• یکشنبه 9 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 19 شوال 1445
  • 2024 Apr 28
شنبه 8 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 14022
+
-

مسیر پیش‌روی برجام

محسن عبداللهی، الهه کولایی، داوود هرمیداس باوند و احمد بخارایی از استادان حقوق و علوم سیاسی به بررسی رفتارهای ایران در قبال تصمیم ترامپ در برجام پرداختند

مسیر پیش‌روی برجام

دونالد ترامپ- رئیس‌جمهور آمریکا- باید 22 اردیبهشت‌ماه درخصوص تمدید تعلیق تحریم‌های هسته‌ای علیه ایران در چارچوب برجام تصمیم بگیرد. چهره نامطمئن و اظهارات غلوآمیز او در سیاست بین‌الملل برای دیپلمات‌ها و مقامات سیاسی قابل پیش‌بینی نیست؛با این حال استادان علوم سیاسی، حقوق بین‌الملل و روابط بین‌الملل در نشستی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، برآوردهایی از تصمیمات او داشتند. این نشست بیش از هر چیز معطوف به واکنشی بود که جمهوری اسلامی ایران می‌تواند در مقابل هر تصمیم احتمالی بروز دهد. محسن عبداللهی (دانشیار حقوق بین‌الملل دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی)، داوود هرمیداس باوند (استاد روابط بین‌الملل)، الهه کولایی (استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران) و احمد بخارایی (عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور) پیشنهاد‌های خود را در این نشست با عنوان «آینده برجام و چشم‌انداز مناسبات روابط ایران و ایالات‌متحده: صلح‌آمیز یا تنش‌مند» ارائه کردند. گفت‌وگوهای این نشست را در ادامه می‌خوانید.


محسن عبداللهی: درباره سرنوشت برجام از تعابیری همچون پایان یا خروج استفاده می‌شود. من برای اینکه بحث خود را بر فرضی استوار کرده باشم باید بگویم برجام را یک معاهده نمی‌دانم ولی از نقطه نظر حقوق بین‌الملل و متدولوژی بحث در حقوق بین‌الملل، می‌شود با استناد به کنوانسیون حقوق معاهدات و با بهره‌برداری از اصول کلی حاکم بر حقوق معاهدات به تفسیر این سند نشست. در حقوق معاهدات بین‌المللی بعضا امکان خروج از معاهدات بین‌المللی پیش‌بینی می‌شود. به‌عنوان مثال میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی که دولت ایران در دوره پهلوی دوم به آن پیوست، امکان خروج را پیش‌بینی کرده است ولی دولت جمهوری اسلامی ایران هیچ خدشه‌ای به آن وارد نکرد و بعد از انقلاب با وجود اینکه می‌توانست از این میثاق خارج شود همچنان به عضویت در آن ادامه داد. بنابراین خروج از معاهدات، امری پیچیده‌ و مسبوق به سابقه است. برای احراز این مسئله باید به متن خود معاهده رجوع کرد؛ اینکه آیا متن معاهده، اجازه خروج می‌دهد یا خیر؟ ممکن است بعضی از معاهدات خروج را منع کنند و برخی دیگر آن را مجاز بدانند. اگر معاهده ساکت باشد به‌طور معمول به موضوع و ماهیت آن معاهده نگاه می‌کنند. به‌عنوان مثال از معاهده‌ای که در حوزه خلع‌سلاح یا کاهش میزان تسلیحات است منطقا نمی‌توان خارج شد یا خروج از معاهده‌ای که مربوط به حفظ صلح و امنیت بین‌المللی است معنای درستی نمی‌دهد؛ مثلا درخصوص NPT (معاهده عدم‌اشاعه سلاح‌های هسته‌ای)‌؛هرچند این سند اجازه خروج می‌داد اما اعلامیه کره‌شمالی در سال1995 مبنی بر خروج از این سند، با استقبال جامعه بین‌المللی مواجه نشد؛ چون خروج از این معاهده به منزله تلاش برای ساخت بمب هسته‌‌ای درنظر گرفته شد و بحث‌‌های بسیار زیادی را در چارچوب شورای امنیت به‌وجود آورد. درباره برجام واقعیت این است که وقتی متن خوب خوانده می‌شود هیچ مقرره‌ای درباره خروج از این سند به چشم نمی‌خورد؛ یعنی آنچه شما در رسانه‌ها درباره خروج آمریکا از برجام می‌شنوید تعبیر حقوقی و درستی نیست. همچنین در متن، ماده و بندی درباره خاتمه‌بخشیدن به برجام دیده نمی‌شود. منظور از خاتمه بخشیدن می‌تواند فسخ یا کناره‌گیری باشد. در برخی از معاهدات بین‌المللی یک طرف معاهده می‌تواند آن را فسخ کند اما چنین چیزی در برجام وجود ندارد.



