در شروع تابستان معمولا موفقتر تیمها از نگاه هواداران فوتبال، تیمهایی هستند که بزرگترین نامها را جذب کرده باشند اما مرور آنچه در هر فصل اتفاق میافتد، نشان میدهد که برندههای بازی نقلوانتقالات، غالبا تیمهایی با هزینه سنگین و خریدهایی نجومی نیستند. پایان لیگبرتر هفدهم، فرصت خوبی برای مرور ناامیدکنندهترین خریدهای یکسال گذشته باشگاههای مختلف است. هر چند که تاریخ نشان میدهد تیمها از چنین ماجراهایی درس نخواهند گرفت و دوباره بهسراغ منطقستیزی و هیاهوپرستی خواهند رفت.
غلامرضا رضایی(سپیدرود رشت)
سپیدرود بودجه تابستانی چندانی در اختیار نداشت و ناچار بود به مهرههای جوان و یا ستارههای تمامشده اکتفا کند. علی نظرمحمدی برای خط حمله تیمش بهسراغ غلامرضا رضایی رفت و فوتبالیستی را بهخدمت گرفت که به نظر میرسید حتی آمادگی لازم را برای ارسال پاسهای کوتاه هم ندارد. غلامرضا به سرعت در رشت به بنبست رسید و با انتقاد شدید هواداران سپیدرود روبهرو شد. چند اشتباه فردی از این بازیکن در مسابقه جامحذفی با ملوان، کافی بود تا رضایی تحتفشار شدیدی قرار بگیرد. او که به گفته خودش در رشت تهدید به مرگ شده بود، دیگر در جلسههای تمرینی سپیدرود آفتابی نشد و داوطلبانه این باشگاه را ترک کرد.
سجاد شهباززاده (استقلال تهران)
سجاد که در بازگشت از لیگ ترکیه، گل قهرمانی نفت تهران در جامحذفی را بهثمر رسانده بود، در تابستان به استقلال منصوریان ملحق شد. او فقط یک نیمفصل در باشگاه سابقاش دوام آورد و در حالی استقلال را ترک کرد که عدد صفر در مقابل تعداد گلهای زده و پاس گلهایش نوشته شده بود. ورود وینفرد شفر همه چیز را در استقلال عوض کرد اما روی فرم شهباززاده تاثیر چندانی نداشت. استقلال که رضایتنامه او را بدون دریافت هیچ هزینهای صادر کرده بود، با انتقال سجاد به لیگ قطر شگفتزده شد اما قطریها نیز تنها بعد از چند هفته قرارداد این مهاجم را فسخ کردند تا او بدترین فصل دوران فوتبالش را پشتسر بگذارد.
سوشا مکانی(صنعتنفت آبادان)
سوشا در آبادان فقط یک ماموریت داشت و آن ماموریت را نیز با شکست سپری کرد. او در نیمفصل جذب شد تا مشکلات خط دروازه تیم فراز کمالوند را حل کند و این تیم را در نبرد دشوار با استقلال به فینال جامحذفی برساند اما چند واکنش افتضاح از او، موجب شد آبیهای پایتخت برای شکست دادن نفت آبادان کوچکترین دردسری را تحمل نکنند. سوشا در آبادان خیلی زود برزیلیها را متقاعد کرد که باید با همان گلر قبلی به کار ادامه میدادند.
حسن بیتسعید(استقلال تهران)
«صفر» نمره عملکرد حسن بیتسعید در لباس استقلال تهران بود. او با اعتماد به نفس قابل توجهی پیراهن شماره7 فرهاد مجیدی را تحویل گرفت اما حتی موفق نشد یک شادی بعد از گل با این پیراهن انجام بدهد. بیتسعید پدیده لیگ پانزدهم بود و بعد از دو فصل درخشان در استقلال خوزستان، انتظار میرفت شمایل یک ستاره را در استقلال ظاهر کند اما در پایتخت، تنها سایهای از این مهاجم دیده شد. خرید فاجعهبار استقلال در نیمفصل از این باشگاه رفت تا تبدیل به یک خرید خوب برای فولاد خوزستان شود. بازگشت به جنوب، دوباره قدرت گلزنی را در ساقهای حسن
احیا کرد.
