشی از مصالح کمک کرد. بعد از کلی دوندگی وام هم دریافت کردیم. دو سال در پیچ و خم دریافت وام بودیم که در نهایت پنجاه میلیون وام گرفتیم و در واقع بیشتر هزینه مرمت و راه انداختن خانه را خودمان تقبل کردیم. پیشنهاد نمیکنم کسی به امید دریافت وام وارد این حوزه کاری شود.
خانه صادقی؛ احترام به جوامع محلی در خانههای بومی
الیار عاصمیزاده جوان خوشذوقی است که سالها در صنعت گردشگری فعالیت داشته و امروز تجربیات خود را در پذیرایی از مهمانان خود بهکار میگیرد. با وجود سن کمش دریایی از تجربهاست و این روزها هتل رستوران صادقی را در اردبیل اداره میکند.
عاصمیزاده متولد اردیبهشتماه 1368و مهندس صنایع و تحلیل سیستمهای مدیریتی و دانشجوی ارشد رشته گردشگری و عضو هیأت رئیسه شورای هماهنگی تشکلهای غیردولتی میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور و مدیر مجموعه «هتل رستوران خانه تاریخی صادقی» است.
بخش خصوصی حامی گردشگری
احیای مجموعه خانه تاریخی صادقی جزء معدود احیا و بهرهبرداریهایی است که کاملا توسط بخش خصوصی و بدون مشارکت مالی بخش دولتی انجام گرفته است. این خانه تاریخی، رستورانی است که همه روزه گردشگران بسیاری در آن پذیرایی میشوند.
جایگاه خانههای تاریخی در گردشگری
عاصمیزاده میگوید: اردبیل در طول تاریخ به سبب تاریخ پرافتخار و فرزندان دلاورش همواره کانون توجه بوده و به هزارتوی تاریخ، فرهنگ، شعر، شعور و فرهنگ شهرت داشته است. متأسفانه بناهای تاریخی این دیار پرافتخار در دورههای گوناگون به دلیل نبودشناسایی به موقع و ناآشنایی جامعه محلی با مرمت و تعمیر دچار خسران و آسیبهای جبرانناپذیری شده است و امروز به تعداد انگشتان دست خانه واجد ارزش، در بافت تاریخی این شهر به چشم نمیخورد. خانه تاریخی صادقی در اردبیل بهعنوان بزرگترین خانه تاریخی با پلان معماری ایرانی سالهای متمادی چشم به راه مرمت و احیا مجدد بود. زمانی که این بنا از طرف صندوق حفظ و احیاء و بهرهبرداری از بناها و اماکن تاریخی و فرهنگی کشور برای واگذاری به بخش خصوصی، به مزایده گذاشته شد، آن را خریدیم و آماده کردیم.
خانه موزه اسباب بازی
امیر سهرابی در کاشان یک خانه را مرمت و موزه اسباببازی یا عروسک را درآنجا تاسیس کرده است. برای این کار عروسکهای قدیمی که با پارچه و چوب درست شده با مطالعه وسایل بازی قدیم احیا شدهاند. در این موزه عروسک، بخشی هم بهعنوان فضای اقامتی درنظر گرفته شده که اقامت در آن، کودک درون آدمی را فعال میکند.
تغییرات خانه حاج ملامحمد حائری
سهرابی میگوید: خانهای که ما مرمت کردیم متعلق به «آخوند حاج ملامحمد حائری» بود که در فضای بیرونی آن آموزش قرآن، احکام و دروس دیگر انجام میشد. ما به ناچار تغییراتی در آن اعمال کردیم. برای مثال تعداد سرویسهای بهداشتی در فضای باز را بیشتر کردیم. جای آشپزخانه را تغییر دادیم و یک اتاق بزرگتر را که نزدیک به اتاق نشیمن بود به آشپزخانه تبدیل کردیم. برخی از اتاقها که قبلا گچ بود با روکش نازکی مرمت شد و در برخی از اتاقها کاهگل را هم به مصالح افزودیم تا اگر کسی دوست داشت برای اقامت، یک فضای کاهگلی سنتی را تجربه کند. ولی در مجموع خانه همان خانهای است که در زمان آقای حائری در آن زندگی جریان داشت. پیش از اینکه ما به کسب درآمد از این خانه فکر کنیم، اینجا خانهای است که ما در آن زندگی میکنیم و حریم زندگی ماست. بنابر این درباره درآمد هنوز نمیتوانم نظری بدهم ولی تلاش کردیم فاکتورهای گردشگری پایدار را در کار خود رعایت کنیم.
راهی برای ماندگاری
راهاندازی این خانه باعث شد مردم محل هم با ما همراه شوند. ما در کار خودمان با جوامع محلی تعامل خوبی برقرار کردیم. مثلا از همسایهای که آشپز خوبی است، خواستهایم وقتی مهمان داریم در آشپزی به ما کمک کند یا همسایهای که سرمه درست میکند کارهایش را برای فروش به ما سپرده، دیگری حولههای قدیمی یا دستمال میبافد و ما آن را میفروشیم. آن دیگری زیلویی که همیشه میبافته در خانه ما میبافد که هم جاذبه است و هم امکان فروش دارد. برای میزبانی هم ترشی و مربا را از همسایهها میخریم.
خانه قدیمی و کاربرد جدید
مهدیزاده معتقد است: در کل زمانی در گردشگرپذیری موفقتر خواهیم بود که کاربریهای جالبی برای این خانهها درنظر بگیریم. مثلا به جای اینکه آموزشگاه موسیقی را در بافت جدید تاسیس کنیم، یکی از خانههای سنتی را که با موسیقی سنتی ما همخوانی دارد، به این منظور مرمت کنیم. وقتی گردشگر برای دیدن معماری بنا به این خانه میآید با فعالیتهای هنری که در آن جریان دارد نیز آشنا میشود. میتوان در یک خانه قدیمی کلاسهایی برای آموزش آشپزی ایرانی دایر کرد تا وقتی گردشگر به این خانه میآید با انواع غذاهای سنتی شهر، منطقه و حتی کشور آشنا شود و حتی برای اقامتی چند روزه برای آموختن آشپزی برنامهریزی کند.
یک محله کامل
البته همه این خانهها نباید تغییر کاربری داشته باشند؛ چراکه اگر چنین اتفاقی بیفتد و همه خانهها به موزه، کارگاه، آموزشگاه صنایعدستی و… تبدیل شوند، رفتوآمدهای مکرر باعث میشود روح زندگی در آنها جریان نداشته باشد. برخی خانهها را باید برای زندگی مرمت کرد تا گردشگر جریان زندگی را در بافت ببیند. کاری که ما در خانه خودمان انجام دادیم یعنی اینکه هم من و همسرم در خانه ساکن هستیم و زندگی در گوشه و کنار آن جریان دارد، بوی غذا در خانه میپیچد و هم اگر مسافر و مهمان باشد خانه را به او اجاره میدهیم.
توازن در بافت قدیمی محلات
بافت تاریخی زمانی یک بافت خوب است که همه فضاهای مناسب کار و زندگی در آن باشد. اینکه همه خانهها را به رستوران یا هتل تبدیل کنیم خیلی جذابیت ندارد و این کاربری اشباع شده است. در بافت تاریخی یزد هر کس خانه تاریخی داشته آن را به رستوران تبدیل کرده، درحالیکه میتوان کاربریهای خلاقانه دیگری چون موزه یا آموزشگاه را به آن افزود. در محدوده شهری موزه، رستوران، آموزشگاه، خانه بومگردی، خانه بازیهای بومی و محلی و… در کنار هم زیباست. یک خانه بومگردی با ابزار و وسایلی که دارد میتواند یک موزه مردمشناسی باشد که برای مخاطب جذابیت داشته باشد.
پلی به سوی گردشگری پایدار
فرهنگ حاصل تعامل انسان با محیط پیرامون است و محیط فرصتی برای خلق ایدهها است. یادگیری و درمیان گذاشتن ایدهها به «ارتباط» نیاز دارد و ارتباط نیازمند رمزگذاری و نمادهایی است که باید آموخته شده و به اشتراک گذاشته شوند. یکی از روشهای ارتباط بین فرهنگی «گردشگری» است. تمایزهای منطقهای، نژادی و قومی، تاریخ و فرهنگ معاصر تکههای به هم پیوسته از مکانها، سنتها و تجاربی هستند که معرف یک کشور و مردم آن سرزمین هستند. با این نگرش گردشگری بهعنوان بخش مهمی از گردشگری فرهنگی، پیشینهای طولانی دارد. میراث ملموس و ناملموس هر سرزمین همواره عامل مهمی برای جذب گردشگر و انتقال فرهنگ آن سرزمین بوده و هست. امروزه این ارتباط بین فرهنگی و انتقال پیام به وضوح در میراث معماری سرزمینهای مجاور دیده میشود و با توجه به اینکه سرزمینها با داراییهای تاریخی بسیار و گردشگری میراث محور میتوانند مرکز توجه بسیاری از کانونهای گردشگری جهان قرار گیرند. باید با توجه به پتانسیلهای تاریخی موجود، فرصت مناسبی را برای رشد و توسعه گردشگری پایدار فراهم کرد که در این میان نقش خانههای تاریخی بیبدیل است. میتوان با شناخت قابلیتهای خانه های تاریخی و توانمندیهای بالقوه موجود در خانههای تاریخی، علاوه بر بهبود فضای اقتصادی، به توسعه و ترویج فرهنگ بومی و منطقهای پرداخت. بهرهبرداران از خانههای تاریخی بهعنوان یکی از مقاصد گردشگری، با ایجاد فرصت برای تبادل فرهنگی بین گردشگرو جامعه میزبان، سبب احیای عناصر فرهنگی روبه زوال، تقویت غرور ملی و عزتنفس اجتماعی و همچنین ایجاد انگیزه برای حفظ هویت فرهنگی و تاریخی در جامعه میزبان میشود. علاوه بر اثرات مثبت فرهنگی و اجتماعی میتوان به اثرات مثبت اقتصادی، رشد درآمد منطقهای و تأمین بودجه نگهداری و حفاظت از بناهای تاریخی اشاره کرد. البته توسعه گردشگری ممکن است پیامدها و اثرات نامطلوبی مانند تغییرات فرهنگی، کالایی شدن فرهنگ، آسیبهای فیزیکی ناشی از ازدحام جمعیت، کاهش کیفیت تجربه برای گردشگر، در نتیجه گردشگری انبوه و ایجاد تورم در منطقه را بهدنبال داشته باشد و این موضوع موجب دغدغه راهنمایان، دوستداران میراث فرهنگی و کنشگران مدنی در حوزه میراث فرهنگی شده است؛ اما میتوان با بهکارگیری اصول پایداری و جلوگیری از توسعه بیرویه و بدون برنامه گردشگری، دستیابی به گردشگری پایدار را ممکن کرد.
بازگشت به گذشته
مهدیزاده میگوید: من تحصیلات دانشگاهی در زمینه گردشگری ندارم و نمیتوانم درباره نقش و جایگاه تاریخی در گردشگرپذیری نظر تخصصی بدهم؛ اما فکر میکنم انسان امروز از زندگی سنتی دور شده و به سوی زندگی شهری و مدرن پیش رفته است، تمام روز کار کردن و در نهایت غذای فستفود خوردن باعث شده کمتر زیبایی خانهها درنظر گرفته شود و خانه تنها جایی برای خواب باشد. در بافت تاریخی بسیاری از شهرها خانههای فرسوده خالی از سکنه شده یا به سوی ویرانی میروند. کسانی هم که در بافت تاریخی زندگی میکنند ارزش واقعی خانه را درک نکرده و به نوعی از سرناچاری و به سبب ناتوانی مالی هنوز در آن خانه زندگی میکنند. من دوستی داشتم که در دوره راهنمایی با هم در یک کلاس درس میخواندیم، وقتی از او نشانی خانهشان را میپرسیدند خیلی با اکراه میگفت در بافت تاریخی در یک خانه کلنگی زندگی میکنیم! روزی خیلی اتفاقی گذر ما به خانه آنها افتاد و زیبایی آن خانه ما را شگفتزده کرد. وقتی از او پرسیدیم چرا از زندگی در این خانه زیبا راضی نیست؟ متوجه شدم او خانه زیبا را خانهای میداند که نمای سنگی و آشپزخانه اوپن داشته باشد، یا حمام و دستشویی در گوشهای از پذیرایی خانه گنجانده شود. وقتی ما تصمیم به مرمت خانه تاریخی گرفتیم همه گفتند شما دیوانهاید! در این خانهها که نمیشود زندگی کرد. اما از اینکه برخلاف همه از زندگی مدرن فرار کرده و به خانه سنتی پناه بردیم خیلی راضی هستیم. البته این نیاز برای گردشگران خارجی بیشتر است، آنها هم در یک فضای ماشینی زندگی میکنند و برایشان جذاب است که به دیدن چنین بناهایی بیایند و با فرهنگ زیست مردم در گذر روزگاران آشنا شوند. ببینند که پدران و مادران ما در چه فضایی و چگونه زندگی کردهاند. گردشگر در کنار اینکه ساختار و کالبد بنا را میبیند باید روح زندگی را در این خانهها ببیند که ما تلاشکردهایم چنین شود .