اعتبار برجام از معاهده هم قوی‌تر است

داوود هرمیداس باوند: همان‌طور که در کنوانسیون معاهدات آمده است عناوین، تعیین‌کننده اعتبار یک سند حقوقی نیستند؛ این اسناد ممکن است میثاق، منشور، قرارداد، معاهده یا اعلامیه باشند. آنچه اعتبار یک سند حقوقی را تعیین می‌کند، متن سندی است که تعیین‌کننده آن اجبار است. بیانیه الجزایر چون یک ضرورت فوری و فوتی بود به مجلس نرفت و عنوان بیانیه داشت ولی در واقع یک قرارداد چهارمیخ و بسیار محکم بود. بنابراین اعتبار توافقی هسته‌ای  که به تایید شورای امنیت رسیده حتی از یک معاهده هم بیشتر است. یک سند با هر عنوانی وقتی به تایید شورای امنیت برسد اعتبار خاص خود را احراز کرده است. به گفته لرد پالمرستون که وزیر خارجه و سپس نخست‌وزیر انگلستان بود، انگلستان نه دوستان دائمی دارد نه دشمنان دائمی بلکه منافع ملی دائمی دارد. چرچیل هنگام اعلام همکاری با روسیه گفته بود: «ما در این شرایط به سمت شیطان هم دست همکاری دراز می‌کنیم». آمریکا هم از این قاعده مستثنا نیست. ایالات متحده نیز مانند هر کشوری در شرایطی که احساس کند مصالح و منافع ملی‌اش اقتضا می‌کند، 180درجه تغییر رویه خواهد داد. در دوره ریاست‌جمهوری کلینتون هنگامی که قانون داماتو تصویب شد اتحادیه اروپا موضع گرفت و این تحریم‌های یکجانبه مضاعف را برخلاف مقررات سازمان تجارت جهانی و مغایر با حقوق بین‌الملل دانست. در ایران دولتی که در سیاست خارجی استراتژی تهاجمی در پیش گرفت سبب شد پرونده از شورای حکام به شورای امنیت برود. این در حالی است که در مذاکرات اولیه هدف این بود که پرونده به شورای امنیت ارجاع نشود. من به شما قول می‌دهم آقای ترامپ چون تازه‌وارد است و در مسائل سیاسی تبحر لازم را ندارد. آنها اگرچه در گفتار ازRegime Change سخن می‌گویند ولی همین دولت در صورتی که شرایط ما با جهان را تشخیص دهد تغییر موضع می‌دهد و خیلی مایل است  وارد یک دیالوگ سازنده شود که  دستاوردی برایش داشته باشد. ترامپ هم ممکن است تشخیص دهد یک گفت‌وگوی سازنده بهتر می‌تواند مصالح آمریکا و منافع نسبی متقابل ایران را تامین کند.



ایران حتما باید این 3گام حقوقی را بردارد

محسن عبداللهی: رفتار دولت ترامپ قابل نقد است. من نمی‌دانم حقوق‌دان‌های این دولت چه مشاوره‌ای به آمریکا خواهند داد ولی طرف اختلاف در مرحله اول باید اعتقادش را دایر بر اینکه طرف مقابل تعهداتش را انجام نمی‌دهد ابراز کند. این مسئله در حقوق بین‌الملل بسیار مهم است و یک تعهد شکلی است ولی در برخی از مواقع همین تعهد شکلی مانع استیفای حقوق ماهوی می‌شود. به‌عنوان مثال در قضیه هسته‌ای یک کشور کوچک دریایی در دیوان بین‌المللی دادگستری علیه 9قدرت هسته‌ای طرح دعوا می‌کند و از دیوان می‌خواهد به این پرسش پاسخ دهد که چرا این دولت‌ها با وجود گذشت 50سال از زمان تصویب NPT هنوز خلع‌سلاح هسته‌ای را در دستور کارشان قرار نداده‌اند و برعکس سلاح‌های هسته‌ای خود را افزایش داده‌اند. نمونه بارز این ماجرا آمریکا و انگلستان است. جالب است که دیوان بین‌المللی دادگستری از همین عدم‌رعایت قاعده شکلی وارد رسیدگی ماهیتی نمی‌شود. دیوان 2سال پیش حکم کرد که دولت خواهان، اختلاف خود را به اطلاع دول خوانده نرسانده است درحالی‌که اطلاع اختلاف در حقوق بین‌الملل شرط ورود به صلاحیت دیوان بین‌المللی دادگستری و رسیدگی به چنین اختلافی از سوی دیوان است. بنابراین یک دعوای بزرگ از طریق یک نکته شکلی خنثی شد. بنابراین برجام می‌گوید ابتدا باید اعتقاد به عدم ‌اجرای تعهد به اطلاع طرف مقابل برسد. دوم، فرایند حل اختلاف برجام باید طی شود. ابتدا باید کمیسیونی مشترک تشکیل شود سپس اگر تا 15روز نتیجه‌ای به‌دست نیامد باید وزیران خارجه جمع شوند یا همزمان هیأت سه‌نفره مشورتی تشکیل شود و به این اختلاف رسیدگی کند. اگر این فرایند طی شد و باز هم نتیجه‌ای به‌دست نیامد طرف شاکی می‌تواند با این اعتقاد که طرف مقابل اقدام به عدم‌اجرای مورد «مهم» برجام کرده است به اقدام متقابل مبادرت ورزد. این اصطلاحی انگلیسی است و به عمد در برجام گنجانده شده که در حقوق معاهدات می‌توان از آن به‌عنوان نقض اساسی یاد کرد اما نویسندگان برجام سعی کرده‌اند به عمد از واژه‌شناسی (Terminology) متفاوتی از حقوق معاهدات استفاده کنند: Significant Non Performance (عدم‌اجرای مهم). یک دولت ابتدا اختلافش را بیان می‌کند، روش حل‌وفصل را طی می‌کند و اگر نتیجه نگرفت در نهایت اعلام می‌کند که طرف مقابل مرتکب عدم «‌اجرای مهم برجام» شده است؛ بنابراین من عمل به بخشی از تعهدات یا تمام تعهداتم را متوقف (Cease) خواهم کرد. به جمهوری اسلامی ایران توصیه می‌شود که اگر دولت آمریکا در میانه‌ ماه می‌ به تعهداتش عمل نکرد با طی این مسیر تخلف یا نقض اساسی آمریکا را به جامعه بین‌المللی گوشزد کند وگرنه این بیم وجود دارد که ایران هم با رفتار هیجانی خود ناقض مهم برجام شناخته شود. به‌عبارت دیگر ما برای بهره‌مندی از امکان تعلیق بخشی از تعهدات‌مان باید با کانال قانونی پیش‌بینی‌شده حرکت کنیم. ما با طی این مسیر از فشار افکار عمومی جامعه بین‌المللی استفاده می‌کنیم، سعی می‌کنیم آمریکا را به تعهداتش متقاعد کنیم و اگر نشد از ظرفیت برجام که خودش به ما اجازه داده بخشی از تعهدات یا تمام آنها را معلق کنیم استفاده می‌کنیم. جمع‌بندی این است که خروج آمریکا از برجام یک عنوان اشتباه است که رسانه‌ها ترویج می‌کنند. آمریکا با عدم‌تعلیق تحریم‌هایی که هر 6 ماه یک‌بار باید تعلیق کند مرتکب نقض اساسی برجام خواهد شد. در عین حال جمهوری اسلامی ایران باید این مسئله را از زبان دولت‌های عضو کمیسیون یا شورای وزیران فریاد بزند، چون خودش به تنهایی نمی‌تواند چنین کند ولی اگر چنین اشتباهی را مرتکب شود نتایجش از نظر حقوقی نگران‌کننده خواهد بود. آیا اعلام حدوث عدم‌اجرای مهم برجام به‌عنوان دلیلی برای عدم‌اجرای یک طرف برجام به‌معنای پایان برجام است؟ این بسیار مهم است. اگر دولت ایران در واکنش به نقض مهم برجام بگوید بخشی از تعهداتم را اجرا نمی‌کنم، آیا این به‌معنای خاتمه و مرگ برجام است؟ در معاهدات دوجانبه اگر یک طرف یک معاهده ارضی یا مرزی- مثل معاهده بغداد1975یا لغو ویزا میان ایران و ترکیه- را به‌طور مهم اجرا نکند و طرف دوم هم متقابلا اجرا نکند، به‌معنای خاتمه معاهده خواهد بود. آیا این مسئله درباره برجام هم صادق است؟ به‌نظر من متن برجام در این زمینه پاسخ روشنی ارائه نمی‌کند. ما از متن برجام به این مسئله پی نمی‌بریم پس باید دست به تفسیر بزنیم. این سند یک سند بین‌المللی و چندجانبه است؛ یعنی در آن تنها تعهدات ایران در برابر آمریکا یا آمریکا در برابر ایران مطرح نیست؛هرچند تعهدات آمریکا در برابر ایران در مقایسه با تعهدات اروپا در برابر ایران جزو تعهدات مهم برجام محسوب می‌شود. به‌عبارت دیگر این احتمال همواره وجود دارد که یک سند چندجانبه بین‌المللی همچنان در بین سایر طرف‌ها باقی بماند. بنابراین باید به موضوع هدف معاهده یا سند هم نگاه کرد. به‌نظر من ظرفیت برجام در این راستا قابل تفسیر است. برجام می‌تواند بدون آمریکا یا انگلستان باقی بماند. همواره باید مسیر و امکان ازسرگیری تعهدات از سوی آمریکا را پیش‌‌بینی کنیم، چه‌بسا تصمیم دولت ترامپ عوض شود. این دولت نشان داده که تصمیماتش چندان باثبات نیست، گهگاه حرفی می‌زند و بعد از مدتی آن را تغییر می‌دهد. عبارت‌‌بندی برجام هم این تفسیر را تقویت می‌کند و زمانی را در اختیار طرف‌ها قرار می‌دهد تا بتوانند به مذاکره برگردند. جمله آخر من در این بخش این خواهد بود که جایگزینی هم برای برجام وجود ندارد.


بخارایی: خروج و پاره‌کردن برجام منتفی است اما اینکه ترامپ در ارتباط با تحریم‌ها چه خواهد کرد، این‌طور پیش‌بینی می‌شود که تحریم‌ها نقض نخواهند شد و تداوم خواهند داشت





وحدت استراتژیک داریم

داوود هرمیداس باوند: 2نکته را باید یادآور شوم. نخست گفته ناپلئون که می‌گوید: «خداوند هم طرفدار کسی است که توپخانه سنگین دارد» و دیگری جمله‌ای از جورج اورول که می‌گوید: «ما همه برابر هستیم ولی برخی برابرتر از دیگرانند»؛یعنی در نظام بین‌المللی‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم معمولا قدرت‌های برتر یا هژمون آنچه را براساس منافع و مصالح خودشان است به نفع جامعه بین‌المللی هم تلقی می‌کنند؛ یعنی منتی هم بر سر جامعه بین‌المللی می‌گذارند. درباره برجام باید گفت توافقی است که 5عضو دائمی جامعه بین‌الملل به اضافه آلمان به‌عنوان حافظ منابع جامعه بشری یا جامعه بین‌الملل با طرف دیگر که ایران است انجام داده‌اند. این توافق دوجانبه نیست و در راستای منافع جامعه بین‌الملل است و به تایید شورای امنیت هم رسیده است؛ یعنی براساس اصول منشور تصمیمات شورای امنیت در محدوده فصل7 که در رابطه با حفظ صلح و امنیت بین‌المللی است، همه کشورهای عضو ملزم به پایبندی هستند. ضمن اینکه در حقوق معاهدات همان‌طور که اشاره شد هر دولتی متعهد به عمل به تعهدات دولت قبلی است؛ یعنی هیچ دولتی نمی‌تواند بگوید به‌دلیل اینکه بعد از دولت دیگری آمده‌ام تعهدات آن را نادیده می‌گیرم. اگر خلاف این باشد دیگر حقوق بین‌الملل قدر و منزلتی نخواهد داشت. اتحادیه اروپا به نسبت مومن به توافقنامه است ولی به دلیل تعاملاتی که با آمریکا دارد و با وجود نقاری که بین اتحادیه اروپا و آمریکا پیش آمده است، بنا بر این گذاشته شده که سیاست ترضی خاطر آمریکا در پیش گرفته شود. بنابراین موضوع امتیازات دوم در قالب برجام 2مطرح می‌شود. این امتیازات در قالب همیشگی ساختن تعهدات برجام، محدودیت‌های موشکی و منع ایران از دخالت در امور کشورهای همسایه به‌خصوص سوریه و یمن دنبال می‌شود. اخیرا فرانسه هم همراه آمریکا و اسرائیل بر این مسئله تاکید دارد که ایران به هیچ وجه نباید در سوریه حضور نظامی داشته باشد که البته ناظر به بعد از حل‌وفصل مسئله سوریه است. در عین حال وزیر دارایی آمریکا اعلام کرده که تحریم‌های جدیدی علیه ایران انجام خواهد گرفت. مسائل ایران، فرازوفرودها و منافع حیاتی ایران را باید در پانورامای تاریخ ببینیم و تحلیل کنیم. ما از ابعاد داخلی و خارجی نیازمند تعدیلاتی هستیم. انگشت اتهام غربی‌ها به سمت موارد روشنی در ارتباط با ایران است و بهانه‌هایی ایجاد می‌کند. حمایت از تروریسم بین‌المللی و نقض حقوق بشر، بهانه وضع تحریم‌های جدید از سوی آمریکا علیه ایران است. ما فقدان وحدت استراتژیک داریم. همه درباره سیاست خارجی اظهارنظر می‌کنند و وزارت خارجه آخرین نهادی است که در جهت تعدیل این اظهارنظرها اقدام می‌کند. در برخی کشورها قوه مقننه اختیارات خودش را در شرایط بحرانی به دولت می‌سپارد اما در ایران دولت از ناحیه دستگاه قضایی تضعیف می‌شود. من بعید می‌دانم دوستان اروپایی ما ایستادگی کنند و به قراردادهایی که منعقد شده پایبند باشند.