شاهین ثاقبی(سپاهان/پیکان)
پروژه صعود ملوان مایلی به لیگبرتر شکست خورد اما ستاره نامآشنای شماره 10 این تیم به لیگبرتر بازگشت تا اینبار برای سپاهان بهمیدان برود. او که سابقه دعوتشدن به تیمملی کارلوس کیروش را نیز داشت، یک خرید هیجانانگیز برای اصفهانیها بهشمار میرفت اما راه شاهین خیلی زود از نقشجهانیها جدا شد. کیفیت او نتوانست هواداران باشگاه را متقاعد کند و شاهین در نیمفصل با پیشنهاد مجید جلالی راهی پیکان شد. حتی در پیکان هم اما خبری از یک شاهین آماده و گلزن نبود. او 21بار در لیگبرتر هفدهم بازی کرد و فقط یکگل بهثمر رساند.
امید جهانبخش(صنعت نفت/ گسترش فولاد)
دومین جهانبخش فوتبال ایران در صبای قم چهره شد. حتی سقوط صبا نمیتوانست او را از لیگبرتر جدا کند. امید که در هفتههای پایانی لیگ شانزدهم اوج گرفته بود و بهشدت سرحال بهنظر میرسید، در تابستان با چند پیشنهاد روبهرو شد و صنعتنفت را برای ادامه فوتبالش انتخاب کرد. این بازیکن در آبادان سقوط آزاد را تجربه کرد. اگر تا پیش از این از شانس بالای او برای دعوت به تیمملی حرف میزنند، استعداد امید جهانبخش به تدریج فراموش شد. او تا نیمفصل بازیکن نفت بود و بعد از قرار گرفتن در فهرست مازاد به گسترش فولاد تبریز رفت اما هیچکدام از «ف.ک»ها این فوتبالیست را احیا نکردند. او در 17مسابقه لیگ حتی یک گل نیز بهثمر نرساند و فقط دو پاسگل برای همتیمیها صادر کرد.
بختیار رحمانی(پیکان-ذوبآهن)
بختیار در فولاد مجید جلالی به فوتبال حرفهای معرفی شده بود و انتظار میرفت تجربه همکاری دوباره با این مربی او را به دوران اوج برگرداند اما مثل علیرضا منصوریان، جلالی نیز خیلی زود امیدش را به درخشش این هافبک هجومی از دست داد. پیکان در نیمفصل رحمانی را در لیست فروش قرار داد و این ذوبیها بودند که او را بهخدمت گرفتند. نیمکتنشینی در حساسترین جدال ذوب با لوکوموتیو تاشکند اما جایگاه او در تیم اصفهانی را به خوبی نشان میدهد.
مجتبی جباری(استقلال تهران)
بازگشت مجتبی قرار بود وزن تجربه را در استقلال بالا ببرد اما او هم یکی دیگر از بازیکنانی بود که هرگز در این فصل خودی نشان نداد. مجتبی، خسته و سنگین بهنظر میرسید و خیلی زود وارد یک جنجال جدی با مدیران باشگاه شد و قبل از آنکه هیچ حرکت موثری در زمین انجام بدهد، در فهرست اخراجیها قرار گرفت. بر خلاف مهدی رحمتی که خیلی زود به جلسههای تمرینی باشگاه برگشت، مجتبی تا پایان فصل دیگر در استقلال دیده نشد و سرانجام قراردادش را با آبیها فسخ کرد.
آلویس نانگ(سایپا)
بازگشت غیرمنتظره محمد عباسزاده به نساجی قائمشهر، علی دایی را برای جذب یک مهاجم جایگزین مصمم کرد. دایی تصمیم گرفت یک بازیکن خارجی را برای این پست بهخدمت بگیرد. او بهسراغ آلویس نانگ رفت و ستاره نیمفصل اول پارس جنوبی را به سایپا برد اما نانگ در لباس نارنجیها کاملا ناامیدکننده نشان داد. او آنقدر در سایپا از فرم آرمانیاش دور بود که باشگاه قراردادش را قبل از پایان فصل فسخ کرد.
گادوین منشا (پرسپولیس)
در پیکان یک هیولا بود. یک ویرانگر. یک قاتل تمامعیار. پرسپولیسیها امیدوار بودند منشا تبدیل به بهترین بازیکن خارجی تاریخ باشگاه شود اما گادوین حتی بهترین خارجی پرسپولیس در لیگ هفدهم نیز نبود. عملکرد این بازیکن در آسیا تا حدودی قابل دفاع بهنظر میرسد اما فاصله نمایشهای او در لیگ با سطح انتظاراتی که در پیکان در اطراف خودش بهوجود آورده بود، از امضای قرارداد با او یک خرید کاملا شکستخورده میسازد. مهاجم نیجریهای در شروع فصل ذخیره علیپور بود و رفته رفته آنقدر افت کرد که حتی ذخیره سیامکنعمتی نیز شد.
شنبه 8 اردیبهشت 1397
کد مطلب :
14003
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/l78M
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved