خانواده زیرزمین
شهرام فرهنگی- معاون سردبیر
1-تصویری از نقشه خطوط مترو – بهسرعت، احتمالا در کمتر از چند صدم ثانیه - در ذهن با تصویری از گردش رگها در بدن منطبق میشود.
این طور بهنظرمیرسد که نخستین گزینههای شباهت میان 2تصویر در ذهن باید مفهومی داشته باشند. این فرضی نزدیک به یقین است که شباهتهایی دانه درشت در میان این دو تصویر وجود داشته که بهعنوان نخستین گزینههای تشبیه به یکدیگر انتخاب شدهاند. در این میان ممکن است مثلا شباهت شانههای کسی به رختآویز، تنها در کلیشههای تصویری ذهن خلاصه شود، ولی تشبیهاتی هم وجود دارند که مثل بدیهی بودن حرکت خون در رگها، خیلی بیش از ظاهر بههم نزدیک میشوند.
2-رها از رنگ و جناح -دستکم به گواه آرشیو روزنامهها- این طور به نظر میرسد که در سالهای گذشته، هر مدیری وارد شرکت بهرهبرداری راهآهن شهری و حومه تهران شد، تلاش کرد تا این فکر را در ذهن مقامات بالاتر جا بیندازد که چارهای جز توسعه مترو برای گریز از بخش عمدهای از مصائب شهرنشینی وجود ندارد. سرفصلهای چنین ضرورتی را مشکلات آشنایی میسازند که از فرط تکرار تبدیل به سوژههای انشانویسی بچههای دبستانی - آن هم نه در امتحان نهایی! - درباره مشکلات شهر تهران شدهاند... آلودگی هوا، ترافیک و این همه آدمِ پیاده، پیچیده بههم، در هر خیابان، اتوبوس و صف تاکسی و... مترو باید همه این ها را -یا اگر نخواهیم خیلی شاعرانهاش کنیم، دستکم تعداد زیادی از این مشکلات را-با خود به زیرزمین ببرد.
3- جامعه زیرزمین، شهرتی جهانی دارد. چند متر پایینتر از سطح شهر، در تمام ایستگاههای متروی کرهزمین، زندگی دیگری در جریان است؛ مسافرهای همیشگی و گذری، فروشندهها و نگاههای خریدار و... یک قطار از مثالهایی دیگر که گرداگرد سفرهای درونشهری از طریق تونلهای زیرزمینی شکل گرفتهاند. اصلا عجیب نیست که سرمایهگذاری رسانهها روی زیرزمین تاریخچهای پروپیمان دارد.
4- انتشار نشریهای برای متروی تهران، ایده تازهای نیست. این طرح بارها در میان مدیران مؤسسه همشهری و شرکت بهرهبرداری راهآهن شهری تهران و حومه دستبهدست شده، اما در هر دورهای دستکم یکی از دو طرف ماجرا به حد کافی جدی نبوده و این نطفه بسته نشده است. نشریه «همشهری مترو» حالا روی ریل قرار گرفته و قرار است هر هفته در واگنهای مترو همراه شما باشد. سؤال بدیهی در نزدیکیهای پایان متن میتواند این باشد که این عضو جدید خانواده زیرزمین قرار است چه شکل و شمایلی داشته باشد؟ از چه حرف بزند و البته چه دردی را دوا کند؟ نوشتن از جزئیات، خارج از تعریف این متن و البته حوصله خواننده است، ولی در حد توضیحی مختصر و مفید، میتوان این طور نوشت و متن را بست: قرار است زمان را کوتاهتر و مکان را دوست داشتیتر کنیم. پس چارهای نداریم جز اینکه خواندنی باشیم. قرار است تصویر جامعه زیرزمین را بهخودش نشان بدهیم، پس باید رک و جدی باشیم و شاید مهمتر از همه، اگر برای زندهشدن شهر نیاز به مطالبهگری در زیرزمین باشد، «همشهری مترو» آماده است حرفها را به مقصد برساند؛ از شما به مسافر کناری، از مسئولان مترو به نگاه آنهایی که باید درک کنند چارهای جز توسعه زیرزمینی تهران ندارند.