تحریم‌ها بدون پاره کردن برجام تشدید می‌شوند

احمد بخارایی: پاره کردن برجام شدنی نیست و ترامپ این کار را نخواهد کرد. اگر این کار را انجام دهد هم بخشی از کنگره آمریکا در مقابلش خواهد ایستاد و هم اتحادیه اروپا. مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بارها اعلام کرده که برجام متعلق به جامعه بین‌المللی است و توافقی دوجانبه نیست که بتوان تغییری در آن اعمال کرد. خروج و پاره کردن برجام منتفی است اما اینکه ترامپ در ارتباط با تحریم‌ها چه خواهد کرد، این‌طور پیش‌بینی می‌شود که تحریم‌ها نقض نخواهند شد و تداوم خواهند داشت. چیزی که به‌احتمال بسیار قوی از سوی آمریکا در نیمه‌ماه می ‌اتفاق خواهد افتاد تشدید تحریم‌ها خواهد بود. این بازی تا 6 ماه یا یک سال دیگر ادامه خواهد داشت و یک روند فرسایشی را تا سال‌های آینده شروع خواهد کرد،ترامپ می‌گوید ایران به روح برجام پایبند نبوده است. این صحبت او جای تفسیر دارد و بحث سوریه، یمن و حقوق بشر در داخل هم جزو پیوندهای ذاتی جمهوری اسلامی ایران است و در عمل زدوده نخواهد شد. این موضوع براساس این مسائل بحث‌آفرین خواهد شد. ترامپ می‌تواند با همکاری کنگره، تحریم‌ها را تشدید کند و دیگر کشورها را نیز با خود همراه سازد. او به‌احتمال قوی کشورهای اروپایی را هم با خود همراه خواهد کرد. برخورد ما باید به‌گونه‌ای باشد که تحریم‌ها تشدید نشود و شکاف‌های نظام اقتصادی ما ژرفا نیابد و به بحران‌های داخلی نینجامد تا تبدیل به کشوری مثل لیبی نشویم.تنها یک گزینه باقی می‌ماند که نباید مثل سال85 آن را از دست بدهیم؛ باید همچنان مذاکره و گفت‌وگو داشته باشیم و سیاست داخلی را در یک سیاست بینابینی مدیریت کنیم.



مقررات نقض برجام در خودش است

محسن عبداللهی: برجام معاهده نیست ولی از اصول کلی حقوق معاهدات برای تفسیر و تبیین آن استفاده می‌شود. برجام بندی درباره خاتمه یا خروج ندارد اما سندی بین‌المللی است که تعهدات زمانبندی شده‌ای را برای طرف‌ها و به‌ویژه دولت جمهوری اسلامی ایران به‌وجود آورده است. منظورم از تعبیر تعهدات زمانبندی‌شده تعهداتی است که در یک دوره زمانی معین انجام، ایفا و نهایتا خاتمه خواهد یافت. طبیعی است که بعد از این زمانبندی‌ها هم تعهدات و هم خود برجام را باید خاتمه‌یافته تلقی کرد؛ یعنی سندی نیست که بندی درباره خاتمه داشته باشد ولی نوع چینش تعهدات مندرج در آن به‌گونه‌ای است که با گذر از آن مهلت‌های زمانبندی‌شده ما خواهیم دید که سند تمام خواهد شد. به‌عنوان مثال ایران، محدودیت 8ساله‌ای برای آزمایش سانتریفیوژهای IR8دارد که ما درباره آن تحقیق و بررسی می‌کنیم ولی به‌مدت 8سال اجازه آزمایش نداریم. همچنین تعهد داده‌ایم تا 10سال تنها از سانتریفیوژهای نسل یک (IR1) استفاده کنیم که بسیار قدیمی‌اند ولی خوشبختانه توانسته‌اند تحقیق و توسعه (R&D) را برای دیگر نسل‌های سانتریفیوژ حفظ کنند. سانتریفیوژهایی که در ایالات متحده کار می‌کنند سرعت‌شان 300برابر بیشتر از سانتریفیوژهایی است که الان در ایران کار می‌کنند. ما در این 10سال مجازیم تنها 5060 سانتریفیوژ داشته باشیم و تا 15سال صرفا می‌توانیم 67/3درصد اورانیوم را غنی کنیم. همچنین پذیرفته‌ایم ذخایر اورانیوم ما در این 15سال بیشتر از 300‌کیلوگرم نشود. طبیعی است که پس از این مدت این تعهدات یک به یک از بین خواهد رفت. اصطلاحا در زبان انگلیسی به این موارد (Sunset Clause) یا قیود غروب برجام گفته می‌شود. برجام از نظر ما حقوقی‌‌ها یک نظام حقوقی خودبسنده است. وقتی در حوزه نظام بین‌الملل صحبت از
 Self Contain Regime می‌کنند، منظور این است که خود آن سند مقرراتی را درصورت نقض طراحی کرده است. به‌عنوان مثال نظر شما را به مقررات World Trade Organization )WTO) جلب می‌کنم که درون خودش سازوکارهایی برای مسئولیت دولت ناقض مقررات پیش‌بینی کرده است. پنل‌های رسیدگی به اختلافات سازمان تجارت جهانی بسیار فعال هستند و آرایی را صادر می‌کنند. این نوع سندها را خودبسنده می‌دانیم. هرچند برجام در مورد خروج دولت عضو یا خاتمه خودش مقرراتی ندارد اما پیش‌بینی کرده است که درخصوص بروز اختلاف، هریک از طرف‌های اختلاف با رعایت شرایطی می‌توانند اجرای تمام یا بخشی از تعهدات خود را متوقف (Cease) کنند. یعنی یک دولت عضو مانند ایران می‌تواند ادعا کند طرف مقابل من تعهداتش را اجرا نمی‌کند، من هم فعلا بخشی از تعهدات یا همه تعهداتم را متوقف می‌کنم. واژه Cease این ظرفیت را دارد که از قید فعلا یا کلا درباره آن استفاده کنیم.



بخشی از کارت‌های ما رو شده است

محسن عبداللهی: این تحلیل وجود دارد که اگر آمریکایی‌ها و به‌طور کلی گروه 1+5 پای میز مذاکره آمدند به این خاطر بود که توسعه هسته‌ای ما یک ظرفیت راهبردی ایجاد کرده بود که توانست این جمع را به ما ملحق کند؛ یعنی برای نخستین بار بعد از انقلاب اسلامی جهان روبه‌روی ما نشست و به ما احترام گذاشت. این اتفاق خوبی بود ولی سوالی که استادان روابط بین‌الملل باید به آن جواب دهند این است که آیا هم‌اکنون این ظرفیت راهبردی همچنان برای ما وجود دارد؟ آقای دکتر ظریف همچنان دارند از آن ظرفیت استفاده می‌کنند. آیا بازگشت به عقب به لحاظ نظری و عملی امکان‌پذیر است؟ واقعیت این است که بخشی از کارت‌های ما رو شده است. این بحث مطرح است که نقش اتحادیه اروپا در برجام به‌عنوان یکی میانجی یا مساعی جمعی چیست. پاسخ به این سوال دشوار است. ما شاهد 3 دولت اروپایی به‌عنوان طرف مذاکره هستیم و به‌طور طبیعی این 3دولت سهم مهمی در ایجاد این توازن داشته‌اند. همه به‌ خاطر داریم که وزیر امورخارجه فرانسه یک نمایش اجرا کرد و در نهایت با اصرار جان کری- وزیر خارجه آمریکا- همراه شد. اولا که اروپایی‌ها خودشان طرف گفت‌وگو بوده‌اند. ثانیا ما باید به عقب هم برگردیم؛ طرف اصلی ما در ابتدای گفت‌وگوهای هسته‌ای و در پیمان سعدآباد (2003) همین اروپایی‌ها بودند؛ چین و روسیه و آمریکا بعدا به این مذاکرات اضافه شدند. بنابراین اروپایی‌ها از طرفین اصلی در توافق هستند. باید گفت نقش میانجی را رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا به‌طور پررنگ ایفا می‌کند. به‌عنوان آخرین نکته باید بگویم اگر آمریکا از مکانیسم ماشه استفاده نکند و ما را به ذیل فصل7 برنگرداند به هیچ وجه به مصلحت جمهوری اسلامی نیست که راهی را دنبال کند که نهایتا این تحریم‌های بین‌المللی را دوباره برگرداند. در این صورت با یک جامعه متحد جهانی – به ناحق متحد جهانی- علیه خودمان روبه‌رو خواهیم بود؛ یعنی محور ثلاثه تل‌آویو، ریاض و واشنگتن تبدیل به محور متحد جهانی خواهد شد که راه تنفس را بر ما خواهد بست.



فرصت دوره اوباما را از دست دادیم

الهه کولایی: سابقه مشکلات روابط ایران و آمریکا به دوران قبل از انقلاب اسلامی برمی‌گردد. انقلاب اسلامی ساختار روابط دو قطبی را به هم زد. با بیان اینکه فروپاشی شوروی به لحاظ ژئوپلیتیک یک لقمه آسمانی در اختیار ایران گذاشت اما متاسفانه ایران از آن استفاده نکرد. نقش ترانزیتی ترکیه یا بسیاری از خط لوله‌ها در شمال و شرق ایران که هیچ توجیه اقتصادی ندارند جز دور زدن ایران، فرصت‌هایی بود که می‌توانست در اختیار ایران قرار گیرد. پس از برجام به‌نظر می‌آمد که ایران می‌تواند به‌عنوان یک بازیگر هنجارمند به نظام بین‌‌الملل بپیوندد. برجام این پیام را به جهان داد که ایران می‌خواهد به‌عنوان یک بازیگر فعال به عرصه بین‌الملل بازگردد. این پیام بازیگرانی که طی 4دهه گذشته نان تقابل ایران و آمریکا را خورده‌اند نگران کرد؛ چراکه فرصت‌هایشان با این توافق و این رویکرد متزلزل شد. ایران با برجام نشان داد که می‌خواهد سهم خود را از منافع منطقه بردارد؛ سهمی که در این سال‌ها از دست داده بود و خواسته یا ناخواسته فرصت به‌دست‌آوردن سهم خود را به بازیگران دیگر در منطقه داده بود. متاسفانه ما فرصت دوران اوباما را از دست دادیم و امروز با تجمیع همه نیروهای ضدایرانی در آمریکا به‌ویژه مثلث ائتلاف رژیم اسرائیل، عربستان سعودی و آمریکا روبه‌رو هستیم. با توجه به تجمیع نیروهای ضدایرانی در آمریکا ناچاریم در چنین فضایی به سمت کشوری مثل روسیه برویم. امروز تشکیل مثلث اسرائیل، عربستان و آمریکا علیه ایران غیرقابل انکار است اما در عین حال معتقدم فرصت داریم در رویکردی سازنده بازی را به نفع مردم ایران رقم بزنیم.


باوند: اعتبار توافقی هسته‌ای  که به تایید شورای امنیت رسیده حتی از یک معاهده هم بیشتر است. یک سند با هر عنوانی وقتی به تایید شورای امنیت برسد اعتبار خاص خود را احراز کرده است




 

این خبر را به اشتراک بگذارید